شرح توحيد الصدوق: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی')
     
    (۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR01249J1.jpg
    | تصویر =NUR01249J1.jpg
    خط ۵: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =التوحید. شرح
    | عنوان‌های دیگر =التوحید. شرح
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید]] (نويسنده)
    [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید]] (نویسنده)


    [[حبیبی، نجفقلی]] (مصحح)
    [[حبیبی، نجفقلی]] (مصحح)
    خط ۱۹: خط ۱۸:
    | سال نشر = 1415 ق  
    | سال نشر = 1415 ق  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1249AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01249AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =3
    | تعداد جلد =3
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =2209
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01249
    | کتابخوان همراه نور =01249
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''شرح التوحيد الصدوق''' نوشتۀ عالم ربانى قاضى سعيد محمد بن محمد مفيد قمى از اعلام قرن 11و 12 قمرى، شرحى است بر رسالۀ توحيد مرحوم صدوق كه مؤلف در آن به گرد آورى احاديث مربوط به توحيد و آنچه كه به آن مرتبط است، يعنى صفات، اسماء و افعان ضمن 67 باب الهى پر داخته است. اين رساله به نامهاى «التوحيد، توحيد صدوق و توحيد ابن بابويه» معروف است. بر اين رساله شروح متعددى نوشته شده است اما يكى از بهترين شروح، شرح قاضى سعيد است. شرح قاضى به خاطر عمق و سعه پژوهش در محتواى روايات و معارف شيعه مورد استفاده و استناد علما قرار گرفت. حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] در غالب كتابهايشان از اين كتاب استفاده نموده‌اند. ايشان در همين رابطه مى فرمايند «هو (كتاب شرح توحيد صدوق) من اعظم مصنفات ذلك المعارف و ارفع كتب الشيعه فى المعارف و ليس عندنا منه الا الجزء الثالث الذى استعدت لزيادته بعد ما شرعت فى تلك المسودات.[1]»
    '''شرح التوحيد الصدوق''' نوشتۀ عالم ربانى [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد محمد بن محمد مفيد قمى]] از اعلام قرن 11و 12 قمرى، شرحى است بر رسالۀ [[التوحيد|توحيد]] مرحوم [[ابن بابویه، محمد بن علی|صدوق]] كه مؤلف در آن به گرد آورى احاديث مربوط به توحيد و آنچه كه به آن مرتبط است، يعنى صفات، اسماء و افعان ضمن 67 باب الهى پر داخته است. اين رساله به نامهاى «التوحيد، توحيد صدوق و توحيد ابن بابويه» معروف است. بر اين رساله شروح متعددى نوشته شده است اما يكى از بهترين شروح، شرح [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] است. شرح قاضى به خاطر عمق و سعه پژوهش در محتواى روايات و معارف شيعه مورد استفاده و استناد علما قرار گرفت. حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] در غالب کتاب‌هايشان از اين كتاب استفاده نموده‌اند. ايشان در همين رابطه می‌فرمایند «هو (كتاب شرح توحيد صدوق) من اعظم مصنفات ذلك المعارف و ارفع كتب الشيعه فى المعارف و ليس عندنا منه الا الجزء الثالث الذى استعدت لزيادته بعد ما شرعت فى تلك المسودات.<ref>التعليقة على الفوائد الرضوية، ص 128</ref>»


    مؤلف بر اساس سيطرۀ علمى كه بر آثار عرفانى داشته، توانسته است از اين آثار براى شرح روايات معرفتى بهترين استفاده را نمايد. او از آثار شيخ اكبر همچون فصوص و فتوحات و از مفاتح الغيب قرنوى و شرح آن مصباح الانس و شروح فصوص استفاده نموده است و به جرئت مى توان گفت كه قاضى سعيد يكى از بزرگان عرفاى شيعه است و كمتر كسى همچون او توانسته است از روايات معرفتى شيعه رمز گشائى كند.
    مؤلف بر اساس سيطرۀ علمى كه بر آثار عرفانى داشته، توانسته است از اين آثار براى شرح روايات معرفتى بهترين استفاده را نمايد. او از آثار شيخ اكبر همچون فصوص و فتوحات و از مفاتح الغيب قرنوى و شرح آن مصباح الانس و شروح فصوص استفاده نموده است و به جرئت مى توان گفت كه [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] يكى از بزرگان عرفاى شيعه است و كمتر كسى همچون او توانسته است از روايات معرفتى شيعه رمز گشائى كند.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
     
    [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] در جلد اول اين اثر به شرح احاديث بابهاى اول و دوم كتاب توحيد صدوق پرداخته و به ارائه ديدگاه‌هاى مختلف و نقد و بررسى آنها مبادرت ورزيده است. موضوعات مختلف فلسفى و كلامى مرتبط با موضوع را متعرض گشته و از مشربهاى ذوقى و عرفانى و به ويژه تاويل احاديث طبق يافته‌هاى خويش بهره‌هاى فراوانى برده است. وى در كنار تمسك به آيات قرآنى و احاديث معصومان(ع) به سخنان بسيارى از متقدمين و متاخرين استناد مى جويد. يكى از معضلات و نقايص اثر حاضر آن است كه شارح در مواردى احاديث را نقل به معنا نموده و لفظ و عبارت اصلى حديث را ذكر نمى نمايد. با آنكه ظاهر عبارت موهم آن است كه وى عين عبارت حديث را نقل كرده است. در اثر حاضر از امورى كه بسيار مورد توجه مؤلف است، پرداختن به مبحث صفات الهى و تلاش در جهت رد ديدگاه كسانى است كه به عينيت صفات با ذات يا زيادت صفات بر ذات قائلند. وى در اثبات نظريه خويش به احاديث فراوانى استناد مى نمايد.  
     
    قاضى سعيد در جلد اول اين اثر به شرح احاديث بابهاى اول و دوم كتاب توحيد صدوق پرداخته و به ارائه ديدگاههاى مختلف و نقد و بررسى آنها مبادرت ورزيده است. موضوعات مختلف فلسفى و كلامى مرتبط با موضوع را متعرض گشته و از مشربهاى ذوقى و عرفانى و به ويژه تاويل احاديث طبق يافته‌هاى خويش بهره‌هاى فراوانى برده است. وى در كنار تمسك به آيات قرآنى و احاديث معصومان(ع) به سخنان بسيارى از متقدمين و متاخرين استناد مى جويد. يكى از معضلات و نقايص اثر حاضر آن است كه شارح در مواردى احاديث را نقل به معنا نموده و لفظ و عبارت اصلى حديث را ذكر نمى نمايد. با آنكه ظاهر عبارت موهم آن است كه وى عين عبارت حديث را نقل كرده است. در اثر حاضر از امورى كه بسيار مورد توجه مؤلف است، پرداختن به مبحث صفات الهى و تلاش در جهت رد ديدگاه كسانى است كه به عينيت صفات با ذات يا زيادت صفات بر ذات قائلند. وى در اثبات نظريه خويش به احاديث فراوانى استناد مى نمايد.  


