تراژدی حلاج در متون کهن: موافقان و مخالفان مشرب عرفانی حلاج: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تراژدی حلاج در متون کهن: موافقان و مخالفان مشرب عرفانی حلاج''' پژوهش و ترجمه قاسم | '''تراژدی حلاج در متون کهن: موافقان و مخالفان مشرب عرفانی حلاج''' پژوهش و ترجمه [[میرآخوری، قاسم|قاسم میرآخوری]]؛ دربارۀ حقانیت مشرب [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] در میان فقها و متکلمان و فلاسفه سه نظر وجود دارد؛ | ||
الف) تکفیر: عدهای او را محکوم کرده و گفتهاند مذهب عرفانی حلاج زندقه است و خوارق عادات او چشمبندی و شعبدههای شیطانی است. | الف) تکفیر: عدهای او را محکوم کرده و گفتهاند مذهب عرفانی حلاج زندقه است و خوارق عادات او چشمبندی و شعبدههای شیطانی است. | ||
ب) تقدس: گروهی دیگر معتقد هستند حالات عارفانۀ حلاج با شریعت توافق دارد و خوارق عادات او حقیقت داشته است. | |||
ج) بینظر: این گروه باور دارند حالت حلاج موردی محرمانه، مرموز و توضیحناپذیر است که آنان نمیتوانند دربارۀ آن قضاوت کنند. | ب) تقدس: گروهی دیگر معتقد هستند حالات عارفانۀ [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] با شریعت توافق دارد و خوارق عادات او حقیقت داشته است. | ||
ج) بینظر: این گروه باور دارند حالت [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] موردی محرمانه، مرموز و توضیحناپذیر است که آنان نمیتوانند دربارۀ آن قضاوت کنند. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب در سه بخش تدوین شده است. | کتاب در سه بخش تدوین شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
دربارۀ حقانیت مشرب حلاج در میان فقها و متکلمان و فلاسفه سه نظر وجود دارد؛ الف) تکفیر: عدهای او را محکوم کرده و گفتهاند مذهب عرفانی حلاج زندقه است و خوارق عادات او چشمبندی و شعبدههای شیطانی است. ب) تقدس: گروهی دیگر معتقد هستند حالات عارفانۀ حلاج با شریعت توافق دارد و خوارق عادات او حقیقت داشته است. ج) بینظر: این گروه باور دارند حالت حلاج موردی محرمانه، مرموز و توضیحناپذیر است که آنان نمیتوانند دربارۀ آن قضاوت کنند. | دربارۀ حقانیت مشرب [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] در میان فقها و متکلمان و فلاسفه سه نظر وجود دارد؛ | ||
الف) تکفیر: عدهای او را محکوم کرده و گفتهاند مذهب عرفانی حلاج زندقه است و خوارق عادات او چشمبندی و شعبدههای شیطانی است. | |||
ب) تقدس: گروهی دیگر معتقد هستند حالات عارفانۀ [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] با شریعت توافق دارد و خوارق عادات او حقیقت داشته است. | |||
ج) بینظر: این گروه باور دارند حالت [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] موردی محرمانه، مرموز و توضیحناپذیر است که آنان نمیتوانند دربارۀ آن قضاوت کنند. | |||
شیعیان دربارۀ حلاج اظهارنظرهای مختلفی کردهاند. زیدیه حلاج را محکوم میکنند. ابویوسف قزوینی شاگرد ابن کج نمونۀ این گروه است. امامیه: بر طبق توقیع صادره علیه حلاج، عموم مجتهدان از اخباریون بیاستثناء او را تکفیر کردهاند؛ از جمله کرکی، مقدادی، حر عاملی، شیخ | شیعیان دربارۀ [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] اظهارنظرهای مختلفی کردهاند. زیدیه حلاج را محکوم میکنند. ابویوسف قزوینی شاگرد ابن کج نمونۀ این گروه است. امامیه: بر طبق توقیع صادره علیه حلاج، عموم مجتهدان از اخباریون بیاستثناء او را تکفیر کردهاند؛ از جمله کرکی، مقدادی، [[حر عاملی، محمد بن حسن|حر عاملی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، [[طبرسی، فضل بن حسن|شیخ طبرسی]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]. در میان فقهای اخباری تنها [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضی نورالله شوشتری]] ستایشگر [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] بود؛ اما فقهای اصولی شیعه مانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فیض کاشانی]] [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] را ستایش و تکریم میکنند. | ||
متکمان چون حلاج از اصطلاحات فلسفی یونانی استفاده کرده بود، بنابراین از طرف نخستین متکلمان معتزلی مانند | متکمان چون حلاج از اصطلاحات فلسفی یونانی استفاده کرده بود، بنابراین از طرف نخستین متکلمان معتزلی مانند [[جبایی، محمد بن عبدالوهاب|الجبایی]]، ابویوسف قزوینی و اشعریان مانند [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]] و [[جوینی، عطاملک بن محمد|جوینی]] تکفیر شد. اما طرفداران منطق یونانی از او دفاع کردهاند. نواشعریانی چون [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] و حکمایی مانند [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و اشراقیونی چون [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازی]] با آراء و نظریات [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] موافق بودهاند. | ||
صوفیان نیز دربارۀ حلاج به سه گروه موافق، مخالف و بینظر تقسیم شدهاند. صوفیان معاصر حلاج او را مرتد میدانستند؛ چون او خرقه را از تن درآورده و در ملأ عام به تبلیغ و سخن پرداخته بود. صوفیان بینظر از اظهارنظر صریح دربارۀ او خودداری کردهاند نظیر حصری جنبلی، قشیری و استادش دقاق که از اظهارنظر روی برتافتند. اما از صوفیان مدافع، شبلی با اینکه طریقت «عین الجمع» او را محکوم کرده و روز قتل و شکنجه حلاج به او دشنام داده بود، اعتراف میکند: «من و حلاج مشرب یگانهای داشتیم؛ ولی او آن را آشکار کرد و من آن را پنهان داشتم، جنون و دیوانگی مرا رهانید و روشنبینی حلاج را به نابودی کشانید». | صوفیان نیز دربارۀ [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] به سه گروه موافق، مخالف و بینظر تقسیم شدهاند. صوفیان معاصر حلاج او را مرتد میدانستند؛ چون او خرقه را از تن درآورده و در ملأ عام به تبلیغ و سخن پرداخته بود. صوفیان بینظر از اظهارنظر صریح دربارۀ او خودداری کردهاند نظیر حصری جنبلی، [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|قشیری]] و استادش دقاق که از اظهارنظر روی برتافتند. اما از صوفیان مدافع، شبلی با اینکه طریقت «عین الجمع» او را محکوم کرده و روز قتل و شکنجه [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] به او دشنام داده بود، اعتراف میکند: «من و حلاج مشرب یگانهای داشتیم؛ ولی او آن را آشکار کرد و من آن را پنهان داشتم، جنون و دیوانگی مرا رهانید و روشنبینی حلاج را به نابودی کشانید». | ||
این کتاب دارای سه بخش است. بخش اول با عنوان «در حدیث دیگران» شامل گزارش دوستان، پیروان و مخالفان حلاج در عصر خود اوست. چهارده گزارش که مهمترین آن گزارش ابن زنجی تقریرنویس دادگاه حلاج است. | این کتاب دارای سه بخش است. بخش اول با عنوان «در حدیث دیگران» شامل گزارش دوستان، پیروان و مخالفان حلاج در عصر خود اوست. چهارده گزارش که مهمترین آن گزارش ابن زنجی تقریرنویس دادگاه حلاج است. | ||
بخش دوم با عنوان «بعد از حلاج» شامل 44 گزارش است. تمامی کسانی که در دفاع یا رد حلاج سخن گفته یا رساله و کتابی تألیف کردهاند، در این بخش گردآوری و تدوین شده است. بخش سوم «منظومههای عرفانی» است که شامل 31 منظومه از 31 شاعر فارسی زبان است که در اشعارشان از حلاج ستایش و تکریم کردهاند. شاعرانی چون باباطاهر | بخش دوم با عنوان «بعد از حلاج» شامل 44 گزارش است. تمامی کسانی که در دفاع یا رد حلاج سخن گفته یا رساله و کتابی تألیف کردهاند، در این بخش گردآوری و تدوین شده است. بخش سوم «منظومههای عرفانی» است که شامل 31 منظومه از 31 شاعر فارسی زبان است که در اشعارشان از حلاج ستایش و تکریم کردهاند. شاعرانی چون [[باباطاهر|باباطاهر عریان]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی غزنوی]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدین عراقی]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، [[سیف فرغانی، محمد|سیف فرغانی]]، شیخ [[شبستری، محمود|محمود شبستری]]، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوی کرمانی]]، [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ شیرازی]]، شفیعی کدکنی و ... .<ref> [https://literaturelib.com/books/5061 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
نسخهٔ ۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۷
| تراژدی حلاج در متون کهن | |
|---|---|
| پدیدآوران | میرآخوری، قاسم (مترجم) |
| ناشر | بازتاب |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1400 |
| شابک | 4ـ42ـ7522ـ600ـ978 |
| کد کنگره | |
تراژدی حلاج در متون کهن: موافقان و مخالفان مشرب عرفانی حلاج پژوهش و ترجمه قاسم میرآخوری؛ دربارۀ حقانیت مشرب حلاج در میان فقها و متکلمان و فلاسفه سه نظر وجود دارد؛
الف) تکفیر: عدهای او را محکوم کرده و گفتهاند مذهب عرفانی حلاج زندقه است و خوارق عادات او چشمبندی و شعبدههای شیطانی است.
ب) تقدس: گروهی دیگر معتقد هستند حالات عارفانۀ حلاج با شریعت توافق دارد و خوارق عادات او حقیقت داشته است.
ج) بینظر: این گروه باور دارند حالت حلاج موردی محرمانه، مرموز و توضیحناپذیر است که آنان نمیتوانند دربارۀ آن قضاوت کنند.
ساختار
کتاب در سه بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
دربارۀ حقانیت مشرب حلاج در میان فقها و متکلمان و فلاسفه سه نظر وجود دارد؛
الف) تکفیر: عدهای او را محکوم کرده و گفتهاند مذهب عرفانی حلاج زندقه است و خوارق عادات او چشمبندی و شعبدههای شیطانی است.
ب) تقدس: گروهی دیگر معتقد هستند حالات عارفانۀ حلاج با شریعت توافق دارد و خوارق عادات او حقیقت داشته است.
ج) بینظر: این گروه باور دارند حالت حلاج موردی محرمانه، مرموز و توضیحناپذیر است که آنان نمیتوانند دربارۀ آن قضاوت کنند.
شیعیان دربارۀ حلاج اظهارنظرهای مختلفی کردهاند. زیدیه حلاج را محکوم میکنند. ابویوسف قزوینی شاگرد ابن کج نمونۀ این گروه است. امامیه: بر طبق توقیع صادره علیه حلاج، عموم مجتهدان از اخباریون بیاستثناء او را تکفیر کردهاند؛ از جمله کرکی، مقدادی، حر عاملی، شیخ مفید، شیخ طبرسی و شیخ طوسی. در میان فقهای اخباری تنها قاضی نورالله شوشتری ستایشگر حلاج بود؛ اما فقهای اصولی شیعه مانند شیخ بهایی، میرداماد و فیض کاشانی حلاج را ستایش و تکریم میکنند.
متکمان چون حلاج از اصطلاحات فلسفی یونانی استفاده کرده بود، بنابراین از طرف نخستین متکلمان معتزلی مانند الجبایی، ابویوسف قزوینی و اشعریان مانند باقلانی و جوینی تکفیر شد. اما طرفداران منطق یونانی از او دفاع کردهاند. نواشعریانی چون غزالی و فخرالدین رازی و حکمایی مانند ابن طفیل و خواجه نصیرالدین طوسی و اشراقیونی چون سهروردی و صدرالدین شیرازی با آراء و نظریات حلاج موافق بودهاند.
صوفیان نیز دربارۀ حلاج به سه گروه موافق، مخالف و بینظر تقسیم شدهاند. صوفیان معاصر حلاج او را مرتد میدانستند؛ چون او خرقه را از تن درآورده و در ملأ عام به تبلیغ و سخن پرداخته بود. صوفیان بینظر از اظهارنظر صریح دربارۀ او خودداری کردهاند نظیر حصری جنبلی، قشیری و استادش دقاق که از اظهارنظر روی برتافتند. اما از صوفیان مدافع، شبلی با اینکه طریقت «عین الجمع» او را محکوم کرده و روز قتل و شکنجه حلاج به او دشنام داده بود، اعتراف میکند: «من و حلاج مشرب یگانهای داشتیم؛ ولی او آن را آشکار کرد و من آن را پنهان داشتم، جنون و دیوانگی مرا رهانید و روشنبینی حلاج را به نابودی کشانید».
این کتاب دارای سه بخش است. بخش اول با عنوان «در حدیث دیگران» شامل گزارش دوستان، پیروان و مخالفان حلاج در عصر خود اوست. چهارده گزارش که مهمترین آن گزارش ابن زنجی تقریرنویس دادگاه حلاج است.
بخش دوم با عنوان «بعد از حلاج» شامل 44 گزارش است. تمامی کسانی که در دفاع یا رد حلاج سخن گفته یا رساله و کتابی تألیف کردهاند، در این بخش گردآوری و تدوین شده است. بخش سوم «منظومههای عرفانی» است که شامل 31 منظومه از 31 شاعر فارسی زبان است که در اشعارشان از حلاج ستایش و تکریم کردهاند. شاعرانی چون باباطاهر عریان، ابوسعید ابوالخیر، سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، فخرالدین عراقی، مولانا، سیف فرغانی، شیخ محمود شبستری، خواجوی کرمانی، حافظ شیرازی، شفیعی کدکنی و ... .[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات