فرهنگ علوم فلسفی و کلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فرهنگ (ابهام زدایی)' به 'فرهنگ (ابهامزدایی)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۶۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR16096J1.jpg | |||
| عنوان =فرهنگ علوم فلسفی و کلامی | |||
| پدیدآوران = | |||
[[سجادی، سید جعفر]] (نویسنده) | |||
|- | |- | ||
| data-type="language" | فارسی | | data-type="language" | فارسی | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
| | | کد کنگره =BBR 6 /س3ف4 | ||
| موضوع = | |||
فلسفهاسلامی - اصطلاحها و تعبيرها | |||
فلسفهاسلامی - تاريخ | |||
فلسفهاسلامی - واژهنامهها | |||
کلام - اصطلاحها و تعبيرها | |||
کلام - واژهنامهها | |||
|- | |- | ||
| data-type="publisher" |امير کبير | | data-type="publisher" |امير کبير | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
| | | مکان نشر = ايران - تهران | ||
| سال نشر = |مجلد1: 1375ش , | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE16096AUTOMATIONCODE | |||
|- | | چاپ =1 | ||
| شابک =964-0-0202-x | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16096 | |||
| کتابخوان همراه نور =16096 | |||
| کد پدیدآور =00764 | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر|اصطلاحات (ابهامزدایی)}} | |||
{{کاربردهای دیگر|فرهنگ (ابهامزدایی)}} | |||
'''فرهنگ علوم فلسفی و کلامی''' نوشته [[سجادی، سید جعفر|جعفر سجادی]]، پژوهشی است در جهت جمعآوری اصطلاحات دو علم فلسفه و کلام. این کتاب به زبان فارسی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است. | |||
'''فرهنگ علوم فلسفی و کلامی''' نوشته [[سجادی، جعفر|جعفر سجادی]]، پژوهشی است در جهت | |||
مؤلف درباره انگیزه خود از تألیف این فرهنگنامه و استخراج و جمعآورى این اصطلاحات، نخست آسان شدن فهم و درک اصطلاحات مندرج در کتب ادبى و علمى براى جویندگان این علوم و فنون و آشنا شدن به تعبیرات و اصطلاحات مندرج در ادب عربى و بهویژه فارسى بهطور عموم، بیان میدارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/2 ر.ک: مقدمه، ص2]</ref>. | |||
مؤلف درباره انگیزه خود از تألیف این فرهنگنامه و استخراج و | |||
==ساختار | ==ساختار== | ||
کتاب دارای دو مقدمه و | کتاب دارای دو مقدمه و بیستونه بخش به ترتیب حروف الفبا است. | ||
نویسنده | نویسنده بهوسیله حروف اختصاری (ف)، (ک) و (م) - که بلافاصله بعد از هر واژه ذکر میشود - مشخص نموده که آن واژه در علم فلسفه یا علم کلام یا هر دو استعمال شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مؤلف در سرآغاز سخن در مورد فراز و | مؤلف در سرآغاز سخن در مورد فراز و نشیبهای جمعآوری اصطلاحنامه بیان میدارد که معانى اصطلاحى لغات و اصطلاحات مورد استفاده در علوم و فنون گوناگون، ماوراى معانى لغوى آنهاست و با مراجعه به کتب لغوى عادى قابل درک و فهم نیست. همچنین مىدانیم که پایهگذاران و پژوهندگان هر علم و فنى در علم و فن موردنظر و بحث و تحقیق خود اصطلاحاتى را بهکار بردهاند که از حدود معانى لغوى آنها خارج است و چهبسا بالکل معانى لغوى خود را از دست داده، معنى و مفهوم دیگرى از آنها اراده شده باشد، مثلاً در فلسفه معنى «مکان» و «حیز» از نظر لغوى ماوراى معنى اصطلاحى آن است و آنچه عرف و لغت از «مکان» و «حیز» درمىیابند، بهجز آن مفهومى است که فیلسوف برمىگزیند و مورد بحث و تحقیق قرار مىدهد، لذا یک نویسنده خوبی کسى خواهد بود که فى الجمله در همه سقب علوم و فنونى که وارد در فرهنگ اسلامى شده است و یا بالاصالة ویژه فرهنگ اسلامى است، واقف و آگاه باش و به ظرایف و لطایف آن فن تسلط لازم را داشته باشد تا بتواند یک فرهنگنامه دقیق و جامعومانع ارائه دهد. | ||