    قاضى سعيد در صفات حق قائل است: اثبات صفات مقتضى آن است كه آنها زائد بر ذات باشند، لذا معنى ندارد كه براى حضرت حق اثبات اوصاف نماييم. بلكه كمال توحيد سلب صفات از اوست و معناى الله عالم انه ليس بجاهل و معناى الله حى انه ليس بميت است. او اين حرف را به استاد ملا رجبعلى تبريزى نسبت داده است. او در ذيل روايات متعددى از اين كتاب اين نظريه را متذكر شده و گاه با رواياتى به آنها استناد مى‌كند.
    قاضى سعيد در صفات حق قائل است: اثبات صفات مقتضى آن است كه آنها زائد بر ذات باشند، لذا معنى ندارد كه براى حضرت حق اثبات اوصاف نماييم. بلكه كمال توحيد سلب صفات از اوست و معناى الله عالم انه ليس بجاهل و معناى الله حى انه ليس بميت است. او اين حرف را به استاد ملا رجبعلى تبريزى نسبت داده است. او در ذيل روايات متعددى از اين كتاب اين نظريه را متذكر شده و گاه با رواياتى به آنها استناد مى‌كند.


    از ديگر موضوعات مورد توجه شارح، موضوع اسرار عبادات است كه ايشان در اين موضوع به پيروى از طريقۀ [[ابن‌عربی، محمد بن علی|محى‌الدين عربى]] در «الفتوحات المكيه» روى آورده و مطالب فراوانى از آن اقتباس نموده و علاوه بر آن به احاديث معصومين(ع) نيز استناد جسته است.
    از ديگر موضوعات مورد توجه شارح، موضوع اسرار عبادات است كه ايشان در اين موضوع به پيروى از طريقۀ [[ابن عربی، محمد بن علی|محى‌الدين عربى]] در «الفتوحات المكيه» روى آورده و مطالب فراوانى از آن اقتباس نموده و علاوه بر آن به احاديث معصومين(ع) نيز استناد جسته است.


    از جمله مسائل مهمى كه قاضى سعيد به شرح و حل آن اقدام نموده مساله معراج پيامبر اكرم(ص)، معاد و موضوعات مرتبط با آن است كه ايشان در اين رابطه به آيات قرآنى، احاديث معصومين و يافته‌هاى عرفانى خويش استناد جسته و از فتوحات مكيه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و كلمات سلير عرفاى بزرگ بهره مى گيرد.
    از جمله مسائل مهمى كه [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] به شرح و حل آن اقدام نموده مسأله معراج پيامبر اكرم(ص)، معاد و موضوعات مرتبط با آن است كه ايشان در اين رابطه به آيات قرآنى، احاديث معصومين و يافته‌هاى عرفانى خويش استناد جسته و از فتوحات مكيه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و كلمات سلير عرفاى بزرگ بهره می‌گیرد.


    قاضى سعيد تألیف جلد دوم را حدودا از سال 1095 آغاز نموده و در محرم 1099 به اتمام رسانده است. او در اين جلد به شرح احاديث بابهاى سوم تا بيست و هفتم توحيد صدوق پرداخته و نهايت تلاش خويش را در حل معضلات احاديث و تفسير و توضيح آنها مبذول داشته است. در اين مجلد موضوعاتى از قبيل: معناى واحد و توحيد و موحد، تفسير قل هو الله احد، معناى توحيد و عدل، نفى جسميت و صورت از بارى تعالى، رويت خداوند، قدرت و علم حق تعالى، صفات ذات و صفات افعال، معناى عين و اذن و لسان در مورد خداوند، معناى رضا و سخط الهى و... مورد بحث و بررسى واقع شده است.  
    [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] تألیف جلد دوم را حدودا از سال 1095 آغاز نموده و در محرم 1099 به اتمام رسانده است. او در اين جلد به شرح احاديث بابهاى سوم تا بيست و هفتم توحيد صدوق پرداخته و نهايت تلاش خويش را در حل معضلات احاديث و تفسير و توضيح آنها مبذول داشته است. در اين مجلد موضوعاتى از قبيل: معناى واحد و توحيد و موحد، تفسير قل هو الله احد، معناى توحيد و عدل، نفى جسمیت و صورت از بارى تعالى، رويت خداوند، قدرت و علم حق تعالى، صفات ذات و صفات افعال، معناى عين و اذن و لسان در مورد خداوند، معناى رضا و سخط الهى و... مورد بحث و بررسى واقع شده است.  


    جلد سوم شرح توحيد صدوق آخرين مجلد از اين اثر است كه در دسترس قرار دارد و از گفتار شارح چنين بر مى‌آيد كه اين كتاب جلد چهارمى هم داشته و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب الذريعه]] گفته كه آن را در کرمانشاه ديده است. تاريخ شروع تألیف جلد سوم دقيقا مشخص نمی‌باشد اما از قبل از سال 1103 تا 8 رمضان سال 1107 هجرى به طول انجاميده است.
    جلد سوم شرح توحيد صدوق آخرين مجلد از اين اثر است كه در دسترس قرار دارد و از گفتار شارح چنين بر مى‌آيد كه اين كتاب جلد چهارمى هم داشته و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب الذريعه]] گفته كه آن را در کرمانشاه ديده است. تاريخ شروع تألیف جلد سوم دقيقا مشخص نمی‌باشد اما از قبل از سال 1103 تا 8 رمضان سال 1107 هجرى به طول انجاميده است.


    مرحوم قاضى سعيد در اين مجلد به شرح احاديث ابواب بيست و هشتم تا چهل و يكم كتاب «التوحيد» پرداخته است. وى در اين مجلد از ترتيب ابواب كتاب التوحيد عدول كرده است. اما در نسخه حاضر در برنامه، محقق ملتزم به رعايت ترتيب ابواب كتاب بر حسب التوحيد بوده است.
    مرحوم [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] در اين مجلد به شرح احاديث ابواب بيست و هشتم تا چهل و يكم كتاب «التوحيد» پرداخته است. وى در اين مجلد از ترتيب ابواب كتاب التوحيد عدول كرده است. اما در نسخه حاضر در برنامه، محقق ملتزم به رعايت ترتيب ابواب كتاب بر حسب التوحيد بوده است.


    شارح در باب اول اين مجلد به بيان معناى اصطلاحات «سرمد، دهر، زمان» و نيز برخى اصطلاحات عرفا نظير «زمان عقلى، زمان مثالى و زمان حسى» پرداخته است. در باب دوم (باب 29 التوحيد) به دفاع از ديدگاه خويش در باب اشتراك لفظى صفات مشترك بين خالق و مخلوق پرداخته و تمام صفات را به سلب نقيض ارجاع داده است. وى قبل از شرح احاديث اين باب ديدگاههاى مختلف را در باب اسماء و صفات يادآور می‌شود و از كسانى كه صفات مشترك بين خالق و مخلوق را مشترك لفظى مى دانند، نه مشترك معنوى با عنوان «طائفۀ محقّه» ياد مى‌كند و ديدگاه ايشان را مبتنى بر روايت امام محمد باقر(ع) كه دربارۀ صفات خداوند نقل شده، مى داند. قال الامام(ع): هل هو عالم قادر الا انه وهب العلم للعلماء و القدره للقادرين.
    شارح در باب اول اين مجلد به بيان معناى اصطلاحات «سرمد، دهر، زمان» و نيز برخى اصطلاحات عرفا نظير «زمان عقلى، زمان مثالى و زمان حسى» پرداخته است. در باب دوم (باب 29 التوحيد) به دفاع از ديدگاه خويش در باب اشتراك لفظى صفات مشترك بين خالق و مخلوق پرداخته و تمام صفات را به سلب نقيض ارجاع داده است. وى قبل از شرح احاديث اين باب ديدگاه‌هاى مختلف را در باب اسماء و صفات يادآور می‌شود و از كسانى كه صفات مشترك بين خالق و مخلوق را مشترك لفظى مى دانند، نه مشترك معنوى با عنوان «طائفۀ محقّه» ياد مى‌كند و ديدگاه ايشان را مبتنى بر روايت امام محمد باقر(ع) كه دربارۀ صفات خداوند نقل شده، می‌داند. قال الامام(ع): هل هو عالم قادر الا انه وهب العلم للعلماء و القدره للقادرين.


    بهترين مباحثى كه در باب سوم (باب 30 التوحيد) اين مجلد مطرح است، كلام الله و كيفيت آن و ديدگاههاى فرق مختلف كلامى در اين باره و نيز روش اهل بيت(ع) دربارۀ قرآن، بحث ار ايمان و حقيقت آن و... می‌باشد.
    بهترين مباحثى كه در باب سوم (باب 30 التوحيد) اين مجلد مطرح است، كلام الله و کیفیت آن و ديدگاه‌هاى فرق مختلف كلامى در اين باره و نيز روش اهل‌بيت(ع) دربارۀ قرآن، بحث ار ايمان و حقيقت آن و... می‌باشد.


    در باب چهارم (باب 31 التوحيد) به بيان معناى «بسم الله الرحمن الرحيم» با استناد به احاديث پنج گانه پرداخته است. مباحث ساير ابواب كتاب عبارتند از: بيان ديدگاههاى مختلف دربارۀ حروف تهجى و مخارج آنها، بررسى حروف جمل و حساب حروف مذكور، ادله توحيد صانع و ذكر برخى صفات خداوند، بحث از اب و ابن و روح القدس (اقانيم سه گانه مسيحيان) كه بين هاشم بن الحكم و جائليق مسيحى صورت گرفته است، بحث از حجب و سرادقات به طور تفصيلى، تفسير احاديث مشكله در باب عظمت خداوند متعال، لطف خداوند و....  
    در باب چهارم (باب 31 التوحيد) به بيان معناى «بسم الله الرحمن الرحيم» با استناد به احاديث پنج گانه پرداخته است. مباحث ساير ابواب كتاب عبارتند از: بيان ديدگاه‌هاى مختلف دربارۀ حروف تهجى و مخارج آنها، بررسى حروف جمل و حساب حروف مذكور، ادله توحيد صانع و ذكر برخى صفات خداوند، بحث از اب و ابن و روح القدس (اقانيم سه گانه مسيحيان) كه بين هاشم بن الحكم و جائليق مسيحى صورت گرفته است، بحث از حجب و سرادقات به طور تفصيلى، تفسير احاديث مشكله در باب عظمت خداوند متعال، لطف خداوند و....  


    ==نكاتى دربارۀ تصحيح==
    ==نكاتى دربارۀ تصحيح==


    #مصحح محترم از ميان نسخ متعدد جلد اول شرح توحيد صدوق، سه نسخه را برگزيده، به روش گزينش موردى مبادرت به تصحيح متن كرده است و آنچه را ناصواب دانسته، به عنوان نسخه بدل در حاشيه آورده است. در مقدمه آمده است كه پس از اتمام طبع كتاب نسخۀ نفيسى با تعليقات حكيم مولى على نورى به دست وى رسيده كه متاسفانه نه به مشخصات نسخۀ اخير و دليل نفاست آن اشاره كرده و نه به مشخصات آن نسخ متعدد و دليل گزينش اين سه نسخۀ برگزيده. با توجه به اينكه از جلد دوم شرح توحيد صدوق قاضى سعيد، نسخه اى به خط شارح در دست است[2] و با عنايت به اينكه از وفات شارح كمتر از 310 سال گذشته است، اينكه آيا نسخۀ خطى مصنف از جلد اول باقى مانده است يا نه، قابل تحقيق است. هرچند دو نسخه از سه نسخه مورد اعتماد مصحح از نسخ مورد اجازه شارح بوده است. بنابر اين مناسب بود عكس صفحات ابتدا و انتهاى نسخه همراه با اجازه نامه‌هاى شارح در اول كتاب آورده مى شد. ارزش اجازه نامۀ نسخه اول به ويژه از آن روست كه چه بسا ممكن است كمكى كند به شناخت محشى مهدى نام كتاب كه غالبا گستاخانه بر قاضى سعيد تاخته است.  
    #مصحح محترم از ميان نسخ متعدد جلد اول شرح توحيد صدوق، سه نسخه را برگزيده، به روش گزينش موردى مبادرت به تصحيح متن كرده است و آنچه را ناصواب دانسته، به عنوان نسخه بدل در حاشيه آورده است. در مقدمه آمده است كه پس از اتمام طبع كتاب نسخۀ نفيسى با تعليقات حكيم مولى على نورى به دست وى رسيده كه متأسفانه نه به مشخصات نسخۀ اخير و دليل نفاست آن اشاره كرده و نه به مشخصات آن نسخ متعدد و دليل گزينش اين سه نسخۀ برگزيده. با توجه به اينكه از جلد دوم شرح توحيد صدوق قاضى سعيد، نسخه‌اى به خط شارح در دست است<ref>سيد محمد مشكوة، مقدمه كليد بهشت، قاضى سعيد قمى، ص7</ref> و با عنايت به اينكه از وفات شارح كمتر از 310 سال گذشته است، اينكه آيا نسخۀ خطى مصنف از جلد اول باقى مانده است يا نه، قابل تحقيق است. هرچند دو نسخه از سه نسخه مورد اعتماد مصحح از نسخ مورد اجازه شارح بوده است. بنابر اين مناسب بود عكس صفحات ابتدا و انتهاى نسخه همراه با اجازه نامه‌هاى شارح در اول كتاب آورده می‌شد. ارزش اجازه نامۀ نسخه اول به ويژه از آن روست كه چه بسا ممكن است كمكى كند به شناخت محشى مهدى نام كتاب كه غالباً  گستاخانه بر [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] تاخته است.  
    #بر متن مصحح كتاب چهار نوع حاشيه مشاهده مى شود:  
    #بر متن مصحح كتاب چهار نوع حاشيه مشاهده می‌شود:  
    #:* حواشى مختصر و معدود شارح كه با علامت «منه» مشخص است.
    #:* حواشى مختصر و معدود شارح كه با علامت «منه» مشخص است.
    #:* حواشى يكى از شاگردان شارح با نام مهدى، داراى اجازۀ روايى از شارح و غالبا در نقض آراء خاص شارح.
    #:* حواشى يكى از شاگردان شارح با نام مهدى، داراى اجازۀ روايى از شارح و غالباً  در نقض آراء خاص شارح.
    #:* حواشى مختصر حكيم مولى على نورى بر صد صفحۀ اول كتاب كه مجموعا در دوازده صفحه انتهاى كتاب آمده است.
    #:* حواشى مختصر حكيم مولى على نورى بر صد صفحۀ اول كتاب كه مجموعا در دوازده صفحه انتهاى كتاب آمده است.
    #:* نسخه بدلها و تعليقه‌هاى مصحح كتاب كه مصروف نشانى مصادر به كار رفته در متن است.
    #:* نسخه بدلها و تعليقه‌هاى مصحح كتاب كه مصروف نشانى مصادر به كار رفته در متن است.
    #آيات و روايات با اعراب كامل و حروف مشخص درج شده اند، هكذا اعلام و اسامى كتب با حروفى متمايز از متن مشخص شده‌اند و براى مطالب كتاب عناوينى از جانب مصحح برگزار شده‌اند. متن با قواعد جديد كتابت تزئين شده و نسبتا كم غلط است.  
    #آيات و روايات با اعراب كامل و حروف مشخص درج شده‌اند، هكذا اعلام و اسامى كتب با حروفى متمايز از متن مشخص شده‌اند و براى مطالب كتاب عناوينى از جانب مصحح برگزار شده‌اند. متن با قواعد جديد كتابت تزئين شده و نسبتا كم غلط است.  
    #مصحح در يافتن مصادر اقوال فراوانى كه شارح به نقل آنها مبادرت كرده، زحمت فراوانى متحمل شده است. نشانى آيات، روايات، اشعار، اقوال برگرفته از عناوينى از قبيل بعض العرفاء، بعض اهل المعرفه، قيل و مانند آنها، ارجاعات شارح به مطال گذشته يا آينده، در پاورقى به اسلوب علمى ارائه شده و از امتيازات اين چاپ به شمار مى‌آيد. گاهى بعضى لغات دشوار متن نيز توضيح داده شده است. با توجه به تلخيص اقوال منقول از جانب شارح و عدم ذكر گوينده يا كتاب به طور صريح، يافتن مصادر اصلى كارى ساده نبوده است. اما با وجود زحمت فراوان مصحح، موارد متعددى از متن بدون ذكر مصادر اصلى اقوال، رها شده است؛ براى نمونه:
    #مصحح در يافتن مصادر اقوال فراوانى كه شارح به نقل آنها مبادرت كرده، زحمت فراوانى متحمل شده است. نشانى آيات، روايات، اشعار، اقوال برگرفته از عناوينى از قبيل بعض العرفاء، بعض اهل المعرفه، قيل و مانند آنها، ارجاعات شارح به مطال گذشته يا آينده، در پاورقى به اسلوب علمى ارائه شده و از امتيازات اين چاپ به شمار مى‌آيد. گاهى بعضى لغات دشوار متن نيز توضيح داده شده است. با توجه به تلخيص اقوال منقول از جانب شارح و عدم ذكر گوينده يا كتاب به طور صريح، يافتن مصادر اصلى كارى ساده نبوده است. اما با وجود زحمت فراوان مصحح، موارد متعددى از متن بدون ذكر مصادر اصلى اقوال، رها شده است؛ براى نمونه:
    #:* روايات منقول از امیرالمؤمنین(ع) در صفحات 174 و 541 استخراج نشده است.
    #:* روايات منقول از امیرالمؤمنین(ع) در صفحات 174 و 541 استخراج نشده است.
    #:* قول [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در صفحۀ 131.
    #:* قول [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در صفحۀ 131.
    #:* قول [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] منقول از شفا، صفحۀ 205.
    #:* قول [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] منقول از شفا، صفحۀ 205.
    #:* قول منقول از اخوان الصفا صفحۀ 540.
    #:* قول منقول از اخوان الصفا صفحۀ 540.
    #:* قول افلاطون در صفحات 131 و 572.
    #:* قول افلاطون در صفحات 131 و 572.
    خط ۷۵: خط ۷۴:
    #:* قول منقول از حكمت متعاليه در صفحۀ 82.
    #:* قول منقول از حكمت متعاليه در صفحۀ 82.
    #:* اقوال منقول از قاطبه الحكماء و طائفه من العرفاء و جمهور الحكماء الهند در صفحۀ 568 از مصادر اصلى.
    #:* اقوال منقول از قاطبه الحكماء و طائفه من العرفاء و جمهور الحكماء الهند در صفحۀ 568 از مصادر اصلى.
    #مصحح محترم كتاب در مقدمه، در ذكر اساتيد قاضى سعيد، به حق [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق لاهيجى]] را به عنوان قاضى سعيد به رسميت نشناخته است.[3]اما در حاشيه كتاب در ذيل حاشيۀ مهدى كه به شارح اعتراض كرده، آورده است: «اقول: فى هذا الكلام تعريض للشارح حيث قرء عند مولى محسن الفيض الكاشانى و عبدالرزاق اللاهيجى و هما من تلامذه صدرالدين الشيرازى و هو محيى مراسم الحكمه الحقه فكيف طعن باستاذ استاذه؟»[4] ظاهراً نام عبدالرزاق لاهيجى در حاشيۀ فوق مى بايد حذف شود.
    #مصحح محترم كتاب در مقدمه، در ذكر اساتيد قاضى سعيد، به حق [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق لاهيجى]] را به عنوان [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] به رسميت نشناخته است.<ref>مقدمه دكتر حبيبى بر جلد اول شرح توحيد الصدوق، ص 7</ref>
    اما در حاشيه كتاب در ذيل حاشيۀ مهدى كه به شارح اعتراض كرده، آورده است: «اقول: فى هذا الكلام تعريض للشارح حيث قرء عند مولى محسن الفيض الكاشانى و عبدالرزاق اللاهيجى و هما من تلامذه صدرالدين الشيرازى و هو محيى مراسم الحكمه الحقه فكيف طعن باستاذ استاذه؟»<ref>همان، ص 118 </ref> ظاهراً نام عبدالرزاق لاهيجى در حاشيۀ فوق مى بايد حذف شود.
    #از مزاياى كتاب، هشت فهرست فنى آن است. فهرست آيات، روايات، احاديث، امكنه، اعلام، كتب، مصادر كتب، موضوعات كتاب و از همه مهمتر فهرست مفردات فنيه و افكار رئيسه كه در استفاده از مضامين مختلف كتاب بسيار كارساز است.
    #از مزاياى كتاب، هشت فهرست فنى آن است. فهرست آيات، روايات، احاديث، امكنه، اعلام، كتب، مصادر كتب، موضوعات كتاب و از همه مهمتر فهرست مفردات فنيه و افكار رئيسه كه در استفاده از مضامين مختلف كتاب بسيار كارساز است.
    #اين كتاب نخستين جلد از مجموعه مصنفات [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است. بى شك مجلدات دوم و سوم شرح توحيد مجلدات بعدى اين مجموعه خواهد بود. ظاهراً اين انتخاب به دليل اهميت وافر اين كتاب در بين آثار قاضى سعيد است. شرح توحيد مهمترين و مفصل‌ترين و احتمالاً مجلدات اخير آن آخرين آثار وى به شمار می‌آید.  
    #اين كتاب نخستين جلد از مجموعه مصنفات [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است. بى شك مجلدات دوم و سوم شرح توحيد مجلدات بعدى اين مجموعه خواهد بود. ظاهراً اين انتخاب به دليل اهميت وافر اين كتاب در بين آثار [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] است. شرح توحيد مهمترين و مفصل‌ترين و احتمالاً مجلدات اخير آن آخرين آثار وى به شمار می‌آید.  
    #شروح توحيد صدوق عبارتند از:  
    #شروح توحيد صدوق عبارتند از:  
    #:* انس التوحيد فى شرح التوحيد، از محدث جزايرى، سيد نعمت‌الله (م1112)
    #:* انس التوحيد فى شرح التوحيد، از محدث جزايرى، سيد نعمت‌الله (م1112)
    #:* شرح امير على نايب الصدراه قم
    #:* شرح امير على نايب الصدراه قم
    #:* شرح فارسى مولى محمد باقربن محمد مومن سبزوارى (م1090)[5]
    #:* شرح فارسى مولى محمد باقربن محمد مومن سبزوارى (م1090)<ref>الطهرانى، الذريعه، ج15، ص154</ref> كه هيچ يك تا كنون به زيور طبع آراسته نشده‌اند. بى شك شرح توحيد [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] برترين شروح صدوق به شمار مى‌آيد و احياى آن در حكم احياى يكى از آثار عرفانى روايى سلف صالح به حساب مى‌آيد.
    كه هيچ يك تا كنون به زيور طبع آراسته نشده‌اند. بى شك شرح توحيد [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] برترين شروح صدوق به شمار مى‌آيد و احياى آن در حكم احياى يكى از آثار عرفانى روايى سلف صالح به حساب مى‌آيد.
    #:مناسب بود موارد اقتباس [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] از مصنفات [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فيض كاشانى]] در [[الوافي|وافى]]، حق اليقين، محجه البيضاء، اصول المعارف و مانند آن مشخص شود و در احاديث مشابه شرح [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] با شرح اصول كافى صدرالمتالهين مقايسه گردد و در آراى متفرد فلسفى به آثار ملا رجبعلى استناد گردد. ضمناً مقايسۀ موارد مشابه آثار [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] با يكديگر بسيار مفيد است. براى مثال ارجاع بحث اسرار الفرائض شرح توحيد الصدوق به كتاب اسرار العبادات همو كه پيشتر به چاپ رسيده است، يا ارجاع بحث معراج شرح توحيد الصدوق به رسالۀ الحديقه الورديه فى السوانح المراجعيه از خود او.
    #:مناسب بود موارد اقتباس قاضى سعيد از مصنفات [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فيض كاشانى]] در [[الوافي|وافى]]، حق اليقين، محجه البيضاء، اصول المعارف و مانند آن مشخص شود و در احاديث مشابه شرح قاضى سعيد با شرح اصول كافى صدرالمتالهين مقايسه گردد و در آراى متفرد فلسفى به آثار ملا رجبعلى استناد گردد. ضمناً مقايسۀ موارد مشابه آثار قاضى سعيد با يكديگر بسيار مفيد است. براى مثال ارجاع بحث اسرار الفرائض شرح توحيد الصدوق به كتاب اسرار العبادات همو كه پيشتر به چاپ رسيده است، يا ارجاع بحث معراج شرح توحيد الصدوق به رسالۀ الحديقه الورديه فى السوانح المراجعيه از خود او.
    #:كتاب فاقد مقدمه تحليلى مطالب است. اگر چه مصحح محترم به واسطۀ عدم انتشار آثار [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] از اين باب عذر خواسته و اين مهم را تا انتشار كامل مجموعۀ مصنفات [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد]] تاخير انداخته، اما ظاهراً تحليل آراى شارح بر مبناى همين جلد نيز ميسور بود و «الميسور لا يسقط بالعسور».
    #:كتاب فاقد مقدمه تحليلى مطالب است. اگر چه مصحح محترم به واسطۀ عدم انتشار آثار قاضى سعيد از اين باب عذر خواسته و اين مهم را تا انتشار كامل مجموعۀ مصنفات قاضى سعيد تاخير انداخته، اما ظاهراً تحليل آراى شارح بر مبناى همين جلد نيز ميسور بود و «الميسور لا يسقط بالعسور».


