ابن هشام، عبدالله بن یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - 'ابن هشام (ابهام زدایی)' به 'ابن هشام (ابهام‌زدایی)')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۱۰۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR07774.jpg|بندانگشتی|ابن هشام، عبدالله بن یوسف]]
    [[پرونده:NUR07774.jpg|بندانگشتی|ابن هشام، عبدالله بن یوسف]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ابن هشام، عبدالله بن یوسف
    ! نام!! data-type="authorName" |ابن هشام، عبدالله بن یوسف
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| اب‍ن‌ ه‍ش‍ام‌، اب‍و م‍ح‍م‍د ج‍م‍ال‌ ال‍دی‍ن‌ ع‍ب‍د ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ ی‍وس‍ف‌
    | data-type="authorOtherNames" | اب‍ن ه‍ش‍ام‌، اب‍وم‍ح‍م‍د ج‍م‍ال‌ال‍دی‍ن ع‍ب‍دال‍ل‍ه ب‍ن ی‍وس‍ف‌


    اب‍ن‌ ه‍ش‍ام‌ الان‍ص‍اری‌
    اب‍ن ه‍ش‍ام الان‍ص‍اری‌
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |یوسف
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |قاهره
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|761 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |761 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |عبداللطيف بن مرحَّل
    |-
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    |-class='articleCode'
    |کد مولف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE7774AUTHORCODE
    |}
    </div>


    شمس‌الدين محمد بن سراج


    «اِبْنِ هِشام، ابومحمد جمال‌الدين عبدالله بن يوسف انصارى»، نحوى عصر مماليك مصر مى‌باشد. اطلاعات ما از زندگى او، به اندازه شهرت و بلندى آوازه وى نيست. نخستين و عمده‌ترين منبعى كه شرح حال او را آورده، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانی، احمد بن علی|[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى]] است كه حدود يك سده پس از وى مى‌زيسته است و منابع كهن پس از او چيزى بر اطلاعات اندك وى نيفزوده‌اند.
    تاج‌الدين تبريزى


    سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مى‌رسد و نسبت انصارى وى از همين جاست. وى در قاهره زاده شد و همان‌جا پرورش يافت. در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مى‌راند و با پايان يافتن آشوب‌ها و كشمكش‌ها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به يكى از بزرگ‌ترين پايگاه‌هاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمس‌الدين محمد بن سراج، تاج‌الدين تبريزى و تاج‌الدين فاكهانى به تكميل اين علوم پرداخت. همچنين از فراگيرى شعر و ادب نيز غفلت نورزيد و ديوان زُهير بن ابى سُلمى را نزد ابوحيان غرناطى كه از 679ق در مصر اقامت داشت، فراگرفت. علم حديث را از بدرالدين ابن جماعه آموخت و فقه شافعى را نيز نزد تقى‌الدين سبكى خواند. ابن هشام از ميان همه استادانش به ابن مرحّل علاقه‌اى خاص داشت و بيشترين دست مايه علمى خود در نحو را از او برگرفت.
    اج‌الدين فاكهانى
    |-
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |[[تحصيل الأنس لزائر القدس]]


    از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اين‌كه، مى‌دانيم وى دوبار حج گزارده است. وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مى‌كرد. از شاگردان معروف او مى‌توان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نويرى، ابراهيم بن محمد بن عنان و فرزندش محب‌الدين ابن هشام را نام برد.
    [[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]]


    وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانش‌پژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهره‌ها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندان‌كه او را از سيبويه نيز برتر خواند.
    [[شرح قطر الندی و بل الصدی]]


    وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايسته‌اى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبليان به مقام استادى دست يابد؛ از همين‌رو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در اين مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدين‌سان به مقصود خود نايل آمد. بدين‌سان ملاحظه مى‌شود كه وى نيز همانند سلف خود ابن مالك، در راه رسيدن به مقاصد خويش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است.
    [[شرح شذور الذهب في معرفة کلام العرب]]


    ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى اين دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مى‌دانند. به گفته [[شوکانی، محمد|شوكانى]] چون ابوحيان بزرگ‌ترين نحوى روزگار خود به شمار مى‌رفت، ابن هشام مى‌خواست از راه رقابت و در افتادن با او، براى خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگيزه ديگرى نيز داشته است و آن اين‌كه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار ابن مالك بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمى‌توانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار ابن مالك تحمل كند و از اين‌رو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد.
    [[مغني اللبيب عن كتب الأعاريب]]
     
    |- class="articleCode"
    بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحويان هم‌روزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنان‌كه مى‌دانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحويان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحويان معروفى چون ابن مالك نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مى‌آوردند. ابن هشام نيز از اين قاعده مستثنى نبود، با اين‌همه، به درستى نمى‌دانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرن‌ها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد.
    |کد مؤلف
     
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE07774AUTHORCODE
    وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتب‌هاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحويان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همين‌رو وى در آثار خود به آراء نحويان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مى‌شود.
    |}
     
    </div>
    وى تقريباً همه شهرت خود را لااقل در شرق جهان اسلام، مديون کتاب مغنى خويش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، به‌ويژه [[ابن خلدون]] قرار گرفته است. ابن هشام کتاب مغنى را نخست در 749ق در مكه تأليف كرد، اما به گفته خود وى در راه بازگشت به مصر مفقود شد. او بار ديگر در 756ق كه به مكه رفت، مجدداً به تأليف آن پرداخت. کتاب مغنى از همان آغاز، مورد توجه بسيار علما قرار داشت و هم‌اكنون نيز پس از گذشت قرن‌ها همچنان در زمره کتاب‌هاى درسى مدارس علميه است و امروزه در ايران بيش از هر جاى ديگر به آن توجه دارند.
    {{کاربردهای دیگر|ابن هشام (ابهام‌زدایی)}}
    '''اِبْنِ هِشام، ابومحمد جمال‌الدين عبدالله بن يوسف انصارى''' (متوفای:761ق)، نحوى عصر ممالیک مصر، زبان‌شناس، فقیه، ادیب و نویسنده در سدهٔ هشتم هجری 


    وى سروده‌هايى نيز به شيوه شعر دانشمندان داشته كه در برخى منابع ابياتى از آن‌ها آمده است. وى در قاهره درگذشت و در مقبره صوفيه مدفون شد. ابن نباته مصرى شاعر معاصر وى او را رثا گفته است.
    اطلاعات ما از زندگى او، به اندازه شهرت و بلندى آوازه وى نيست. نخستين و عمده‌ترين منبعى كه شرح حال او را آورده، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] است كه حدود یک سده پس از وى مى‌زيسته است و منابع كهن پس از او چيزى بر اطلاعات اندك وى نيفزوده‌اند.


    == آثار==
    سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مى‌رسد و نسبت انصارى وى از همین جاست.


    == ولادت ==
    وى در قاهره زاده شد و همان‌جا پرورش يافت.


    1. اعتراض الشرط على الشرط، شامل مباحثى است درباره جمله‌هاى شرطى
    == تحصیلات ==
    در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مى‌راند و با پایان يافتن آشوب‌ها و كشمكش‌ها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به یکى از بزرگ‌ترين پايگاه‌هاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمس‌الدين محمد بن سراج، تاج‌الدين تبريزى و تاج‌الدين فاكهانى به تكمیل این علوم پرداخت. همچنين از فراگیرى شعر و ادب نيز غفلت نورزيد و ديوان زُهير بن ابى سُلمى را نزد ابوحيان غرناطى كه از 679ق در مصر اقامت داشت، فراگرفت. علم حديث را از بدرالدين ابن جماعه آموخت و فقه شافعى را نيز نزد تقى‌الدين سبکی خواند. ابن هشام از میان همه استادانش به ابن مرحّل علاقه‌اى خاص داشت و بيشترين دست مايه علمى خود در نحو را از او برگرفت.


    2. الاعراب فى (عن) قواعد الاعراب.
    از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اين‌كه، مى‌دانيم وى دوبار حج گزارده است.  


    3. اقامه الدليل على صحه التمثيل و فساد التأويل.  
    === تدریس و تألیف ===
    وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مى‌كرد.