در این مجموعه سعى وافر به عمل آمد که بجاى برگزیدن متون عربى، از متون فارسى کهن استفاده شود تا فواید آن عامتر باشد و مبتدیان را به کار آید و مترسلان را بلاغت افزاید. همچنین اصطلاحات مربوط به ملل و نحل و فرق گوناگون کلامى هم با بانیان | در این مجموعه سعى وافر به عمل آمد که بجاى برگزیدن متون عربى، از متون فارسى کهن استفاده شود تا فواید آن عامتر باشد و مبتدیان را به کار آید و مترسلان را بلاغت افزاید. همچنین اصطلاحات مربوط به ملل و نحل و فرق گوناگون کلامى هم با بانیان آنها آورده شده تا طالبان این علم به ریشه بسیارى عقاید کلامى واقف شوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/1 ر.ک: همان، ص1-3]</ref>. | ||
در ادامه نگارنده به ذکر | در ادامه نگارنده به ذکر مقدمهای مهم و حیاتی میپردازد که شامل تاریخچهاى از فلسفه و نقل و سیر آن در تمدن اسلامى و همینطور کلام و منطق است. این مقدمه شامل سه بخش است: بخش اول تاریخچه فلسفه؛ بخش دوم تاریخچه منطق و بخش سوم تاریخچه کلام. | ||
در بخش اول که پیرامون سیرى اجمالى در | در بخش اول که پیرامون سیرى اجمالى در اندیشههاى فلسفى (از دیرباز تا عصر قاجاریه در جهان اسلام) است، مؤلف بر این باور است که آنچه از علوم عقلى منظم شده به جهان اسلام و تمدن آن نقل میشود عمدتاًً مربوط به فلاسفه یونان باستان و حوزه اسکندریه است. آنچه از علوم ریاضیات و فلکیات و نجوم و هیئت به تمدن اسلامى نقل میشود، بخشى از یونان و بخشى از مصر و حوزه اسکندریه و بخشى از ایران است؛ بهاضافه قسمتى از طب و نجوم هندى؛ و عمدتاًً طب و علوم بهداشتى مربوط به یونان، روم و ایران باستان است. نوع افکار و فلسفه هندى هم قبلاً به ایرانزمین رسوخ کرده بود که با فلسفه خود ایران باستان درآمیخته بود. | ||
در ادامه به سه جریان فکرى، علمى و فلسفى اشاره شده است: | در ادامه به سه جریان فکرى، علمى و فلسفى اشاره شده است: | ||
# تفکر و جریان فکرى نوع [[رازی، محمد بن زکریا|زکریاى رازى]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونى]] و خوارزمى است که جریان فکرى را در مسیر علوم تجربى و مشاهده و استقراء سوق داده، استدلالات عقلى و در حقیقت عقل محض را تخطئه | # تفکر و جریان فکرى نوع [[رازی، محمد بن زکریا|زکریاى رازى]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونى]] و خوارزمى است که جریان فکرى را در مسیر علوم تجربى و مشاهده و استقراء سوق داده، استدلالات عقلى و در حقیقت عقل محض را تخطئه مىکنند و آن را در کشف حقایق عینى نارسا مىدانند. | ||
# نمودار جریان فکرى دیگر، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله| | # نمودار جریان فکرى دیگر، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] هستند که هردو نخست خود را کاملاً پیرو مکتبهای یونان، یعنى افلاطون و ارسطو مىدانند؛ البته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] سعى مىکند کاملاً ارسطویى فکر کرده و مکتب استدلالى او را دنبال کند، هرچند خود ابتکاراتى دارد و کاملاً گام در جاى گام [[ارسطو]] نمىگذارد، اما [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] جمع بین هردو مکتب افلاطون و [[ارسطو]] مىکند و مدار فکرى او [[ارسطو]]<nowiki/>یى- افلاطونى است. در مسائل طبى و اخلاقى هم نظریات بدیعى دارد و در جامعهشناسى و نظریههای اجتماعى نیز نظریاتى دارد که مأخوذ از دو نظام سیاسى [[ارسطو]] و افلاطون است. | ||
# مکتب فکرى و جریان فکرى سوم در «[[اخوان الصفا| | # مکتب فکرى و جریان فکرى سوم در «[[اخوان الصفا|اخوانالصفا و خلان الوفا]]» ممثل میشود. این جریان فکرى را باید توجه به حکمت عملى دانست؛ چه اینکه تمام علوم و فنون عصر را در خدمت مدینه فاضلهاى که خود در نظر دارند قرار مىدهند. در ادامه مؤلف به مراحل نقل و ترجمه در طول تاریخ اشاره میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/5 ر.