فرهنگ و تمدن اسلامی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
* برخی از رشتههای علمی و هنری با جلوداری ایرانیان: | * برخی از رشتههای علمی و هنری با جلوداری ایرانیان: | ||
** فعالیتهای علمی: | ** فعالیتهای علمی: | ||
# ریاضیات: محمد بن موسی | # ریاضیات: [[محمد بن موسی خوارزمی]]، پیشگام علم جبر است. او با نوشتن کتاب «الجبر و المقابلة»، پایههای این دانش را استوار کرد. واژه «الگوریتم» از نام او گرفته شده است. عمر خیام در زمینه معادلات درجه سوم دستاوردهای مهمی داشت. [[ابوالوفای بوزجانی، محمد بن محمد|ابوالوفای بوزجانی]] مشارکتهای مهمی در هندسه و مثلثات داشت و کتابهایی در حساب و هندسه نوشت. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] در زمینه هندسه کمکهای شایانی کرد<ref>ر.ک: همان، ص41-40</ref>. | ||
# نجوم: دانشمندان ایرانی ترجمه آثار بطلمیوس را آغاز کردند و کسانی چون ابومعشر بلخی و فرغانی پیشگام این علم شدند. ابوریحان بیرونی به اصلاح نقشههای نجومی دست زد. خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانه مراغه را تأسیس کرد و مدلهای نجومی تازهای را توسعه داد. او به نقصهای مدل بطلمیوسی حاشیه نوشت که چند سده بعد با عنوان مطالعات پیشکپرنیکی شناخته شد<ref>ر.ک: همان، ص44-42</ref>. | # نجوم: دانشمندان ایرانی ترجمه آثار بطلمیوس را آغاز کردند و کسانی چون [[ابومعشر بلخی]] و فرغانی پیشگام این علم شدند. ابوریحان بیرونی به اصلاح نقشههای نجومی دست زد. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] رصدخانه مراغه را تأسیس کرد و مدلهای نجومی تازهای را توسعه داد. او به نقصهای مدل بطلمیوسی حاشیه نوشت که چند سده بعد با عنوان مطالعات پیشکپرنیکی شناخته شد<ref>ر.ک: همان، ص44-42</ref>. | ||
# فیزیک و مکانیک: عبدالرحمن خازنی کتاب «ميزان الحكمة» را نوشت که درباره وزن مخصوص، نظریه اهرمها و هیدرواستاتیک است. ساخت ساعتهای آبی و ابزارهای مکانیکی پیشرفته در این دوره دیده میشود. بنوموسی از سرزمین خراسان کتابی در علم فیزیک با نام «کتاب الحِيَل» فراهم آوردند و صد دستگاه را شناساندند<ref>ر.ک: همان، ص46-45</ref>. | # فیزیک و مکانیک: [[عبدالرحمن خازنی]] کتاب «ميزان الحكمة» را نوشت که درباره وزن مخصوص، نظریه اهرمها و هیدرواستاتیک است. ساخت ساعتهای آبی و ابزارهای مکانیکی پیشرفته در این دوره دیده میشود. بنوموسی از سرزمین خراسان کتابی در علم فیزیک با نام «کتاب الحِيَل» فراهم آوردند و صد دستگاه را شناساندند<ref>ر.ک: همان، ص46-45</ref>. | ||
# پزشکی: محمد بن زکریای رازی از بزرگترین پزشکان جهان اسلام بود. او کتاب جامع | # پزشکی: [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زکریای رازی]] از بزرگترین پزشکان جهان اسلام بود. او کتاب جامع «[[الحاوي في الطب|الحاوي]]» را نوشت و برخی از دیدگاههای جالینوس را نقد کرد. ابن سینا نویسنده کتاب «قانون در طب» بود که قرنها بهعنوان کتاب مرجع پزشکی استفاده میشد<ref>ر.ک: همان، ص49-48</ref>. | ||
# کیمیاگری (شیمی): جابر بن | # کیمیاگری (شیمی): [[جابر بن حیان]]، حلقه میانی دانش خرافی کیمیا و شیمی محض است. او آزمایشهای تجربی فراوانی برای رسیدن به اِکسیر اعظم انجام داد و راه این دانش را برای [[رازی، محمد بن زکریا|زکریای رازی]] هموار نمود<ref>ر.