    مصحح فاضل شرح توحيد الصدوق، در دو تصحيح ديگرش شرح دعاء الصباح و شرح دعاى جوشن كبير [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] نيز از ارائۀ مقدمۀ تحليلى خود دارى كرده است. شيوه اى كه او در مقدمه بر رساله شيخ الاشراق پيش گرفته بود، مى بايست در سه تصحيح بعدى وى نيز به كار گرفته مى شد. ارزش نگارش مقدمۀ تحليلى قطعاً كمتر از تصحيح متن نيست و انتشار متون تصحيح شده بدون مقدمه تحليلى مطالب از مصححين عادى پذيرفته نيست چه برسد به اساتيد محترم كه مى بايست كار ايشان سرمشق ديگران واقع شود.
    مصحح فاضل شرح توحيد الصدوق، در دو تصحيح ديگرش شرح دعاء الصباح و شرح دعاى جوشن كبير [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] نيز از ارائۀ مقدمۀ تحليلى خود دارى كرده است. شيوه‌اى كه او در مقدمه بر رساله شيخ الاشراق پيش گرفته بود، مى بايست در سه تصحيح بعدى وى نيز به كار گرفته می‌شد. ارزش نگارش مقدمۀ تحليلى قطعاً كمتر از تصحيح متن نيست و انتشار متون تصحيح شده بدون مقدمه تحليلى مطالب از مصححين عادى پذيرفته نيست چه برسد به اساتيد محترم كه مى بايست كار ايشان سرمشق ديگران واقع شود.


    == نسخه شناسى ==
    == نسخه شناسى ==


    نسخه حاضر در برنامه كه جلد اول از شرح توحيد الصدوق، نوشتۀ [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است داراى نسخ خطى متعددى است نظير:
    نسخه حاضر در برنامه كه جلد اول از شرح توحيد الصدوق، نوشتۀ [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است داراى نسخ خطى متعددى است نظير:
    خط ۹۷: خط ۹۵:
    #نسخۀ كتابخانۀ مركزى دانشگاه تهران به شمارۀ 597.
    #نسخۀ كتابخانۀ مركزى دانشگاه تهران به شمارۀ 597.