ک: همان، ص5-43]</ref>. | ||
بخش دوم مقدمه، در مورد سیر منطق از دیرباز تا عصر شکوفایى مدنیت علمى اسلامى است. با اینکه از لحاظ تاریخى در تمدن اسلامى نخست مسائل کلامى مورد بحث و فحص دانشمندان اسلامى قرار گرفت و پس منطقیات و سرانجام فلسفه مورد توجه واقع شد؛ نگارنده به | بخش دوم مقدمه، در مورد سیر منطق از دیرباز تا عصر شکوفایى مدنیت علمى اسلامى است. با اینکه از لحاظ تاریخى در تمدن اسلامى نخست مسائل کلامى مورد بحث و فحص دانشمندان اسلامى قرار گرفت و پس منطقیات و سرانجام فلسفه مورد توجه واقع شد؛ نگارنده به جنبههاى اهمیت موضوع توجه کرده، نخست تاریخچه علوم عقلى را بهطورکلی یادآور شده که قهراً شامل منطق و کلام هم میشود و سپس از باب ذکر خاص بعد از عام، سیر منطق را مورد بررسى قرار داده و سرانجام به تاریخچه کلام مىپردازد. | ||
مؤلف در مورد سیر منطق از دیرباز تاکنون، | مؤلف در مورد سیر منطق از دیرباز تاکنون، یکبهیک به ذکر مراحل این سیر توسط دانشمندان این فن و تأثیراتی که ایشان بر این فن داشتند را مطرح میکند. اولین آنها [[ارسطو]] بود که خلق بسیاری از قواعد منطقی به دست وی صورت گرفت و پس از او سقراط، افلاطون و مفسرین یونانی و اسلامی در طول تاریخ به نظم دهی و تفصیل به این فن پرداختند تا اینکه این سیر به دوره صفویه و قاجاریه رسید؛ در علوم منطقى و عقلى در این دوران نیز دانشمندانى در ایران پیدا شدند که استادان مسلمى در فنون عقلى بودند و همچنان حوزههاى علمى را گرم نگاه مىداشتند. اگرچه خود مبتکر نبودند؛ اما برخى داراى افکار و عقاید و نظرات خاص بودند که مىتوان آنان را مستقلالفکر محسوب داشت. | ||
کسانى مانند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازى]] (متوفى 1050ق) که در مورد حرکت جوهریه و مسائل دیگر نظریات بدیعى آورد؛ مانند [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] که خود در جهان فلسفه و علوم عقلى از لحاظ سبک بیان و نگارش، استاد بود و در بعضى مسائل مانند حدوث دهرى و غیره نظریات بدیع داشت<ref>ر.ک: همان، ص44-73</ref>. | کسانى مانند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازى]] (متوفى 1050ق) که در مورد حرکت جوهریه و مسائل دیگر نظریات بدیعى آورد؛ مانند [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] که خود در جهان فلسفه و علوم عقلى از لحاظ سبک بیان و نگارش، استاد بود و در بعضى مسائل مانند حدوث دهرى و غیره نظریات بدیع داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/44 ر.ک: همان، ص44-73]</ref>. | ||
بخش سوم پیرامون سیر اجمالى در | بخش سوم پیرامون سیر اجمالى در اندیشههاى کلامى است. مؤلف در ابتدا به ذکر وجهتسمیه این علم به کلام نظرات و اقوال متعددی را مطرح و بررسی میکند؛ سپس در مورد مخالفین علم کلام بیان میدارد که علم کلام بهطورکلی از نظر اصحاب حدیث مردود شناخته شده بود و آنان استدلالات عقلى را نارساى به مطلوب مىدانستند و پارهاى آن را بدعت و حرام و محرم بهحساب میآوردند و بر آن بودند که مسائل شرعى تعبدى است و نباید با معیار عقل و علوم حکمى سنجیده شود. این امر در مذهب اهل سنت و جماعت بیشتر مورد توجه بود و در مذهب شیعه کمتر، اما بههرحال در مکتب و مذهب شیعه همگروههای خاص قشرى و اخباریون این امر را کاملاً مدنظر داشتند. | ||