ک: همان، ص51-50</ref>. | ||
# فلسفه و منطق: ابونصر فارابی به «معلم ثانی» (پس از ارسطو) شهرت داشت. او نقش مهمی در انتقال فلسفه یونانی به جهان اسلام ایفا کرد. ابن سینا فیلسوف برجستهای بود که فلسفه را با دین تلفیق نمود و کتاب «شفا» را نوشت. شیخ اشراق (سهروردی) بنیانگذار فلسفه اشراق شد. ملاصدرای شیرازی از فیلسوفان تأثیرگذار دوره صفوی بود و با نوشتن «حکمت متعالیه»، نفس تازهای به فلسفه اسلامی داد. منطق ارسطویی نیز با فارابی، ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی توسعه یافت<ref>ر.ک: همان، ص58-52</ref>. | # فلسفه و منطق: [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] به «معلم ثانی» (پس از [[ارسطو]]) شهرت داشت. او نقش مهمی در انتقال فلسفه یونانی به جهان اسلام ایفا کرد. ابن سینا فیلسوف برجستهای بود که فلسفه را با دین تلفیق نمود و کتاب «شفا» را نوشت. [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق (سهروردی)]] بنیانگذار فلسفه اشراق شد. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرای شیرازی]] از فیلسوفان تأثیرگذار دوره صفوی بود و با نوشتن «حکمت متعالیه»، نفس تازهای به فلسفه اسلامی داد. منطق ارسطویی نیز با [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] توسعه یافت<ref>ر.ک: همان، ص58-52</ref>. | ||
# تاریخ و جغرافیا: ابو جعفر طبری از تاریخنگاران برجسته جهان اسلام بود. آثاری از میرخواند، خواندمیر و عبدالرزاق سمرقندی نیز در زمینه تاریخنگاری مهم بودهاند. تحول تاریخنگاری به زبان فارسی در دوره صفوی دیده میشود. خوارزمی و ابوریحان بیرونی از جغرافیدانان برجسته بودند. ابنخردادبه نیز نویسنده ده عنوان اثر جغرافیایی (مانند المسالك و الممالك) است<ref>ر.ک: همان، ص64-58.</ref> | # تاریخ و جغرافیا: [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|ابو جعفر طبری]] از تاریخنگاران برجسته جهان اسلام بود. آثاری از [[میرخواند، محمد بن خاوندشاه|میرخواند]]، [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمیر]] و [[سمرقندی، عبدالرزاق بن اسحاق|عبدالرزاق سمرقندی]] نیز در زمینه تاریخنگاری مهم بودهاند. تحول تاریخنگاری به زبان فارسی در دوره صفوی دیده میشود. خوارزمی و ابوریحان بیرونی از جغرافیدانان برجسته بودند. ابنخردادبه نیز نویسنده ده عنوان اثر جغرافیایی (مانند المسالك و الممالك) است<ref>ر.ک: همان، ص64-58.</ref> | ||
# ادبیات فارسی: فردوسی نویسنده شاهکار حماسی | # ادبیات فارسی: [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] نویسنده شاهکار حماسی «[[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]]» بود<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>. شاعرانی چون [[مولوی، جلالالدین محمد|ملای رومی]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و جامی نقش برجستهای در ادبیات فارسی که از اخلاقیات اسلامی مایه گرفته بود، داشتهاند<ref>ر.ک: همان، ص69-65</ref>. | ||
# تصوف، عرفان و فتوّت: چهرههای برجستهای چون مولانا و حافظ در توسعه ادبیات عرفانی نقش داشتند. فتوّت و ارتباط آن با آداب جوانمردی در این دوره رواج شایان توجهی یافت<ref>ر.ک: همان، ص96-94</ref>. | # تصوف، عرفان و فتوّت: چهرههای برجستهای چون [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در توسعه ادبیات عرفانی نقش داشتند. فتوّت و ارتباط آن با آداب جوانمردی در این دوره رواج شایان توجهی یافت<ref>ر.ک: همان، ص96-94</ref>. | ||
** فعالیتهای فنی و اداری (دیوانسالاری): «دیوان» بهعنوان یک نوآوری مهم اداری که از تمدنهای مجاور، بهویژه تمدن ایرانی الهام گرفته بود، از همان صدر اسلام در حکومت اسلامی تأسیس شد. دیوانهای گوناگونی مانند دیوان خراج، دیوان برید (پست)، دیوان جیش (ارتش) و دیوان بیتالمال (خزانه) پدید آمدند<ref>ر.ک: همان، ص110-103</ref>. | ** فعالیتهای فنی و اداری (دیوانسالاری): «دیوان» بهعنوان یک نوآوری مهم اداری که از تمدنهای مجاور، بهویژه تمدن ایرانی الهام گرفته بود، از همان صدر اسلام در حکومت اسلامی تأسیس شد. دیوانهای گوناگونی مانند دیوان خراج، دیوان برید (پست)، دیوان جیش (ارتش) و دیوان بیتالمال (خزانه) پدید آمدند<ref>ر.ک: همان، ص110-103</ref>. | ||
نسخهٔ ۲۷ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۴۹
| فرهنگ و تمدن اسلامی | |
|---|---|
| پدیدآوران | ولایتی، علی اکبر (نويسنده) نهاد نمايندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها. مرکز برنامهريزی و تدوين متون درسی (تهيه کننده) |
| ناشر | نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها. دفتر نشر معارف |
| مکان نشر | ایران - قم |
| سال نشر | 1386ش |
| چاپ | 5 |
| شابک | 978-964-8523-39-3 |
| موضوع | تمدن اسلامی - فرهنگ اسلامی |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | /و8ف4 35/62 DS |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فرهنگ و تمدن اسلامی، نوشته علیاکبر ولایتی (متولد 1324ش) است. او فرایند شکوفایی علوم و فنون گوناگون مسلمانان را برای شناساندن پیشینه جهان اسلام بررسی میکند. همچنین، به سازمانهای اداری جوامع اسلامی میپردازد و از تأثیر فرهنگی جهان اسلام بر شکوفایی تمدن غرب سخن میگوید و در پایان، عوامل درونی و بیرونی رکود فرهنگی و تمدنی مسلمانان را بیان میکند.
انگیزه نگارش و اهمیت کتاب
نویسنده خواسته است بخشی از کمبود معرفی درست و کامل میراث غنی فرهنگی و تمدنی مسلمانان و ایرانیان را پوشش دهد. این کتاب، تلاشی است برای بصیرتافزایی و احیای این گنجینه علمی و فرهنگی و پاسخ به کسانی که این میراث را بیارزش جلوه میدهند. همچنین، هدفش این است که یک تصویر جامع از فرهنگ و تمدن اسلامی، شامل عوامل پیدایش، شکوفایی، انحطاط و تعاملات آن با سایر تمدنها، برای دانشجویان و پژوهشگران ارائه کند. او کتاب را بهعنوان منبعی برای درس تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاهها نوشته است تا زمینههای بیداری، خودباوری و خیزش در میان دانشجویان و دیگر نسلهای فرهیخته کشور را فراهم آورد[۱].
ساختار
کتاب در یک پیشگفتار، یک مقدمه، ده بخش اصلی و کتابشناسی سامان یافته است.
سبک نگارش
این اثر درسنامهای است که بهگونهای جامع و با رویکردی تحلیلی به ابعاد مختلف فرهنگ و تمدن اسلامی میپردازد. در پایان هر بخش، پرسشهایی از دانشجویان شده است و از آنان فعالیتهای علمی درخواست گردیده و منابعی برای مطالعه بیشتر عرضه شده است.
گزارش محتوا
مقدمه: این بخش، به اهمیت بازشناسی میراث عظیم فرهنگی و تمدنی مسلمانان و ایرانیان میپردازد. نویسنده بر این باور است که شناخت صحیح این میراث نه فقط به تقویت هویت اسلامی کمک میکند، بلکه نقش مسلمانان را در پیشرفت تمدن جهانی نشان میدهد. این بخش، همچنین سرفصلهای کلی کتاب را معرفی مینماید و هدف از نگارش آن را ایجاد یک دیدگاه جامع و واقعبینانه نسبت به تمدن اسلامی بیان میکند[۲].
بخش اول (کلیات): ولایتی، مفاهیم فرهنگ و تمدن را تعریف کرده، ارتباط آنها را با یکدیگر بررسی میکند. او عوامل مؤثر بر پیدایش، رشد، زوال و انحطاط تمدنها را برجسته میگرداند و بهگونهای موجز، چکیدهای از تاریخ و فرهنگ اسلام از عصر دعوت تا دوره فتوح را ارائه میکند و چگونگی تأسیس حکومت اسلامی در مدینه و گسترش اولیه آن را شرح میدهد[۳].
بخش دوم (زمینههای شکلگیری تمدن اسلامی): نویسنده در اینباره، کاوشی در جایگاه دانش در اسلام، نقش کتاب و کتابت، انتقال علوم و جذب دانشمندان به جهان اسلام، نهضت ترجمه، مراکز علمی در تمدن اسلامی، تشویق اسلام به علماندوزی و گسترش مراکز علمی بهعنوان زیربنای تمدن اسلامی دارد. در این بخش خاطرنشان شده است که ایرانیان نخستین کسانی بودند که متون یونانی، سریانی و لاتین را بهویژه در حوزههای پزشکی و نجوم در بیتالحکمه بغداد (نخستین مرکز بزرگ علمی) به عربی ترجمه کردند. یکی از خاستگاههای علمی مهم ایرانیان، دانشگاه جندیشاپور (بهویژه در زمینه دانش پزشکی) بود. مدارس نظامیه نیز، که به دست خواجه نظامالملک طوسی در شهرهایی چون بغداد، نیشابور و اصفهان تأسیس شد، از مراکز مهم آموزش عالی بود. سمرقند هم با پیشتازی در صنعت کاغذسازی عامل مهمی در گسترش دانش و هنر شد[۴].
بخش سوم: (شکوفایی علوم در تمدن اسلامی): ولایتی در آغاز، بحثی در طبقهبندی علوم از نگاه دانشمندان مسلمان دارد. سپس، فرایند تدوین دانشهای ریاضیات (جبر، هندسه)، نجوم، فیزیک و مکانیک، طب، کیمیا (شیمی)، فلسفه و منطق را با بهرهای که دانشمندان جهان اسلام از علومِ تمدنهای مجاور گرفتهاند، میکاود و سپس از علوم اسلامی سخن میگوید[۵].
بخش چهارم (سازمانهای اداری و اجتماعی تمدن اسلامی): نویسنده دیوانهایی را که حکومتهای اسلامی برای اداره جامعه بهکار میگرفتند، میشناساند. ساختار این دیوانها برگرفته از تمدنهای مجاور بوده و در جامعه اسلامی بومیسازی شده است. دفاتر دولتی مانند دیوان خرج، دیوان برید، دیوان انشا و دیوان جیش، خراج (مالیات بر زمین) و جزیه (مالیات سرانه) از مهمترین مباحث مطرحشده در این بخش است. این سازمانها نقشی کلیدی را در مدیریت سرزمینهای اسلامی و تضمین ثبات مالی و اداری ایفا میکردند[۶].
بخش پنجم (هنر در تمدن اسلامی): هنر با تنوع موضوعی آن در این بخش بررسی میشود؛ هنر معماری (مسجدسازی، طراحی شهرها)، نقاشی، خطاطی و صنایع مستظرفه و موسیقی، متأثر از تمدنهای مجاور بوده است. البته برخی از آنها (مانند موسیقی) در دایره فرهنگ دینی نمیگنجد. موسیقی در دوره خلافت عباسی (بهویژه در دربار خلفا) با حضور هنرمندانی چون ماهان موصلی و زریاب رواج یافت[۷].
بخش ششم (تأثیر تمدن اسلامی در تمدن غرب): دانشهایی چون علوم عقلی و فلسفه اسلامی، پزشکی، ریاضیات، ستارهشناسی و جغرافیا و هنرهایی مانند موسیقی، با تأثیری که جنگهای صلیبی و اقامت مسلمانان در اسپانیا و سیسیل بر انتقال فرهنگی داشتند، به حوزه فرهنگی و تمدنی غرب وارد شد. تمدن اسلامی بهسان پلی برای انتقال دانش و فناوری به اروپا عمل کرد[۸].
بخش هفتم (علل بیرونی و درونی، رکود تمدن اسلامی): عوامل درونی مانند استبداد، دنیاگرایی، تجملگرایی و خرافهگرایی در کنار عوامل بیرونی مانند جنگهای صلیبی در غرب تمدن اسلامی، یورش مغولان (که ضربه مهلکی بر شرق این تمدن وارد آورد) و سقوط اندلس بررسی شده است[۹].
بخش هشتم (خیزش؛ اقتدار مجدد جهان اسلام): دورانهای احیا و قدرتگیری مجدد جهان اسلام با خیزش صفویان، عثمانیان و امپراتوری آنان و گورکانیانِ مغول در هند سامان میگیرد[۱۰].
بخش نهم (علل متأخر رکود فرهنگ و تمدن اسلامی): عصر جدید و ظهور قدرتهای بزرگ اروپایی و سپس ایالات متحده آمریکا در سدههای اخیر، شکل سلطه بر جوامع ضعیف را تغییر داد و چالشهای تازهای را برای فرهنگ و تمدن اسلامی ایجاد کرد. موضوعهایی چون استعمار کهنه و نو، شرکتهای چندملیتی، نهادهای مالی بینالمللی، جهانی شدن و پیامدهای آن و شرقشناسی (اورینتالیسم) از این دست ابزارهای سلطه است[۱۱].
بخش دهم (بیداری اسلامی): بخش نهایی به پدیده بیداری اسلامی در جهان معاصر میپردازد. بیداری اسلامی در جهان غرب و در ایران و نیز جنبشها و جریانهای فکری که در راستای احیای هویت اسلامی و مقابله با چالشهای مدرن شکل گرفته، واکاوی شده است[۱۲].
نمونههایی از مطالب کتاب
- برخی از رشتههای علمی و هنری با جلوداری ایرانیان:
- فعالیتهای علمی:
- ریاضیات: محمد بن موسی خوارزمی، پیشگام علم جبر است. او با نوشتن کتاب «الجبر و المقابلة»، پایههای این دانش را استوار کرد. واژه «الگوریتم» از نام او گرفته شده است. عمر خیام در زمینه معادلات درجه سوم دستاوردهای مهمی داشت. ابوالوفای بوزجانی مشارکتهای مهمی در هندسه و مثلثات داشت و کتابهایی در حساب و هندسه نوشت. خواجه نصیرالدین طوسی در زمینه هندسه کمکهای شایانی کرد[۱۳].
- نجوم: دانشمندان ایرانی ترجمه آثار بطلمیوس را آغاز کردند و کسانی چون ابومعشر بلخی و فرغانی پیشگام این علم شدند. ابوریحان بیرونی به اصلاح نقشههای نجومی دست زد. خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانه مراغه را تأسیس کرد و مدلهای نجومی تازهای را توسعه داد. او به نقصهای مدل بطلمیوسی حاشیه نوشت که چند سده بعد با عنوان مطالعات پیشکپرنیکی شناخته شد[۱۴].
- فیزیک و مکانیک: عبدالرحمن خازنی کتاب «ميزان الحكمة» را نوشت که درباره وزن مخصوص، نظریه اهرمها و هیدرواستاتیک است. ساخت ساعتهای آبی و ابزارهای مکانیکی پیشرفته در این دوره دیده میشود. بنوموسی از سرزمین خراسان کتابی در علم فیزیک با نام «کتاب الحِيَل» فراهم آوردند و صد دستگاه را شناساندند[۱۵].
- پزشکی: محمد بن زکریای رازی از بزرگترین پزشکان جهان اسلام بود. او کتاب جامع «الحاوي» را نوشت و برخی از دیدگاههای جالینوس را نقد کرد. ابن سینا نویسنده کتاب «قانون در طب» بود که قرنها بهعنوان کتاب مرجع پزشکی استفاده میشد[۱۶].
- کیمیاگری (شیمی): جابر بن حیان، حلقه میانی دانش خرافی کیمیا و شیمی محض است. او آزمایشهای تجربی فراوانی برای رسیدن به اِکسیر اعظم انجام داد و راه این دانش را برای زکریای رازی هموار نمود[۱۷].
- فلسفه و منطق: ابونصر فارابی به «معلم ثانی» (پس از ارسطو) شهرت داشت. او نقش مهمی در انتقال فلسفه یونانی به جهان اسلام ایفا کرد. ابن سینا فیلسوف برجستهای بود که فلسفه را با دین تلفیق نمود و کتاب «شفا» را نوشت. شیخ اشراق (سهروردی) بنیانگذار فلسفه اشراق شد. ملاصدرای شیرازی از فیلسوفان تأثیرگذار دوره صفوی بود و با نوشتن «حکمت متعالیه»، نفس تازهای به فلسفه اسلامی داد. منطق ارسطویی نیز با فارابی، ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی توسعه یافت[۱۸].
- تاریخ و جغرافیا: ابو جعفر طبری از تاریخنگاران برجسته جهان اسلام بود. آثاری از میرخواند، خواندمیر و عبدالرزاق سمرقندی نیز در زمینه تاریخنگاری مهم بودهاند. تحول تاریخنگاری به زبان فارسی در دوره صفوی دیده میشود. خوارزمی و ابوریحان بیرونی از جغرافیدانان برجسته بودند. ابنخردادبه نیز نویسنده ده عنوان اثر جغرافیایی (مانند المسالك و الممالك) است[۱۹]
- ادبیات فارسی: فردوسی نویسنده شاهکار حماسی «شاهنامه» بود[۲۰]. شاعرانی چون ملای رومی، سعدی، حافظ و جامی نقش برجستهای در ادبیات فارسی که از اخلاقیات اسلامی مایه گرفته بود، داشتهاند[۲۱].
- تصوف، عرفان و فتوّت: چهرههای برجستهای چون مولانا و حافظ در توسعه ادبیات عرفانی نقش داشتند. فتوّت و ارتباط آن با آداب جوانمردی در این دوره رواج شایان توجهی یافت[۲۲].
- فعالیتهای فنی و اداری (دیوانسالاری): «دیوان» بهعنوان یک نوآوری مهم اداری که از تمدنهای مجاور، بهویژه تمدن ایرانی الهام گرفته بود، از همان صدر اسلام در حکومت اسلامی تأسیس شد. دیوانهای گوناگونی مانند دیوان خراج، دیوان برید (پست)، دیوان جیش (ارتش) و دیوان بیتالمال (خزانه) پدید آمدند[۲۳].
- فعالیتهای هنری:
- معماری: معماران ایرانی در ساخت مساجد، مدارس و بناهای عمومی نقش مهمی داشتند[۲۴]. مسجد جامع اصفهان (معروف به مسجد جامع) و بناهای دوره سلجوقی و صفوی (بهویژه در اصفهان و تبریز) نمونههای برجستهای از معماری ایرانی - اسلامی هستند. پروژههای معماری شاه عباس در اصفهان، مانند مسجد شیخ لطفالله و میدان نقش جهان، نمونههای بارز شکوفایی هنر بودند[۲۵].
- نقاشی: نقاشی مینیاتور ایرانی در دورههای مغول و تیموری به اوج رسید. هنرمندانی چون کمالالدین بهزاد در این زمینه معروف بودند[۲۶].
- صنایع دستی (فرشبافی): قالیهای ایرانی، بهویژه قالیهای دوره صفوی، شهرت جهانی داشت و بر هنر اروپا تأثیر گذاشت[۲۷]. تولید منسوجات، فلزکاری، سفالگری و شیشهگری نیز در ایران اسلامی رونق داشت و این هنرها بر اروپا نیز تأثیر گذاشت[۲۸].
پانویس
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص3
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص11-16
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص17-26
- ↑ ر.ک: همان، ص27-36
- ↑ ر.ک: همان، ص37-102
- ↑ ر.ک: همان، ص103-112
- ↑ ر.ک: همان، ص128-113
- ↑ ر.ک: همان، ص148-129
- ↑ ر.ک: همان، ص174-149
- ↑ ر.ک: همان، ص208-175
- ↑ ر.ک: همان، ص236-209
- ↑ ر.ک: همان، ص237-276
- ↑ ر.ک: همان، ص41-40
- ↑ ر.ک: همان، ص44-42
- ↑ ر.ک: همان، ص46-45
- ↑ ر.ک: همان، ص49-48
- ↑ ر.ک: همان، ص51-50
- ↑ ر.ک: همان، ص58-52
- ↑ ر.ک: همان، ص64-58.
- ↑ ر.ک: همان، ص67
- ↑ ر.ک: همان، ص69-65
- ↑ ر.ک: همان، ص96-94
- ↑ ر.ک: همان، ص110-103
- ↑ ر.ک: همان، ص115-113
- ↑ ر.ک: همان، ص116، 122 و 183
- ↑ ر.ک: همان، ص120-118
- ↑ ر.ک: همان، ص183 و 121
- ↑ ر.ک: همان، ص141-138
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.