    نسخۀ حاضر در برنامه با استفاده از نسخ خطى فوق با تصحيح و حواشى آقاى نجفقلى حبيبى با جلد گالينگور (جلد اول 877 صفحه، جلد دوم 919 صفحه و جلد سوم 711 صفحه) براى نخستين بار در سال 1415 ه‍-.ق توسط موسسه چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى تهران منتشر گرديده است.
    نسخۀ حاضر در برنامه با استفاده از نسخ خطى فوق با تصحيح و حواشى آقاى نجفقلى حبيبى با جلد گالينگور (جلد اول 877 صفحه، جلد دوم 919 صفحه و جلد سوم 711 صفحه) براى نخستين بار در سال 1415 ه‍-.ق توسط مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى تهران منتشر گرديده است.
     
    == منابع مقاله كتابشناسى==
     
     
    1- مجلدات كتاب شرح توحيد صدوق
     
    2- مقدمۀ محقق
     
    3- دايرةالمعارف تشيع، جلد 12
     
    4- مقاله منزلت فلسفى قاضى سعيد، آيين پژوهش شمارۀ 32


    [1] التعليقة على الفوائد الرضوية، ص 128.
    ==پانویس ==
    <references />


    [2] سيد محمد مشكوه، مقدمه كليد بهشت، [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]]، ص7.


    [3] مقدمه دكتر حبيبى بر جلد اول شرح توحيد الصدوق، ص 7.
    == منابع مقاله==


    [4] همان، ص 118.
    # مجلدات كتاب شرح توحيد صدوق
    # مقدمۀ محقق
    # دايرةالمعارف تشيع، جلد 12
    # مقاله منزلت فلسفى قاضى سعيد، آيين پژوهش شمارۀ 32


    [5] الطهرانى، الذريعه، ج15، ص154.


    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید]] (نويسنده)
    [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید]] (نویسنده)


    [[حبیبی، نجفقلی]] (مصحح)
    [[حبیبی، نجفقلی]] (مصحح)
    خط ۱۳۵: خط ۱۲۵:


    [[شرح توحید الصدوق]]
    [[شرح توحید الصدوق]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    خط ۱۴۳: خط ۱۳۱:
    [[رده:متون احادیث]]
    [[رده:متون احادیث]]
    [[رده:احادیث شیعه]]
    [[رده:احادیث شیعه]]
    [[رده:تیر (1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۵

    شرح توحید الصدوق
    شرح توحيد الصدوق
    پدیدآورانقاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید (نویسنده) حبیبی، نجفقلی (مصحح)
    عنوان‌های دیگرالتوحید. شرح
    ناشروزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1415 ق
    چاپ1
    موضوعابن بابویه، محمد بن علی، 311 - 381ق. التوحید - نقد و تفسیر احادیث شیعه - قرن 4ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏129‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ ‎‏ت‎‏9027
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    شرح التوحيد الصدوق نوشتۀ عالم ربانى قاضى سعيد محمد بن محمد مفيد قمى از اعلام قرن 11و 12 قمرى، شرحى است بر رسالۀ توحيد مرحوم صدوق كه مؤلف در آن به گرد آورى احاديث مربوط به توحيد و آنچه كه به آن مرتبط است، يعنى صفات، اسماء و افعان ضمن 67 باب الهى پر داخته است. اين رساله به نامهاى «التوحيد، توحيد صدوق و توحيد ابن بابويه» معروف است. بر اين رساله شروح متعددى نوشته شده است اما يكى از بهترين شروح، شرح قاضى سعيد است. شرح قاضى به خاطر عمق و سعه پژوهش در محتواى روايات و معارف شيعه مورد استفاده و استناد علما قرار گرفت. حضرت امام خمينى در غالب کتاب‌هايشان از اين كتاب استفاده نموده‌اند. ايشان در همين رابطه می‌فرمایند «هو (كتاب شرح توحيد صدوق) من اعظم مصنفات ذلك المعارف و ارفع كتب الشيعه فى المعارف و ليس عندنا منه الا الجزء الثالث الذى استعدت لزيادته بعد ما شرعت فى تلك المسودات.[۱]»

    مؤلف بر اساس سيطرۀ علمى كه بر آثار عرفانى داشته، توانسته است از اين آثار براى شرح روايات معرفتى بهترين استفاده را نمايد. او از آثار شيخ اكبر همچون فصوص و فتوحات و از مفاتح الغيب قرنوى و شرح آن مصباح الانس و شروح فصوص استفاده نموده است و به جرئت مى توان گفت كه قاضى سعيد يكى از بزرگان عرفاى شيعه است و كمتر كسى همچون او توانسته است از روايات معرفتى شيعه رمز گشائى كند.

    ساختار

    قاضى سعيد در جلد اول اين اثر به شرح احاديث بابهاى اول و دوم كتاب توحيد صدوق پرداخته و به ارائه ديدگاه‌هاى مختلف و نقد و بررسى آنها مبادرت ورزيده است. موضوعات مختلف فلسفى و كلامى مرتبط با موضوع را متعرض گشته و از مشربهاى ذوقى و عرفانى و به ويژه تاويل احاديث طبق يافته‌هاى خويش بهره‌هاى فراوانى برده است. وى در كنار تمسك به آيات قرآنى و احاديث معصومان(ع) به سخنان بسيارى از متقدمين و متاخرين استناد مى جويد. يكى از معضلات و نقايص اثر حاضر آن است كه شارح در مواردى احاديث را نقل به معنا نموده و لفظ و عبارت اصلى حديث را ذكر نمى نمايد. با آنكه ظاهر عبارت موهم آن است كه وى عين عبارت حديث را نقل كرده است. در اثر حاضر از امورى كه بسيار مورد توجه مؤلف است، پرداختن به مبحث صفات الهى و تلاش در جهت رد ديدگاه كسانى است كه به عينيت صفات با ذات يا زيادت صفات بر ذات قائلند. وى در اثبات نظريه خويش به احاديث فراوانى استناد مى نمايد.

    قاضى سعيد در صفات حق قائل است: اثبات صفات مقتضى آن است كه آنها زائد بر ذات باشند، لذا معنى ندارد كه براى حضرت حق اثبات اوصاف نماييم. بلكه كمال توحيد سلب صفات از اوست و معناى الله عالم انه ليس بجاهل و معناى الله حى انه ليس بميت است. او اين حرف را به استاد ملا رجبعلى تبريزى نسبت داده است. او در ذيل روايات متعددى از اين كتاب اين نظريه را متذكر شده و گاه با رواياتى به آنها استناد مى‌كند.

    از ديگر موضوعات مورد توجه شارح، موضوع اسرار عبادات است كه ايشان در اين موضوع به پيروى از طريقۀ محى‌الدين عربى در «الفتوحات المكيه» روى آورده و مطالب فراوانى از آن اقتباس نموده و علاوه بر آن به احاديث معصومين(ع) نيز استناد جسته است.

    از جمله مسائل مهمى كه قاضى سعيد به شرح و حل آن اقدام نموده مسأله معراج پيامبر اكرم(ص)، معاد و موضوعات مرتبط با آن است كه ايشان در اين رابطه به آيات قرآنى، احاديث معصومين و يافته‌هاى عرفانى خويش استناد جسته و از فتوحات مكيه ابن عربى و كلمات سلير عرفاى بزرگ بهره می‌گیرد.

    قاضى سعيد تألیف جلد دوم را حدودا از سال 1095 آغاز نموده و در محرم 1099 به اتمام رسانده است. او در اين جلد به شرح احاديث بابهاى سوم تا بيست و هفتم توحيد صدوق پرداخته و نهايت تلاش خويش را در حل معضلات احاديث و تفسير و توضيح آنها مبذول داشته است. در اين مجلد موضوعاتى از قبيل: معناى واحد و توحيد و موحد، تفسير قل هو الله احد، معناى توحيد و عدل، نفى جسمیت و صورت از بارى تعالى، رويت خداوند، قدرت و علم حق تعالى، صفات ذات و صفات افعال، معناى عين و اذن و لسان در مورد خداوند، معناى رضا و سخط الهى و... مورد بحث و بررسى واقع شده است.

    جلد سوم شرح توحيد صدوق آخرين مجلد از اين اثر است كه در دسترس قرار دارد و از گفتار شارح چنين بر مى‌آيد كه اين كتاب جلد چهارمى هم داشته و صاحب الذريعه گفته كه آن را در کرمانشاه ديده است. تاريخ شروع تألیف جلد سوم دقيقا مشخص نمی‌باشد اما از قبل از سال 1103 تا 8 رمضان سال 1107 هجرى به طول انجاميده است.

    مرحوم قاضى سعيد در اين مجلد به شرح احاديث ابواب بيست و هشتم تا چهل و يكم كتاب «التوحيد» پرداخته است. وى در اين مجلد از ترتيب ابواب كتاب التوحيد عدول كرده است. اما در نسخه حاضر در برنامه، محقق ملتزم به رعايت ترتيب ابواب كتاب بر حسب التوحيد بوده است.

    شارح در باب اول اين مجلد به بيان معناى اصطلاحات «سرمد، دهر، زمان» و نيز برخى اصطلاحات عرفا نظير «زمان عقلى، زمان مثالى و زمان حسى» پرداخته است. در باب دوم (باب 29 التوحيد) به دفاع از ديدگاه خويش در باب اشتراك لفظى صفات مشترك بين خالق و مخلوق پرداخته و تمام صفات را به سلب نقيض ارجاع داده است. وى قبل از شرح احاديث اين باب ديدگاه‌هاى مختلف را در باب اسماء و صفات يادآور می‌شود و از كسانى كه صفات مشترك بين خالق و مخلوق را مشترك لفظى مى دانند، نه مشترك معنوى با عنوان «طائفۀ محقّه» ياد مى‌كند و ديدگاه ايشان را مبتنى بر روايت امام محمد باقر(ع) كه دربارۀ صفات خداوند نقل شده، می‌داند. قال الامام(ع): هل هو عالم قادر الا انه وهب العلم للعلماء و القدره للقادرين.

    بهترين مباحثى كه در باب سوم (باب 30 التوحيد) اين مجلد مطرح است، كلام الله و کیفیت آن و ديدگاه‌هاى فرق مختلف كلامى در اين باره و نيز روش اهل‌بيت(ع) دربارۀ قرآن، بحث ار ايمان و حقيقت آن و... می‌باشد.

    در باب چهارم (باب 31 التوحيد) به بيان معناى «بسم الله الرحمن الرحيم» با استناد به احاديث پنج گانه پرداخته است. مباحث ساير ابواب كتاب عبارتند از: بيان ديدگاه‌هاى مختلف دربارۀ حروف تهجى و مخارج آنها، بررسى حروف جمل و حساب حروف مذكور، ادله توحيد صانع و ذكر برخى صفات خداوند، بحث از اب و ابن و روح القدس (اقانيم سه گانه مسيحيان) كه بين هاشم بن الحكم و جائليق مسيحى صورت گرفته است، بحث از حجب و سرادقات به طور تفصيلى، تفسير احاديث مشكله در باب عظمت خداوند متعال، لطف خداوند و....

    نكاتى دربارۀ تصحيح

    1. مصحح محترم از ميان نسخ متعدد جلد اول شرح توحيد صدوق، سه نسخه را برگزيده، به روش گزينش موردى مبادرت به تصحيح متن كرده است و آنچه را ناصواب دانسته، به عنوان نسخه بدل در حاشيه آورده است. در مقدمه آمده است كه پس از اتمام طبع كتاب نسخۀ نفيسى با تعليقات حكيم مولى على نورى به دست وى رسيده كه متأسفانه نه به مشخصات نسخۀ اخير و دليل نفاست آن اشاره كرده و نه به مشخصات آن نسخ متعدد و دليل گزينش اين سه نسخۀ برگزيده. با توجه به اينكه از جلد دوم شرح توحيد صدوق قاضى سعيد، نسخه‌اى به خط شارح در دست است[۲] و با عنايت به اينكه از وفات شارح كمتر از 310 سال گذشته است، اينكه آيا نسخۀ خطى مصنف از جلد اول باقى مانده است يا نه، قابل تحقيق است. هرچند دو نسخه از سه نسخه مورد اعتماد مصحح از نسخ مورد اجازه شارح بوده است. بنابر اين مناسب بود عكس صفحات ابتدا و انتهاى نسخه همراه با اجازه نامه‌هاى شارح در اول كتاب آورده می‌شد. ارزش اجازه نامۀ نسخه اول به ويژه از آن روست كه چه بسا ممكن است كمكى كند به شناخت محشى مهدى نام كتاب كه غالباً گستاخانه بر قاضى سعيد تاخته است.
    2. بر متن مصحح كتاب چهار نوع حاشيه مشاهده می‌شود:
      • حواشى مختصر و معدود شارح كه با علامت «منه» مشخص است.
      • حواشى يكى از شاگردان شارح با نام مهدى، داراى اجازۀ روايى از شارح و غالباً در نقض آراء خاص شارح.
      • حواشى مختصر حكيم مولى على نورى بر صد صفحۀ اول كتاب كه مجموعا در دوازده صفحه انتهاى كتاب آمده است.
      • نسخه بدلها و تعليقه‌هاى مصحح كتاب كه مصروف نشانى مصادر به كار رفته در متن است.
    3. آيات و روايات با اعراب كامل و حروف مشخص درج شده‌اند، هكذا اعلام و اسامى كتب با حروفى متمايز از متن مشخص شده‌اند و براى مطالب كتاب عناوينى از جانب مصحح برگزار شده‌اند. متن با قواعد جديد كتابت تزئين شده و نسبتا كم غلط است.
    4. مصحح در يافتن مصادر اقوال فراوانى كه شارح به نقل آنها مبادرت كرده، زحمت فراوانى متحمل شده است. نشانى آيات، روايات، اشعار، اقوال برگرفته از عناوينى از قبيل بعض العرفاء، بعض اهل المعرفه، قيل و مانند آنها، ارجاعات شارح به مطال گذشته يا آينده، در پاورقى به اسلوب علمى ارائه شده و از امتيازات اين چاپ به شمار مى‌آيد. گاهى بعضى لغات دشوار متن نيز توضيح داده شده است. با توجه به تلخيص اقوال منقول از جانب شارح و عدم ذكر گوينده يا كتاب به طور صريح، يافتن مصادر اصلى كارى ساده نبوده است. اما با وجود زحمت فراوان مصحح، موارد متعددى از متن بدون ذكر مصادر اصلى اقوال، رها شده است؛ براى نمونه:
      • روايات منقول از امیرالمؤمنین(ع) در صفحات 174 و 541 استخراج نشده است.
      • قول فارابى در صفحۀ 131.
      • قول شيخ الرئيس منقول از شفا، صفحۀ 205.
      • قول منقول از اخوان الصفا صفحۀ 540.
      • قول افلاطون در صفحات 131 و 572.
      • قول ارسطو در صفحۀ 131.
      • قول شيخ يونانى در صفحۀ 131.
      • شعر عربى صفحات 173 و 174.
      • قول بعض العرفاء صفحۀ 174 و بعض ارباب المعرفه در صفحۀ 196 و 201.
      • قول منقول از حكمت متعاليه در صفحۀ 82.
      • اقوال منقول از قاطبه الحكماء و طائفه من العرفاء و جمهور الحكماء الهند در صفحۀ 568 از مصادر اصلى.
    5. مصحح محترم كتاب در مقدمه، در ذكر اساتيد قاضى سعيد، به حق ملا عبدالرزاق لاهيجى را به عنوان قاضى سعيد به رسميت نشناخته است.[۳]

    اما در حاشيه كتاب در ذيل حاشيۀ مهدى كه به شارح اعتراض كرده، آورده است: «اقول: فى هذا الكلام تعريض للشارح حيث قرء عند مولى محسن الفيض الكاشانى و عبدالرزاق اللاهيجى و هما من تلامذه صدرالدين الشيرازى و هو محيى مراسم الحكمه الحقه فكيف طعن باستاذ استاذه؟»[۴] ظاهراً نام عبدالرزاق لاهيجى در حاشيۀ فوق مى بايد حذف شود.

    1. از مزاياى كتاب، هشت فهرست فنى آن است. فهرست آيات، روايات، احاديث، امكنه، اعلام، كتب، مصادر كتب، موضوعات كتاب و از همه مهمتر فهرست مفردات فنيه و افكار رئيسه كه در استفاده از مضامين مختلف كتاب بسيار كارساز است.
    2. اين كتاب نخستين جلد از مجموعه مصنفات قاضى سعيد قمى است. بى شك مجلدات دوم و سوم شرح توحيد مجلدات بعدى اين مجموعه خواهد بود. ظاهراً اين انتخاب به دليل اهميت وافر اين كتاب در بين آثار قاضى سعيد است. شرح توحيد مهمترين و مفصل‌ترين و احتمالاً مجلدات اخير آن آخرين آثار وى به شمار می‌آید.
    3. شروح توحيد صدوق عبارتند از:
      • انس التوحيد فى شرح التوحيد، از محدث جزايرى، سيد نعمت‌الله (م1112)
      • شرح امير على نايب الصدراه قم
      • شرح فارسى مولى محمد باقربن محمد مومن سبزوارى (م1090)[۵] كه هيچ يك تا كنون به زيور طبع آراسته نشده‌اند. بى شك شرح توحيد قاضى سعيد قمى برترين شروح صدوق به شمار مى‌آيد و احياى آن در حكم احياى يكى از آثار عرفانى روايى سلف صالح به حساب مى‌آيد.
      مناسب بود موارد اقتباس قاضى سعيد از مصنفات فيض كاشانى در وافى، حق اليقين، محجه البيضاء، اصول المعارف و مانند آن مشخص شود و در احاديث مشابه شرح قاضى سعيد با شرح اصول كافى صدرالمتالهين مقايسه گردد و در آراى متفرد فلسفى به آثار ملا رجبعلى استناد گردد. ضمناً مقايسۀ موارد مشابه آثار قاضى سعيد با يكديگر بسيار مفيد است. براى مثال ارجاع بحث اسرار الفرائض شرح توحيد الصدوق به كتاب اسرار العبادات همو كه پيشتر به چاپ رسيده است، يا ارجاع بحث معراج شرح توحيد الصدوق به رسالۀ الحديقه الورديه فى السوانح المراجعيه از خود او.
      كتاب فاقد مقدمه تحليلى مطالب است. اگر چه مصحح محترم به واسطۀ عدم انتشار آثار قاضى سعيد از اين باب عذر خواسته و اين مهم را تا انتشار كامل مجموعۀ مصنفات قاضى سعيد تاخير انداخته، اما ظاهراً تحليل آراى شارح بر مبناى همين جلد نيز ميسور بود و «الميسور لا يسقط بالعسور».

    مصحح فاضل شرح توحيد الصدوق، در دو تصحيح ديگرش شرح دعاء الصباح و شرح دعاى جوشن كبير حكيم سبزوارى نيز از ارائۀ مقدمۀ تحليلى خود دارى كرده است. شيوه‌اى كه او در مقدمه بر رساله شيخ الاشراق پيش گرفته بود، مى بايست در سه تصحيح بعدى وى نيز به كار گرفته می‌شد. ارزش نگارش مقدمۀ تحليلى قطعاً كمتر از تصحيح متن نيست و انتشار متون تصحيح شده بدون مقدمه تحليلى مطالب از مصححين عادى پذيرفته نيست چه برسد به اساتيد محترم كه مى بايست كار ايشان سرمشق ديگران واقع شود.

    نسخه شناسى

    نسخه حاضر در برنامه كه جلد اول از شرح توحيد الصدوق، نوشتۀ قاضى سعيد قمى است داراى نسخ خطى متعددى است نظير:

    1. نسخۀ كتابخانۀ عمومى آیت‌الله مرعشى نجفى در قم به شمارۀ 293.
    2. نسخۀ كتابخانۀ مجلس شوراى اسلامى، تهران به شمارۀ 4871.
    3. نسخۀ كتابخانۀ مركزى دانشگاه تهران به شمارۀ 597.

    نسخۀ حاضر در برنامه با استفاده از نسخ خطى فوق با تصحيح و حواشى آقاى نجفقلى حبيبى با جلد گالينگور (جلد اول 877 صفحه، جلد دوم 919 صفحه و جلد سوم 711 صفحه) براى نخستين بار در سال 1415 ه‍-.ق توسط مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى تهران منتشر گرديده است.

    پانویس

    1. التعليقة على الفوائد الرضوية، ص 128
    2. سيد محمد مشكوة، مقدمه كليد بهشت، قاضى سعيد قمى، ص7
    3. مقدمه دكتر حبيبى بر جلد اول شرح توحيد الصدوق، ص 7
    4. همان، ص 118
    5. الطهرانى، الذريعه، ج15، ص154


    منابع مقاله

    1. مجلدات كتاب شرح توحيد صدوق
    2. مقدمۀ محقق
    3. دايرةالمعارف تشيع، جلد 12
    4. مقاله منزلت فلسفى قاضى سعيد، آيين پژوهش شمارۀ 32


    وابسته‌ها