نگارنده در ادامه به موضوع کلام در عصر خلفا پرداخته؛ در عصر اول خلافت عباسیان، مجالسى آشکارا در مورد | نگارنده در ادامه به موضوع کلام در عصر خلفا پرداخته؛ در عصر اول خلافت عباسیان، مجالسى آشکارا در مورد اینگونه مسائل تشکیل میشد و حتى بهتدریج از جمله مسائل رایج در محافل دربارى قرار گرفت و جزء افتخارات دربارها این بود که مجالس و محافل آنها از بحثها و جدالهای کلامى گرم و داغ است و خود خلفا هم احیاناً در این بحثها شرکت مىکردند و نزاع و جدال بین علما و اهل کلام را تیزتر مىکردند و از همین روى بود که فرقههاى گوناگون به وجود آمدند. پسازاینکه کلام مرحله ابتدائى خود را در تمدن اسلامى برآورد و به مرحله نضج رسید و کتب و رسائل بسیارى در این باب نوشته شده شد؛ از جمله: | ||
# [[درة التنزيل و غرة التأويل]]، [[اسکافی، محمد بن عبدالله|محمد بن عبدالله اسکافى]] (240ق)؛ | # [[درة التنزيل و غرة التأويل]]، [[اسکافی، محمد بن عبدالله|محمد بن عبدالله اسکافى]] (240ق)؛ | ||
# الإنتصار و الرد على ابن الراوندى الملحده، ابوالحسین عبدالرحیم الخیاط (300ق)؛ | # الإنتصار و الرد على ابن الراوندى الملحده، ابوالحسین عبدالرحیم الخیاط (300ق)؛ | ||
# تأويل مختلف الحديث في الرد على اعداد الحديث، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] (270ق)؛ | # تأويل مختلف الحديث في الرد على اعداد الحديث، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] (270ق)؛ | ||
# الأبانة في أصول الديانة، ابوالحسن اشعرى (330ق)؛ | # الأبانة في أصول الديانة، ابوالحسن اشعرى (330ق)؛ | ||
# و | # و..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/74 ر.ک: همان، ص74-84]</ref>. | ||
پس از ذکر مباحث اخیر، مؤلف به فرهنگنامه پرداخته و واژگان فلسفی و کلامی را | پس از ذکر مباحث اخیر، مؤلف به فرهنگنامه پرداخته و واژگان فلسفی و کلامی را یکبهیک و به ترتیب حروف الفبا مورد بررسی قرار داده است. | ||
واژه «آباء»(جمع اب: پدران) اولین | واژه «آباء»(جمع اب: پدران) اولین واژهای است که نویسنده آنرا مورد بررسی قرار داده است و دراینباره میگوید: این واژه در فلسفه چنین تعریف شده است: فلاسفه عالم جسمانى را عبارت از نه فلک تودرتو مىدانستند که نخستین را فلک الافلاک بود؛ این افلاک را از نظر تأثیرى که در عالم عناصر و تکوین موالید دارند آباء نامیدهاند و مىگویند جز فلک الافلاک سایر آنها در تکوین موجودات عالم کون و فساد تأثیر خاصى دارند آنچنان تأثیرى که پدر در تولید و پدیدار شدن فرزند دارد، به این معنى که از فعل آنها و انفعال عناصر اربعه موالید ثلث که عبارت از: معدن، نبات و حیوان باشد تکوین مىیابند و ازاینجهت آنها را آباء ثمانیه و عناصر را امهات اربعه و کائنات ارضى را موالید ثلث نامیدهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
در | در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکرشده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
{{فرهنگ اصطلاحات}} | |||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۰۱: | ||
[[رده: کلیات فلسفه اسلامی]] | [[رده: کلیات فلسفه اسلامی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۹
فرهنگ علوم فلسفی و کلامی | |
---|---|
پدیدآوران | سجادی، سید جعفر (نویسنده) |
مکان نشر | ايران - تهران |
چاپ | 1 |
شابک | 964-0-0202-x |
موضوع | فلسفهاسلامی - اصطلاحها و تعبيرها
فلسفهاسلامی - تاريخ فلسفهاسلامی - واژهنامهها کلام - اصطلاحها و تعبيرها کلام - واژهنامهها |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 6 /س3ف4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فرهنگ علوم فلسفی و کلامی نوشته جعفر سجادی، پژوهشی است در جهت جمعآوری اصطلاحات دو علم فلسفه و کلام. این کتاب به زبان فارسی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است.
