خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR14243J1.jpg
    | تصویر =NUR14243J11.jpg
    | عنوان =خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار (بخش کاشان)
    | عنوان =خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار
    | عنوان‌های دیگر =خلاصه الاشعار وزبده الافکار. برگزيده
    | عنوان‌های دیگر =خلاصه الاشعار وزبده الافکار. برگزيده
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    خط ۳۰: خط ۳۰:
    }}
    }}


    '''خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار (بخش کاشان)'''، تألیف [[تقی‌الدین کاشی، محمد بن علی|میر تقی‌الدین کاشانی]] (زنده تا 1016ق)، بزرگ‌ترین پروژه تذکره نویسی شاعران فارسی گو تا سده دهم قمری است.
    '''خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار'''، نوشته [[تقی‌الدین کاشی، محمد بن علی|میرتقی‌الدین محمد بن شرف‌الدین علی حسینی کاشانی]] معروف به «[[تقی‌الدین کاشی، محمد بن علی|میرتذکره]]» و متخلص به «ذکری»(956 تا حدود 1022)<ref>ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص9</ref>است. او از شاعران و نویسندگان دورۀ صفوی است که دورۀ شش جلدی «تذکرة خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» را در بازۀ زمانی نزدیک به 40 سال (از 977 تا 1016 ق) گرد‌آورده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص 22</ref>.


    کتاب به زبان فارسی نوشته شده و کتابت آن، در سال 1016ق پایان یافته است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست وشش</ref>
    == ساختار ==
    مبنای این تذکره بر یک مقدمه در آغاز کتاب، چهار فصل در باب عشق، چهار رکن در ذکر شاعران متقدم (دربردارندۀ 247 سراینده) و خاتمه‌ای با یک مقدمه و دوازده اصل با 414 سُراینده است که هر یک از این اصل‌ها به شاعران ناحیه‌ای از روزگار مؤلف می‌پردازد. ذیلی نیز در پایان اصل‌های دوازده‌گانه آمده که در مجموع، شعرهای 206 سراینده را بدون ذکر شرح حال آنان دربردارد. با شمارش این 206 نفر شمار شاعران خلاصةالأشعار به 867 شاعر می‌رسد. ذیل دیگری نیز در پایان مجلد چهارم خلاصةالأشعار موجود است که در کتابخانه بانکی‌پور نگهداری می‌شود و نذیر احمد از میان شاعران آن، بیست شاعر را معرفی کرده است. از این کتاب دستنویس‌های بسیاری در کتابخانه‌ها موجود است که در بخش شناخت‌نامۀ کتاب «میر تذکره» به سی و شش دست‌نویس اشاره شده است.<ref>ر.ک: ایرانی، نفیسه، ص10</ref>
     
    ===ارکان اربعه===
    رکن‌های چهارگانۀ کتاب به شاعران متقدم پارسی (247 سراینده) و شعر آنان اختصاص دارد و با شرح حال و ذکر اشعار عنصری بلخی(متوفای 431ق) آغاز شده و با شرح احوال و اشعار غزالی مشهدی(متوفای 980ق) پایان می‌یابد.
     
    رکن اول، مشتمل بر دو جلد و حاوی احوال و اشعار قصیده‌سرایان قدیم از آغاز عهد غزنوی تا قرن هشتم است.
     
    رکن دوم، شامل احوال و اشعار غزل‌سرایان و برخی قصیده‌سرایان تا پایان قرن هشتم است.


    کتاب به کوشش [[ادیب برومند، عبدالعلی|عبدالعلی ادیب برومند]] و [[نصيري کهن‌مويي، محمدحسین|محمدحسین نصیری کهنمویی]] عرضه شده است.
    رکن سوم، حاوی تراجم و اشعار غزل‌سرایان و برخی قصیده‌سرایان از حافظ به بعد است.


    == ساختار ==
    رکن چهارم، دربردارندۀ شرح حال و اشعار شعرای زمان سلطان‌حسین‌میرزا از جامی تا زمان تألیف کتاب است.<ref>ر.ک: صادقی علی‌اشرف، ص9</ref>از این چهار رکن تاکنون هیچ رکنی چاپ نشده است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>
    کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در دو فصل، تنظیم شده است.
     
    ===خاتمه===
    بخش خاتمۀ خلاصة الأشعار خود، از دوازده اصل شکل یافته و هر اصل (با ترتیب شمارۀ آن) به ذکر شاعران یک ناحیه از نواحی ایران (کاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوین، گیلان و دارالمرز مازندران، تبریز و آذزبایجان، یزد و کرمان و هندوستان، شیراز و نواحی آن، همدان و فراهان، ری و استرآباد و خراسان) می‌پردازد.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>این بخش شرح 414 شاعر هم‌عصر مؤلف را دربردارد که برخی را دیده بوده و به خدمت رسیده؛ برخی را ندیده؛ برخی زنده بوده‌اند؛ و برخی روی در نقاب خاک کشیده بوده‌اند.<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص9</ref>‏البته، تا کنون هیچ دست‌نویسی از خلاصة الأشعار که همۀ کتاب را دربرداشته باشد، یکجا به دست نیامده است اما نسخه‌های بی‌شماری از بخش‌های مختلف کتاب در کتابخانه‌های جهان پراکنده است. شاید روزی به نمایۀ کامل و دقیقی از آن بتوان دست یافت.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>
     