    4. الالغاز، اثرى است درباره مشكلات نحوى.
    === شاگردان ===
    از شاگردان معروف او مى‌توان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نویرى، ابراهیم بن محمد بن عنان و فرزندش محب‌الدين ابن هشام را نام برد.


    5. اوضح المسالك الى الفيه ابن مالك.
    === شهرت ===
    وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانش‌پژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهره‌ها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندان‌كه او را از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] نيز برتر خواند.  


    6. تتميم الفوائد بسرد ابيات الشواهد.
    === مذهب ===
    وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايسته‌اى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبلیان به مقام استادى دست يابد؛ از همین‌رو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در این مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدين‌سان به مقصود خود نايل آمد. بدين‌سان ملاحظه مى‌شود كه وى نيز همانند سلف خود [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]]، در راه رسيدن به مقاصد خویش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است.


    7. تخليص الشواهد و تلخيص الفوائد.
    === دشمنی با ابوحیان غرناطی ===
    ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى این دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مى‌دانند. به گفته [[شوکانی، محمد|شوكانى]] چون ابوحيان بزرگ‌ترين نحوى روزگار خود به شمار مى‌رفت، ابن هشام مى‌خواست از راه رقابت و در افتادن با او، برای خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگیزه ديگرى نيز داشته است و آن اين‌كه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمى‌توانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] تحمل كند و از اين‌رو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد.


    8. الجامع الصغير.
    === خصوصیت تألیفات ===
    بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحویان هم‌روزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنان‌كه مى‌دانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحویان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحویان معروفى چون [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مى‌آوردند. ابن هشام نيز از این قاعده مستثنى نبود، با اين‌همه، به درستى نمى‌دانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرن‌ها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد.


    9. رساله فى انتصاب «لغهً» و «فضلاً» و اعراب «ايضاً» و «هلّم جراً».
    === گرایش به مکتب نحویان ===
    وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگیرى بين مكتب‌هاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحویان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همین‌رو وى در آثار خود به آراء نحویان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مى‌شود.


    10. رساله المباحث المرضيه المتعلقه بمن الشرطيه.
    === ویژگی کتاب مغنی ===
    وى تقريباً همه شهرت خود را لااقل در شرق جهان اسلام، مديون کتاب مغنى خویش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، به‌ویژه [[ابن خلدون]] قرار گرفته است. ابن هشام کتاب مغنى را نخست در 749ق در مكه تأليف كرد، اما به گفته خود وى در راه بازگشت به مصر مفقود شد. او بار ديگر در 756ق كه به مكه رفت، مجدداً به تأليف آن پرداخت. کتاب مغنى از همان آغاز، مورد توجه بسيار علما قرار داشت و هم‌اكنون نيز پس از گذشت قرن‌ها همچنان در زمره کتاب‌هاى درسى مدارس علمیه است و امروزه در ایران بيش از هر جاى ديگر به آن توجه دارند.


    11. شذور الذهب فى معرفه كلام العرب.
    وى سروده‌هایى نيز به شيوه شعر دانشمندان داشته كه در برخى منابع ابياتى از آن‌ها آمده است.  


    12. شرح جمل زجاجى.
    == وفات و محل دفن ==
    وى در قاهره درگذشت و در مقبره صوفيه مدفون شد. ابن نباته مصرى شاعر معاصر وى او را رثا گفته است.


    13. شرح قصيده بانت سعاد، شرحى است بر قصيده معروف كعب ابن زهير در مدح پيامبر اكرم(ص).
    ==آثار==
     
    #اعتراض الشرط على الشرط، شامل مباحثى است درباره جمله‌هاى شرطى
    14. شرح قصيدة اللغزية فى المسائل النحوية
    #الاعراب في (عن) قواعد الاعراب.
     
    #اقامه الدليل على صحه التمثيل و فساد التأویل.
    15. شرح اللمحة البدرية فى علم اللغة العربية
    #الالغاز، اثرى است درباره مشكلات نحوى.
     
    #اوضح المسالك الى الفيه [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]].
    16. فوح الشذا فى مسأله كذا، شرحى است بر کتاب الشذا فى احكام لذا، تأليف ابوحيان غرناطى.
    #تتمیم الفوائد بسرد ابيات الشواهد.
     
