ابن هشام، عبدالله بن یوسف: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
[[تلخیص مغنی]] | [[تلخیص مغنی]] | ||
[[تحصيل الأنس لزائر القدس]] | |||
[[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] | [[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۰
نام | ابن هشام، عبدالله بن یوسف |
---|---|
نامهای دیگر | ابن هشام، ابومحمد جمالالدین عبدالله بن یوسف
ابن هشام الانصاری |
نام پدر | یوسف |
متولد | |
محل تولد | قاهره |
رحلت | 761 ق |
اساتید | عبداللطيف بن مرحَّل
شمسالدين محمد بن سراج تاجالدين تبريزى اجالدين فاكهانى |
برخی آثار | تحصيل الأنس لزائر القدس
أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک |
کد مؤلف | AUTHORCODE07774AUTHORCODE |
اِبْنِ هِشام، ابومحمد جمالالدين عبدالله بن يوسف انصارى (متوفای:761ق)، نحوى عصر ممالیک مصر، زبانشناس، فقیه، ادیب و نویسنده در سدهٔ هشتم هجری
اطلاعات ما از زندگى او، به اندازه شهرت و بلندى آوازه وى نيست. نخستين و عمدهترين منبعى كه شرح حال او را آورده، ابن حجر عسقلانى است كه حدود یک سده پس از وى مىزيسته است و منابع كهن پس از او چيزى بر اطلاعات اندك وى نيفزودهاند.
سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مىرسد و نسبت انصارى وى از همین جاست.
ولادت
وى در قاهره زاده شد و همانجا پرورش يافت.
تحصیلات
در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مىراند و با پایان يافتن آشوبها و كشمكشها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به یکى از بزرگترين پايگاههاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمسالدين محمد بن سراج، تاجالدين تبريزى و تاجالدين فاكهانى به تكمیل این علوم پرداخت. همچنين از فراگیرى شعر و ادب نيز غفلت نورزيد و ديوان زُهير بن ابى سُلمى را نزد ابوحيان غرناطى كه از 679ق در مصر اقامت داشت، فراگرفت. علم حديث را از بدرالدين ابن جماعه آموخت و فقه شافعى را نيز نزد تقىالدين سبکی خواند. ابن هشام از میان همه استادانش به ابن مرحّل علاقهاى خاص داشت و بيشترين دست مايه علمى خود در نحو را از او برگرفت.
از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اينكه، مىدانيم وى دوبار حج گزارده است.
تدریس و تألیف
وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مىكرد.
شاگردان
از شاگردان معروف او مىتوان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نویرى، ابراهیم بن محمد بن عنان و فرزندش محبالدين ابن هشام را نام برد.
شهرت
وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانشپژوهان و انديشمندان افتاد. ابن خلدون از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندانكه او را از سيبویه نيز برتر خواند.
مذهب
وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايستهاى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبلیان به مقام استادى دست يابد؛ از همینرو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در این مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدينسان به مقصود خود نايل آمد. بدينسان ملاحظه مىشود كه وى نيز همانند سلف خود ابن مالك، در راه رسيدن به مقاصد خویش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است.
دشمنی با ابوحیان غرناطی
ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى این دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مىدانند. به گفته شوكانى چون ابوحيان بزرگترين نحوى روزگار خود به شمار مىرفت، ابن هشام مىخواست از راه رقابت و در افتادن با او، برای خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگیزه ديگرى نيز داشته است و آن اينكه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار ابن مالك بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمىتوانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار ابن مالك تحمل كند و از اينرو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد.
خصوصیت تألیفات
بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحویان همروزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنانكه مىدانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحویان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحویان معروفى چون ابن مالك نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مىآوردند. ابن هشام نيز از این قاعده مستثنى نبود، با اينهمه، به درستى نمىدانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرنها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد.
گرایش به مکتب نحویان
وى وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگیرى بين مكتبهاى نحوى بصره و كوفه، ديگر فروكش كرده بود و نحویان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند، از همینرو وى در آثار خود به آراء نحویان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است، هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر آثار او ديده مىشود.
ویژگی کتاب مغنی
وى تقريباً همه شهرت خود را لااقل در شرق جهان اسلام، مديون کتاب مغنى خویش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، بهویژه ابن خلدون قرار گرفته است. ابن هشام کتاب مغنى را نخست در 749ق در مكه تأليف كرد، اما به گفته خود وى در راه بازگشت به مصر مفقود شد. او بار ديگر در 756ق كه به مكه رفت، مجدداً به تأليف آن پرداخت. کتاب مغنى از همان آغاز، مورد توجه بسيار علما قرار داشت و هماكنون نيز پس از گذشت قرنها همچنان در زمره کتابهاى درسى مدارس علمیه است و امروزه در ایران بيش از هر جاى ديگر به آن توجه دارند.
وى سرودههایى نيز به شيوه شعر دانشمندان داشته كه در برخى منابع ابياتى از آنها آمده است.
وفات و محل دفن
وى در قاهره درگذشت و در مقبره صوفيه مدفون شد. ابن نباته مصرى شاعر معاصر وى او را رثا گفته است.
آثار
- اعتراض الشرط على الشرط، شامل مباحثى است درباره جملههاى شرطى
- الاعراب في (عن) قواعد الاعراب.
- اقامه الدليل على صحه التمثيل و فساد التأویل.
- الالغاز، اثرى است درباره مشكلات نحوى.
- اوضح المسالك الى الفيه ابن مالك.
- تتمیم الفوائد بسرد ابيات الشواهد.
- تخليص الشواهد و تلخيص الفوائد.
- الجامع الصغير.
- رساله في انتصاب «لغهً» و «فضلاً» و اعراب «ايضاً» و «هلّم جراً».
- رساله المباحث المرضيه المتعلقه بمن الشرطيه.
- شذور الذهب في معرفه كلام العرب.
- شرح جمل زجاجى.
- شرح قصيده بانت سعاد، شرحى است بر قصيده معروف كعب ابن زهير در مدح پيامبر اكرم(ص).
- شرح قصيدة اللغزية في المسائل النحویة
- شرح اللمحة البدرية في علم اللغة العربية
- فوح الشذا في مسأله كذا، شرحى است بر کتاب الشذا في احكام لذا، تأليف ابوحيان غرناطى.
- قطر الندى و بل الصدى، رساله كوچكى است در نحو.
- القواعد الصغرى.
- المسائل السفویة في النحو.
- مسائل في اعراب القرآن.
- مغنى اللبيب عن كتب الاعاريب، مهمترين اثر اوست.
- موقد الاذهان و موقظ الوسنان.
آثار خطى:
- الروضة الادبية في شواهد علوم العربية
- شوارد الملح و موارد المنح
- مختصر الانتصاف من الكشاف، كه خلاصه الانتصاف تأليف ابن منير است.
- رساله في استعمال المنادى في تسع آيات من القرآن الكريم
آثار يافت نشده:
- اقامه الدليل على صحة النحيل؛ 2. التحصيل و التفصيل لکتاب التذييل و التكمیل
- التذكرة، در 15 جلد
- الجامع الكبير
- رفع الخصاصة عن قراء الخلاصة
- شرح التسهيل
- عمدة الطالب في تحقيق تصريف ابن الحاجب.[۱]
پانویس
منابع مقاله
وابستهها
حاشیة الدسوقي علی مغني اللبیب عن کتب الأعاریب
أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک
شرح شذور الذهب في معرفة کلام العرب
المنصف من الکلام علی مغني ابن هشام
شرح التصريح علی التوضيح ابن مالك في النحو و الصرف للشيخ ابيمحمد بن عبدالله بن يوسف بن هشام الانصاري
شرح قطر الندي و بل الصدي و معه کتاب الهدی، بتحقیق شرح قطر الندی
مغني اللبيب عن كتب الأعاريب (سنگی)
مغني الأديب، مغني اللبيب عن کتب الاعاريب. برگزيده
أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک