۱۴۶٬۱۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نش' به 'نش') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'کرمانی (ابهام زدایی)' به 'کرمانی (ابهامزدایی)') |
||
| (۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|کرمانی (ابهامزدایی)}} | |||
'''حمیدالدین، احمد بن عبدالله کرمانی''' (386 -411ق)، ملقب به «حجة العراقیین» سخنگوی بزرگ فلسفه اسماعیلیه در دوره خلافت فاطمیِ الحاكمبأمرالله بوده است. | '''حمیدالدین، احمد بن عبدالله کرمانی''' (386 -411ق)، ملقب به «حجة العراقیین» سخنگوی بزرگ فلسفه اسماعیلیه در دوره خلافت فاطمیِ الحاكمبأمرالله بوده است. «[[راحة العقل]]»، مهمترین اثر او و حاوی چکیده افکار وی است و از آثار عمده دعوت اسماعیلی بشمار میرود. | ||
==اصل و ریشه کرمانی== | ==اصل و ریشه کرمانی== | ||
از نسبت کرمانی برمیآید که اصل او از کرمان بوده و احتمالاً بعدها ارتباط خود را با آن منطقه، به ظن قوی در مقام ادارهکننده امور دعوت، حفظ کرده است. | از نسبت کرمانی برمیآید که اصل او از کرمان بوده و احتمالاً بعدها ارتباط خود را با آن منطقه، به ظن قوی در مقام ادارهکننده امور دعوت، حفظ کرده است. | ||
کرمانی نماینده تفکر اسماعیلی در پیشرفتهترین صورت نظری آن بود که تا روزگار او، در خلال بیش از یک قرن، عمیقاً بسط یافته بود. بدین گونه، وی بر جریانهای متنوع پیش از خود در متون اسماعیلی، از جمله بر اندیشه نوافلاطونی اسلاف عمدهاش، مانند ابویعقوب | کرمانی نماینده تفکر اسماعیلی در پیشرفتهترین صورت نظری آن بود که تا روزگار او، در خلال بیش از یک قرن، عمیقاً بسط یافته بود. بدین گونه، وی بر جریانهای متنوع پیش از خود در متون اسماعیلی، از جمله بر اندیشه نوافلاطونی اسلاف عمدهاش، مانند [[ابویعقوب سجستانی]]، احاطه داشت و آنها را با اندیشههایی هماهنگ با فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] تلفیق کرده بود. | ||
درباره شخصیت کرمانی بیش از آنچه در توضیحها و اشارههای پراکنده در نوشتههای خود او آمده است، اطلاعی در دست نیست. به نظر میرسد این محدودیت حتی در مورد طیّبیان اسماعیلی متأخر یمن نیز - که به تکریم و حتی تقدیس کرمانی پرداختهاند - صدق میکند و دانستههای ایشان درباره وی و آثارش ظاهراً چندان وسیعتر از اطلاعات کنونی ما نبوده است. | درباره شخصیت کرمانی بیش از آنچه در توضیحها و اشارههای پراکنده در نوشتههای خود او آمده است، اطلاعی در دست نیست. به نظر میرسد این محدودیت حتی در مورد طیّبیان اسماعیلی متأخر یمن نیز - که به تکریم و حتی تقدیس کرمانی پرداختهاند - صدق میکند و دانستههای ایشان درباره وی و آثارش ظاهراً چندان وسیعتر از اطلاعات کنونی ما نبوده است. | ||
| خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
آوازه آثار و فعالیتهای تبلیغی کرمانی در عراق، توجه حاکمان فاطمی مصر را جلب کرده بود و احتمالاً وقتی او در اواخر 405، عراق را به مقصد مصر ترک کرد، از ختكين الضّيف، داعي الدعاة جدید فاطمی، دعوتی دریافت کرده بود. | آوازه آثار و فعالیتهای تبلیغی کرمانی در عراق، توجه حاکمان فاطمی مصر را جلب کرده بود و احتمالاً وقتی او در اواخر 405، عراق را به مقصد مصر ترک کرد، از ختكين الضّيف، داعي الدعاة جدید فاطمی، دعوتی دریافت کرده بود. | ||
کرمانی پس از رسیدن به قاهره رسالهای به نام مباسم البشارات نوشت که متضمن قرینهای بر ورود وی به قاهره در اواخر 405 یا در 406 است. این رساله | کرمانی پس از رسیدن به قاهره رسالهای به نام مباسم البشارات نوشت که متضمن قرینهای بر ورود وی به قاهره در اواخر 405 یا در 406 است. این رساله درعینحال که با موافقت دستگاه دعوت و بهمنظور تحکیم امامت الحاکم نوشته شده، سند مهمی درباره مواجهه دور از انتظار وی با وضع نابسامان دعوت در قاهره است. کرمانی در این رساله نوشته که در پایتخت فاطمی به نوعی سرگردانی و انحطاط اخلاقی پی برده که تا حدودی ناشی از رهبری پیشین دعوت در آن حوزه بوده است. | ||
اثر دیگر او در این دوره، «الرسالة الدرّيّة في معنی التوحيد»، حاوی همین مضمون است و با ستایش انتصاب ختکین به مقام جدیدش آغاز میشود. آثار دیگر او، در خلال دو یا سه سال پس از آن، نیز وجوهی از همین مسئله را روشن میکنند و ظاهراً همگی اجزائی از برنامه مشترک کرمانی و داعي الدعاة برای نوسازی نهاد دعوت بودهاند. یکی از آنها خطاب به یکی از هواداران اولیه جریانی است که اندکی بعد به دروزیه بدل شد؛ یعنی، گروهی از اهل غلو که الحاکم را خدا میپنداشتند؛ اما تا زمان غیبت الحاکم در 411 و حتی پیش از اوجگیری بحران دروزیان در 410، کرمانی به عراق بازگشته بود. انگیزه بازگشت کرمانی به عراق معلوم نیست، اما ممکن است درگیر بودن او در وظایف دعوت در منطقه عراق در انگیزه او مؤثر بوده باشد. در نوشتههای آن زمان دروزیان - که بهصورتی دیگر سرشار از اطلاعاتی درباره حوادث و شخصیتهای مصر در این سالهاست - به کرمانی هیچ اشارهای نشده است. | اثر دیگر او در این دوره، «الرسالة الدرّيّة في معنی التوحيد»، حاوی همین مضمون است و با ستایش انتصاب ختکین به مقام جدیدش آغاز میشود. آثار دیگر او، در خلال دو یا سه سال پس از آن، نیز وجوهی از همین مسئله را روشن میکنند و ظاهراً همگی اجزائی از برنامه مشترک کرمانی و داعي الدعاة برای نوسازی نهاد دعوت بودهاند. یکی از آنها خطاب به یکی از هواداران اولیه جریانی است که اندکی بعد به دروزیه بدل شد؛ یعنی، گروهی از اهل غلو که الحاکم را خدا میپنداشتند؛ اما تا زمان غیبت الحاکم در 411 و حتی پیش از اوجگیری بحران دروزیان در 410، کرمانی به عراق بازگشته بود. انگیزه بازگشت کرمانی به عراق معلوم نیست، اما ممکن است درگیر بودن او در وظایف دعوت در منطقه عراق در انگیزه او مؤثر بوده باشد. در نوشتههای آن زمان دروزیان - که بهصورتی دیگر سرشار از اطلاعاتی درباره حوادث و شخصیتهای مصر در این سالهاست - به کرمانی هیچ اشارهای نشده است. | ||
| خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
در چند اثر کرمانی، از اصل عبری کتاب مقدس و نیز فقراتی از انجیل سریانی مطالبی نقل شده است که از آشنایی محتمل او با این زبانها حکایت دارد؛ هرچند ممکن است وی آنها را از مجموعه نقلهایی گرفته باشد که در نوشتههای جدلی ناظر بر اثبات بشارت عهدین به بعثت پیامبر اسلام رواج داشته است. | در چند اثر کرمانی، از اصل عبری کتاب مقدس و نیز فقراتی از انجیل سریانی مطالبی نقل شده است که از آشنایی محتمل او با این زبانها حکایت دارد؛ هرچند ممکن است وی آنها را از مجموعه نقلهایی گرفته باشد که در نوشتههای جدلی ناظر بر اثبات بشارت عهدین به بعثت پیامبر اسلام رواج داشته است. | ||
==مذهب فقهی کرمانی== | ==مذهب فقهی کرمانی== | ||
| خط ۷۰: | خط ۶۹: | ||
اما کرمانی همچون اسماعیلیان پیشین و برخلاف فلاسفه اسلامی بر آن بود که خدا را نمیتوان جزئی از این نظام دانست. خدا نه علت نخستین است و نه بههیچوجه مستقیماً در کار جهان مداخله میکند. چیزی که مستقیماً از ابداع الهی پدید آمده، عقل اول است که واجد خصوصیات مبدأ آفرینش در برهانهای فلسفی است. جایگاه خالق و علت همه علل بهصورتی که برای انسان شناختنی است و فیلسوفان آن را تصویر میکنند، با عقل اول در نظام کرمانی مطابقت دارد. این عقل واسطهای است میان خدای ناشناختنی و جهان مخلوق؛ بنابراین، آنچه انسان میتواند بشناسد، در حقیقت نه خدا، بلکه صرفاً عقل اول است. | اما کرمانی همچون اسماعیلیان پیشین و برخلاف فلاسفه اسلامی بر آن بود که خدا را نمیتوان جزئی از این نظام دانست. خدا نه علت نخستین است و نه بههیچوجه مستقیماً در کار جهان مداخله میکند. چیزی که مستقیماً از ابداع الهی پدید آمده، عقل اول است که واجد خصوصیات مبدأ آفرینش در برهانهای فلسفی است. جایگاه خالق و علت همه علل بهصورتی که برای انسان شناختنی است و فیلسوفان آن را تصویر میکنند، با عقل اول در نظام کرمانی مطابقت دارد. این عقل واسطهای است میان خدای ناشناختنی و جهان مخلوق؛ بنابراین، آنچه انسان میتواند بشناسد، در حقیقت نه خدا، بلکه صرفاً عقل اول است. | ||
==وفات== | |||
واپسین تاریخی که از زندگی او در دست داریم 411ق، است؛ یعنی، زمانی که بازنگری نهایی اثر عمدهاش، «راحة العقل» را در عراق به پایان برد. باآنکه در «الرسالة الوضيئه» او ذکر سلسله خلفای فاطمی تا نام دو خلیفه پس از الحاکم ادامه یافته، موجهتر این است که نامهای مذکور را افزوده کاتبان بعدی بدانیم. بهاحتمال بسیار، او در همان حدود سال 411 درگذشته است. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
| خط ۸۸: | خط ۹۰: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[مجموعة رسائل الكرماني]] | [[مجموعة رسائل الكرماني]] | ||
| خط ۹۹: | خط ۱۰۲: | ||
[[... الریاض فی الحکم بین (الصادین) صاحبی الإصلاح و النصرة]] | [[... الریاض فی الحکم بین (الصادین) صاحبی الإصلاح و النصرة]] | ||
[[الرسالة الوضیة فی | [[الرسالة الوضیة فی معالمالدین و أصوله]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||