    #تخليص الشواهد و تلخيص الفوائد.
    17. قطر الندى و بل الصدى، رساله كوچكى است در نحو.
    #الجامع الصغير.
     
    #رساله في انتصاب «لغهً» و «فضلاً» و اعراب «ايضاً» و «هلّم جراً».
    18. القواعد الصغرى.
    #رساله المباحث المرضيه المتعلقه بمن الشرطيه.
     
    #شذور الذهب في معرفه كلام العرب.
    19. المسائل السفوية فى النحو.
    #شرح جمل زجاجى.
     
    #شرح قصيده بانت سعاد، شرحى است بر قصيده معروف كعب ابن زهير در مدح پيامبر اكرم(ص).
    20. مسائل فى اعراب القرآن.
    #شرح قصيدة اللغزية في المسائل النحویة
     
    #شرح اللمحة البدرية في علم اللغة العربية
    21. مغنى اللبيب عن كتب الاعاريب، مهم‌ترين اثر اوست.
    #فوح الشذا في مسأله كذا، شرحى است بر کتاب الشذا في احكام لذا، تأليف ابوحيان غرناطى.
     
    #قطر الندى و بل الصدى، رساله كوچكى است در نحو.
    22. موقد الاذهان و موقظ الوسنان.
    #القواعد الصغرى.
    #المسائل السفویة في النحو.
    #مسائل في اعراب القرآن.
    #مغنى اللبيب عن كتب الاعاريب، مهم‌ترين اثر اوست.
    #موقد الاذهان و موقظ الوسنان.


    آثار خطى:  
    آثار خطى:  


    1. الروضة الادبية فى شواهد علوم العربية
    #الروضة الادبية في شواهد علوم العربية
    #شوارد الملح و موارد المنح
    #مختصر الانتصاف من الكشاف، كه خلاصه الانتصاف تأليف ابن منير است.
    #رساله في استعمال المنادى في تسع آيات من القرآن الكريم


    2. شوارد الملح و موارد المنح
    آثار يافت نشده:
     
    3. مختصر الانتصاف من الكشاف، كه خلاصه الانتصاف تأليف ابن منير است.


    4. رساله فى استعمال المنادى فى تسع آيات من القرآن الكريم
    #اقامه الدليل على صحة النحيل؛ 2. التحصيل و التفصيل لکتاب التذييل و التكمیل
    #التذكرة، در 15 جلد
    #الجامع الكبير
    #رفع الخصاصة عن قراء الخلاصة
    #شرح التسهيل
    #عمدة الطالب في تحقيق تصريف ابن الحاجب.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5093 فاتحی نژاد،عنایت‌الله، ج5، ص114-118]</ref>


    آثار يافت نشده:
    ==پانویس ==
    <references/>


    1. اقامه الدليل على صحة النحيل؛ 2. التحصيل و التفصيل لکتاب التذييل و التكميل
    ==منابع مقاله==
    [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5093 فاتحی نژاد،عنایت‌الله، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد5، ص114-118، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374]


    3. التذكرة، در 15 جلد


    4. الجامع الكبير
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    5. رفع الخصاصة عن قراء الخلاصة
    [[شرح الدماميني علی مغني اللبيب]]


    6. شرح التسهيل
    [[ترجمه و شرح مغني الأدیب]]


    7. عمدة الطالب فى تحقيق تصريف ابن الحاجب.
    [[حاشیة الدسوقي علی مغني اللبیب عن کتب الأعاریب]]


    == منابع==
    [[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]]


    [[ألغاز ابن هشام في النحو]]


    دايرة المعارف بزرگ اسلامى ج5 ص114.
    [[الألغاز النحوية]]


    [[شرح قطر الندی و بل الصدی]]


    == وابسته‌ها ==
    [[الجامع الصغير في النحو]]
    {{وابسته‌ها}}
    [[شرح الدمامیني علی مغني اللبیب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[ترجمه و شرح مغني الأدیب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[شرح شذور الذهب في معرفة کلام العرب]]  


    [[حاشیه الدسوقی علی مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مغني اللبيب عن كتب الأعاريب]]  


    [[ أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مغني الأديب]]  


    [[شرح قطر الندی و بل الصدی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[موصل الطلاب إلی قواعد الإعراب]]  


    [[شرح شذور الذهب في معرفة کلام العرب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[ترجمه مغني الأديب «نموداري»]]  


    [[مغني اللبیب عن کتب الأعاریب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المسائل السفرية في النحو]]


    [[مغنی الأدیب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المنصف من الکلام علی مغني ابن هشام]]  


    [[موصل الطلاب إلی قواعد الإعراب لإبن هشام الأنصاري المصري]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[متن قطر الندی و بل الصدی]]  


    [[ترجمه مغني الأديب «نموداري»]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[شرح التصريح علی التوضيح ابن مالك في النحو و الصرف للشيخ ابي‌محمد بن عبدالله بن يوسف بن هشام الانصاري]]  


    [[ المنصف من الکلام علی مغنی ابن هشام]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مغني اللبيب عن كتب الأعاريب]]  


    [[متن قطر الندی و بل الصدی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[شرح قطر الندي و بل الصدي و معه کتاب الهدی، بتحقیق شرح قطر الندی]]  


    [[شرح التصريح علي التوضيح علي ألفية إبن مالک في النحو]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مغني اللبيب عن كتب الأعاريب (سنگی)]]  


    [[مغني اللبيب عن کتب الأعاريب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[ترجمه مغنی‌الاديب، نموداري، ترجمه نموداري باب دوم، سوم و چهارم کتاب مغنی‌الاديب به همراه اعراب گذاری و ترجمه اشعار و روايات و شاهد مثالها]]  


    [[ شرح قطر الندي و بل الصدي و معه کتاب الهدی، بتحقیق شرح قطر الندی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: شارح
    [[مغني الأديب، مغني اللبيب عن کتب الاعاريب. برگزيده]]  


    [[مغني اللبيب عن کتب الأعاريب (سنگي)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[تلخیص مغنی]]  


    [[ترجمه مغني الاديب، نموداري، ترجمه نموداري باب دوم، سوم و چهارم کتاب مغني الاديب به همراه اعراب گذاري و ترجمه اشعار و روايات و شاهد مثالها]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[تحصيل الأنس لزائر القدس]]  


    [[مغني الأديب، مغني اللبيب عن کتب الاعاريب. برگزيده]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]]


    [[تلخیص مغنی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مغني الأريب في تهذيب مغني اللبيب عن كتب الأعاريب]]  


    [[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] / نوع اثر: کتاب / نقش: شارح
    [[ثلاث رسائل في النحو]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:ادیبان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۰۰

    ابن هشام، عبدالله بن یوسف
    نام ابن هشام، عبدالله بن یوسف
    نام‌های دیگر اب‍ن ه‍ش‍ام‌، اب‍وم‍ح‍م‍د ج‍م‍ال‌ال‍دی‍ن ع‍ب‍دال‍ل‍ه ب‍ن ی‍وس‍ف‌

    اب‍ن ه‍ش‍ام الان‍ص‍اری‌

    نام پدر یوسف
    متولد
    محل تولد قاهره
    رحلت 761 ق
    اساتید عبداللطيف بن مرحَّل

    شمس‌الدين محمد بن سراج

    تاج‌الدين تبريزى

    اج‌الدين فاكهانى

    برخی آثار تحصيل الأنس لزائر القدس

    أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک

    شرح قطر الندی و بل الصدی

    شرح شذور الذهب في معرفة کلام العرب

    مغني اللبيب عن كتب الأعاريب

    کد مؤلف AUTHORCODE07774AUTHORCODE

    اِبْنِ هِشام، ابومحمد جمال‌الدين عبدالله بن يوسف انصارى (متوفای:761ق)، نحوى عصر ممالیک مصر، زبان‌شناس، فقیه، ادیب و نویسنده در سدهٔ هشتم هجری 

    اطلاعات ما از زندگى او، به اندازه شهرت و بلندى آوازه وى نيست. نخستين و عمده‌ترين منبعى كه شرح حال او را آورده، ابن حجر عسقلانى است كه حدود یک سده پس از وى مى‌زيسته است و منابع كهن پس از او چيزى بر اطلاعات اندك وى نيفزوده‌اند.

    سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مى‌رسد و نسبت انصارى وى از همین جاست.

    ولادت

    وى در قاهره زاده شد و همان‌جا پرورش يافت.

    تحصیلات

    در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مى‌راند و با پایان يافتن آشوب‌ها و كشمكش‌ها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به یکى از بزرگ‌ترين پايگاه‌هاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمس‌الدين محمد بن سراج، تاج‌الدين تبريزى و تاج‌الدين فاكهانى به تكمیل این علوم پرداخت. همچنين از فراگیرى شعر و ادب نيز غفلت نورزيد و ديوان زُهير بن ابى سُلمى را نزد ابوحيان غرناطى كه از 679ق در مصر اقامت داشت، فراگرفت. علم حديث را از بدرالدين ابن جماعه آموخت و فقه شافعى را نيز نزد تقى‌الدين سبکی خواند. ابن هشام از میان همه استادانش به ابن مرحّل علاقه‌اى خاص داشت و بيشترين دست مايه علمى خود در نحو را از او برگرفت.

    از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اين‌كه، مى‌دانيم وى دوبار حج گزارده است.

    تدریس و تألیف

    وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مى‌كرد.

    شاگردان

    از شاگردان معروف او مى‌توان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نویرى، ابراهیم بن محمد بن عنان و فرزندش محب‌الدين ابن هشام را نام برد.

    شهرت

    وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانش‌پژوهان و انديشمندان افتاد. ابن خلدون از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهره‌ها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندان‌كه او را از سيبویه نيز برتر خواند.

    مذهب

    وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايسته‌اى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبلیان به مقام استادى دست يابد؛ از همین‌رو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در این مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدين‌سان به مقصود خود نايل آمد. بدين‌سان ملاحظه مى‌شود كه وى نيز همانند سلف خود ابن مالك، در راه رسيدن به مقاصد خویش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است.

    دشمنی با ابوحیان غرناطی

    ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى این دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مى‌دانند. به گفته شوكانى چون ابوحيان بزرگ‌ترين نحوى روزگار خود به شمار مى‌رفت، ابن هشام مى‌خواست از راه رقابت و در افتادن با او، برای خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگیزه ديگرى نيز داشته است و آن اين‌كه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار ابن مالك بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمى‌توانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار ابن مالك تحمل كند و از اين‌رو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد.

    خصوصیت تألیفات

    بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحویان هم‌روزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنان‌كه مى‌دانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحویان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحویان معروفى چون ابن مالك نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مى‌آوردند. ابن هشام نيز از این قاعده مستثنى نبود، با اين‌همه، به درستى نمى‌دانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرن‌ها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد.

    گرایش به مکتب نحویان

    وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگیرى بين مكتب‌هاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحویان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همین‌رو وى در آثار خود به آراء نحویان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مى‌شود.

    ویژگی کتاب مغنی

    وى تقريباً همه شهرت خود را لااقل در شرق جهان اسلام، مديون کتاب مغنى خویش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، به‌ویژه ابن خلدون قرار گرفته است. ابن هشام کتاب مغنى را نخست در 749ق در مكه تأليف كرد، اما به گفته خود وى در راه بازگشت به مصر مفقود شد. او بار ديگر در 756ق كه به مكه رفت، مجدداً به تأليف آن پرداخت. کتاب مغنى از همان آغاز، مورد توجه بسيار علما قرار داشت و هم‌اكنون نيز پس از گذشت قرن‌ها همچنان در زمره کتاب‌هاى درسى مدارس علمیه است و امروزه در ایران بيش از هر جاى ديگر به آن توجه دارند.

    وى سروده‌هایى نيز به شيوه شعر دانشمندان داشته كه در برخى منابع ابياتى از آن‌ها آمده است.

    وفات و محل دفن

    وى در قاهره درگذشت و در مقبره صوفيه مدفون شد. ابن نباته مصرى شاعر معاصر وى او را رثا گفته است.

    آثار

    1. اعتراض الشرط على الشرط، شامل مباحثى است درباره جمله‌هاى شرطى
    2. الاعراب في (عن) قواعد الاعراب.
    3. اقامه الدليل على صحه التمثيل و فساد التأویل.
    4. الالغاز، اثرى است درباره مشكلات نحوى.
    5. اوضح المسالك الى الفيه ابن مالك.
    6. تتمیم الفوائد بسرد ابيات الشواهد.
    7. تخليص الشواهد و تلخيص الفوائد.
    8. الجامع الصغير.
    9. رساله في انتصاب «لغهً» و «فضلاً» و اعراب «ايضاً» و «هلّم جراً».
    10. رساله المباحث المرضيه المتعلقه بمن الشرطيه.
    11. شذور الذهب في معرفه كلام العرب.
    12. شرح جمل زجاجى.
    13. شرح قصيده بانت سعاد، شرحى است بر قصيده معروف كعب ابن زهير در مدح پيامبر اكرم(ص).
    14. شرح قصيدة اللغزية في المسائل النحویة
    15. شرح اللمحة البدرية في علم اللغة العربية
    16. فوح الشذا في مسأله كذا، شرحى است بر کتاب الشذا في احكام لذا، تأليف ابوحيان غرناطى.
    17. قطر الندى و بل الصدى، رساله كوچكى است در نحو.
    18. القواعد الصغرى.
    19. المسائل السفویة في النحو.
    20. مسائل في اعراب القرآن.
    21. مغنى اللبيب عن كتب الاعاريب، مهم‌ترين اثر اوست.
    22. موقد الاذهان و موقظ الوسنان.

    آثار خطى:

    1. الروضة الادبية في شواهد علوم العربية
    2. شوارد الملح و موارد المنح
    3. مختصر الانتصاف من الكشاف، كه خلاصه الانتصاف تأليف ابن منير است.
    4. رساله في استعمال المنادى في تسع آيات من القرآن الكريم

    آثار يافت نشده:

    1. اقامه الدليل على صحة النحيل؛ 2. التحصيل و التفصيل لکتاب التذييل و التكمیل
    2. التذكرة، در 15 جلد
    3. الجامع الكبير
    4. رفع الخصاصة عن قراء الخلاصة
    5. شرح التسهيل
    6. عمدة الطالب في تحقيق تصريف ابن الحاجب.[۱]

    پانویس

    منابع مقاله

    فاتحی نژاد،عنایت‌الله، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد5، ص114-118، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374


    وابسته‌ها

    شرح الدماميني علی مغني اللبيب

    ترجمه و شرح مغني الأدیب

    حاشیة الدسوقي علی مغني اللبیب عن کتب الأعاریب

    أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک

    ألغاز ابن هشام في النحو

    الألغاز النحوية

    شرح قطر الندی و بل الصدی

    الجامع الصغير في النحو

    شرح شذور الذهب في معرفة کلام العرب

    مغني اللبيب عن كتب الأعاريب

    مغني الأديب

    موصل الطلاب إلی قواعد الإعراب

    ترجمه مغني الأديب «نموداري»

    المسائل السفرية في النحو

    المنصف من الکلام علی مغني ابن هشام

    متن قطر الندی و بل الصدی

    شرح التصريح علی التوضيح ابن مالك في النحو و الصرف للشيخ ابي‌محمد بن عبدالله بن يوسف بن هشام الانصاري

    مغني اللبيب عن كتب الأعاريب

    شرح قطر الندي و بل الصدي و معه کتاب الهدی، بتحقیق شرح قطر الندی

    مغني اللبيب عن كتب الأعاريب (سنگی)

    ترجمه مغنی‌الاديب، نموداري، ترجمه نموداري باب دوم، سوم و چهارم کتاب مغنی‌الاديب به همراه اعراب گذاری و ترجمه اشعار و روايات و شاهد مثالها

    مغني الأديب، مغني اللبيب عن کتب الاعاريب. برگزيده

    تلخیص مغنی

    تحصيل الأنس لزائر القدس

    أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک

    مغني الأريب في تهذيب مغني اللبيب عن كتب الأعاريب

    ثلاث رسائل في النحو