مؤلف درباره انگیزه خود از تألیف این فرهنگنامه و استخراج و جمعآورى این اصطلاحات، نخست آسان شدن فهم و درک اصطلاحات مندرج در کتب ادبى و علمى براى جویندگان این علوم و فنون و آشنا شدن به تعبیرات و اصطلاحات مندرج در ادب عربى و بهویژه فارسى بهطور عموم، بیان میدارد[۱].
ساختار
کتاب دارای دو مقدمه و بیستونه بخش به ترتیب حروف الفبا است.
نویسنده بهوسیله حروف اختصاری (ف)، (ک) و (م) - که بلافاصله بعد از هر واژه ذکر میشود - مشخص نموده که آن واژه در علم فلسفه یا علم کلام یا هر دو استعمال شده است.
گزارش محتوا
مؤلف در سرآغاز سخن در مورد فراز و نشیبهای جمعآوری اصطلاحنامه بیان میدارد که معانى اصطلاحى لغات و اصطلاحات مورد استفاده در علوم و فنون گوناگون، ماوراى معانى لغوى آنهاست و با مراجعه به کتب لغوى عادى قابل درک و فهم نیست. همچنین مىدانیم که پایهگذاران و پژوهندگان هر علم و فنى در علم و فن موردنظر و بحث و تحقیق خود اصطلاحاتى را بهکار بردهاند که از حدود معانى لغوى آنها خارج است و چهبسا بالکل معانى لغوى خود را از دست داده، معنى و مفهوم دیگرى از آنها اراده شده باشد، مثلاً در فلسفه معنى «مکان» و «حیز» از نظر لغوى ماوراى معنى اصطلاحى آن است و آنچه عرف و لغت از «مکان» و «حیز» درمىیابند، بهجز آن مفهومى است که فیلسوف برمىگزیند و مورد بحث و تحقیق قرار مىدهد، لذا یک نویسنده خوبی کسى خواهد بود که فى الجمله در همه سقب علوم و فنونى که وارد در فرهنگ اسلامى شده است و یا بالاصالة ویژه فرهنگ اسلامى است، واقف و آگاه باش و به ظرایف و لطایف آن فن تسلط لازم را داشته باشد تا بتواند یک فرهنگنامه دقیق و جامعومانع ارائه دهد.
در این مجموعه سعى وافر به عمل آمد که بجاى برگزیدن متون عربى، از متون فارسى کهن استفاده شود تا فواید آن عامتر باشد و مبتدیان را به کار آید و مترسلان را بلاغت افزاید. همچنین اصطلاحات مربوط به ملل و نحل و فرق گوناگون کلامى هم با بانیان آنها آورده شده تا طالبان این علم به ریشه بسیارى عقاید کلامى واقف شوند[۲].
در ادامه نگارنده به ذکر مقدمهای مهم و حیاتی میپردازد که شامل تاریخچهاى از فلسفه و نقل و سیر آن در تمدن اسلامى و همینطور کلام و منطق است. این مقدمه شامل سه بخش است: بخش اول تاریخچه فلسفه؛ بخش دوم تاریخچه منطق و بخش سوم تاریخچه کلام.
در بخش اول که پیرامون سیرى اجمالى در اندیشههاى فلسفى (از دیرباز تا عصر قاجاریه در جهان اسلام) است، مؤلف بر این باور است که آنچه از علوم عقلى منظم شده به جهان اسلام و تمدن آن نقل میشود عمدتاًً مربوط به فلاسفه یونان باستان و حوزه اسکندریه است. آنچه از علوم ریاضیات و فلکیات و نجوم و هیئت به تمدن اسلامى نقل میشود، بخشى از یونان و بخشى از مصر و حوزه اسکندریه و بخشى از ایران است؛ بهاضافه قسمتى از طب و نجوم هندى؛ و عمدتاًً طب و علوم بهداشتى مربوط به یونان، روم و ایران باستان است. نوع افکار و فلسفه هندى هم قبلاً به ایرانزمین رسوخ کرده بود که با فلسفه خود ایران باستان درآمیخته بود.
در ادامه به سه جریان فکرى، علمى و فلسفى اشاره شده است:
- تفکر و جریان فکرى نوع زکریاى رازى و ابوریحان بیرونى و خوارزمى است که جریان فکرى را در مسیر علوم تجربى و مشاهده و استقراء سوق داده، استدلالات عقلى و در حقیقت عقل محض را تخطئه مىکنند و آن را در کشف حقایق عینى نارسا مىدانند.
- نمودار جریان فکرى دیگر، فارابى و ابن سینا هستند که هردو نخست خود را کاملاً پیرو مکتبهای یونان، یعنى افلاطون و ارسطو مىدانند؛ البته ابن سینا سعى مىکند کاملاً ارسطویى فکر کرده و مکتب استدلالى او را دنبال کند، هرچند خود ابتکاراتى دارد و کاملاً گام در جاى گام ارسطو نمىگذارد، اما فارابى جمع بین هردو مکتب افلاطون و ارسطو مىکند و مدار فکرى او ارسطویى- افلاطونى است. در مسائل طبى و اخلاقى هم نظریات بدیعى دارد و در جامعهشناسى و نظریههای اجتماعى نیز نظریاتى دارد که مأخوذ از دو نظام سیاسى ارسطو و افلاطون است.
- مکتب فکرى و جریان فکرى سوم در «اخوانالصفا و خلان الوفا» ممثل میشود. این جریان فکرى را باید توجه به حکمت عملى دانست؛ چه اینکه تمام علوم و فنون عصر را در خدمت مدینه فاضلهاى که خود در نظر دارند قرار مىدهند. در ادامه مؤلف به مراحل نقل و ترجمه در طول تاریخ اشاره میکند[۳].
بخش دوم مقدمه، در مورد سیر منطق از دیرباز تا عصر شکوفایى مدنیت علمى اسلامى است. با اینکه از لحاظ تاریخى در تمدن اسلامى نخست مسائل کلامى مورد بحث و فحص دانشمندان اسلامى قرار گرفت و پس منطقیات و سرانجام فلسفه مورد توجه واقع شد؛ نگارنده به جنبههاى اهمیت موضوع توجه کرده، نخست تاریخچه علوم عقلى را بهطورکلی یادآور شده که قهراً شامل منطق و کلام هم میشود و سپس از باب ذکر خاص بعد از عام، سیر منطق را مورد بررسى قرار داده و سرانجام به تاریخچه کلام مىپردازد.
مؤلف در مورد سیر منطق از دیرباز تاکنون، یکبهیک به ذکر مراحل این سیر توسط دانشمندان این فن و تأثیراتی که ایشان بر این فن داشتند را مطرح میکند. اولین آنها ارسطو بود که خلق بسیاری از قواعد منطقی به دست وی صورت گرفت و پس از او سقراط، افلاطون و مفسرین یونانی و اسلامی در طول تاریخ به نظم دهی و تفصیل به این فن پرداختند تا اینکه این سیر به دوره صفویه و قاجاریه رسید؛ در علوم منطقى و عقلى در این دوران نیز دانشمندانى در ایران پیدا شدند که استادان مسلمى در فنون عقلى بودند و همچنان حوزههاى علمى را گرم نگاه مىداشتند. اگرچه خود مبتکر نبودند؛ اما برخى داراى افکار و عقاید و نظرات خاص بودند که مىتوان آنان را مستقلالفکر محسوب داشت.
کسانى مانند صدرالدین شیرازى (متوفى 1050ق) که در مورد حرکت جوهریه و مسائل دیگر نظریات بدیعى آورد؛ مانند میرداماد که خود در جهان فلسفه و علوم عقلى از لحاظ سبک بیان و نگارش، استاد بود و در بعضى مسائل مانند حدوث دهرى و غیره نظریات بدیع داشت[۴].
بخش سوم پیرامون سیر اجمالى در اندیشههاى کلامى است. مؤلف در ابتدا به ذکر وجهتسمیه این علم به کلام نظرات و اقوال متعددی را مطرح و بررسی میکند؛ سپس در مورد مخالفین علم کلام بیان میدارد که علم کلام بهطورکلی از نظر اصحاب حدیث مردود شناخته شده بود و آنان استدلالات عقلى را نارساى به مطلوب مىدانستند و پارهاى آن را بدعت و حرام و محرم بهحساب میآوردند و بر آن بودند که مسائل شرعى تعبدى است و نباید با معیار عقل و علوم حکمى سنجیده شود. این امر در مذهب اهل سنت و جماعت بیشتر مورد توجه بود و در مذهب شیعه کمتر، اما بههرحال در مکتب و مذهب شیعه همگروههای خاص قشرى و اخباریون این امر را کاملاً مدنظر داشتند.
نگارنده در ادامه به موضوع کلام در عصر خلفا پرداخته؛ در عصر اول خلافت عباسیان، مجالسى آشکارا در مورد اینگونه مسائل تشکیل میشد و حتى بهتدریج از جمله مسائل رایج در محافل دربارى قرار گرفت و جزء افتخارات دربارها این بود که مجالس و محافل آنها از بحثها و جدالهای کلامى گرم و داغ است و خود خلفا هم احیاناً در این بحثها شرکت مىکردند و نزاع و جدال بین علما و اهل کلام را تیزتر مىکردند و از همین روى بود که فرقههاى گوناگون به وجود آمدند. پسازاینکه کلام مرحله ابتدائى خود را در تمدن اسلامى برآورد و به مرحله نضج رسید و کتب و رسائل بسیارى در این باب نوشته شده شد؛ از جمله:
- درة التنزيل و غرة التأويل، محمد بن عبدالله اسکافى (240ق)؛
- الإنتصار و الرد على ابن الراوندى الملحده، ابوالحسین عبدالرحیم الخیاط (300ق)؛
- تأويل مختلف الحديث في الرد على اعداد الحديث، ابن قتیبه (270ق)؛
- الأبانة في أصول الديانة، ابوالحسن اشعرى (330ق)؛
- و..[۵].
پس از ذکر مباحث اخیر، مؤلف به فرهنگنامه پرداخته و واژگان فلسفی و کلامی را یکبهیک و به ترتیب حروف الفبا مورد بررسی قرار داده است.
واژه «آباء»(جمع اب: پدران) اولین واژهای است که نویسنده آنرا مورد بررسی قرار داده است و دراینباره میگوید: این واژه در فلسفه چنین تعریف شده است: فلاسفه عالم جسمانى را عبارت از نه فلک تودرتو مىدانستند که نخستین را فلک الافلاک بود؛ این افلاک را از نظر تأثیرى که در عالم عناصر و تکوین موالید دارند آباء نامیدهاند و مىگویند جز فلک الافلاک سایر آنها در تکوین موجودات عالم کون و فساد تأثیر خاصى دارند آنچنان تأثیرى که پدر در تولید و پدیدار شدن فرزند دارد، به این معنى که از فعل آنها و انفعال عناصر اربعه موالید ثلث که عبارت از: معدن، نبات و حیوان باشد تکوین مىیابند و ازاینجهت آنها را آباء ثمانیه و عناصر را امهات اربعه و کائنات ارضى را موالید ثلث نامیدهاند[۶].
وضعیت کتاب
در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکرشده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.