    ==شیوۀ نگارش==
    حجم شعرهای برگزیده در این اثر یا اهمیت شعر شاعر را نشان می‌دهد و یا صرفا به کیفیت والای ادبی او ربطی ندارد و کاشی، شاعر و شعر او را با توجه به جایگاه او در میان هم‌عصرانش و یا با عنایت به منزلت اجتماعی او در خلاصةالأشعار آورده است؛ برای نمونه، کسی مانند «میرمعصوم نامی بکری» بسیار ناشناخته است اما نویسنده، او را بیش از حد و قدرش ستایش می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>از این رو، در ذکر احوال شاعران هم گاهی جنبه بی‌طرفی را رعایت نکرده و شاعر درجه چندم را در طراز شاعری فحل و توانمند قرار داده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص25</ref>البته، تمایز خلاصةالأشعار با دیگر تذکره‌ها همین شناساندن شاعران گمنام است؛ عرشی یزدی، سپهری زواره‌ای، صافی بمی، نیازی کرمانی و... نمونه‌هایی از این دست‌اند.
     
    همچنین این اثر، منبع خوبی برای تصحیح دیوان‌های شاعران نامدار است به گونه‌ای که گاه، شعری در این اثر از وحشی بافقی، فیضی دکنی و سنجر کاشانی هست که در بسیاری از دست‌نویس‌های دیوان‌های این شاعران یافت نمی‌شود.‏<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12</ref>بیشتر شاعرانی که در بخش معاصران خلاصةالأشعار از آنان نام برده شده است، پیروان مکتب وقوع اند.<ref>ر.ک: بایرام حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص78</ref>کاشی در نقل اشعار شاعران به قصیده و غزل و رباعی و ترجیع‌بند و ترکیب‌بند بسنده کرده و از آوردن مثنویات چشم‌پوشیده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص24</ref>
     
    سبک نویسندگی کاشی بیشتر، ساده و با سجع‌های ملایم و مقبول است. در میان گفته‌های او نیز، داده‌های سودمندی از جامعه ادبی و شیوۀ سخنوری به دست می‌آید. اما او گاهی اسیر لفّاظی و سجع‌پردازی‌های متکلف می‌گردد؛ اغراق‌های او دربارۀ جایگاه ادبی فیضی دکنی، اوصاف اکبرشاه و شاه عباس صفوی اینچنین‌اند. دیگر اینکه، گاهی از وصف شاعر و شعرش فراتر می‌رود و به توصیف زادگاه او و خُلقیات مردم دیارش می‌پردازد و فارغ از اینکه از موضوع بحث بیرون رفته است، سخن را با ذکر فضیلت‌های اخلاقی و روایت‌ها و امثال و حِکم به درازا می‌کشاند.<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12</ref>
     
    آنچه درباره کتاب باید گفت، عشق و دلبستگی پایان‌ناپذیری است که نویسنده آن، به شعر و شاعری داشته و چنان مجذوب آن بوده که زندگانی خود را وقف این کار کرده است. وی برای تهیه یک شرح حال از نامه‌نگاری و تحقیق همه‌جانبه و دعوت شاعران و یا مسافرت برای دیدارشان خودداری نداشته و به طور مستمر از پی‌جویی احوال شاعران زمان، چیزی فروگذار نمی‌کرده است. وی تذکره‌نویسی را از استاد عنصری آغاز کرده و تا معاصران خویش ادامه داده و در نقل اشعار آنان، سنگ تمام گذاشته است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص23</ref>
     
    ==اصل‌های دوازده‌گانۀ بخش خاتمه==
    ===اصل اول: «بخش کاشان»===
    [[پرونده:NUR14243J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:14243|مطالعه و دانلود بخش کاشان]]]]
     
    این بخش نخستین قسمت از بخش خاتمه است که با احوال و شعرهای شاعران کاشان آغاز می‌شود و عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی بر آن پاورقی زده، ویرایشش نموده و تصحیحش کرده‌اند. کاشی چونکه خاتمه را با این اصل آغاز کرده، بر آن مقدمه‌ای نوشته است؛ آغاز این مقدمه، سپاس از پروردگار، ستایش پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع)، مدح شیخ صفی‌الدین اردبیلی و شاه عباس صفوی و مناجات با خداوند است. سپس، کاشی پس از اشاره به تقسیمات کتاب، حدیث حُبّ الوطن را بهانه کرده و اصل‌های دوازده‌گانه را با زادگاه خود، «کاشان» آغاز می‌کند.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص12-1</ref>کاشی شاعران زادگاهش را در دو فصل آورده است؛ نخستین فصل برای آنانی است که هنگام نوشتن این اثر زنده بوده‌اند و «در عرصه حیات جلوه‌گرند» و در دومین، برای آنانی که «رخت هستی از دامگاه فنا به آرامگاه بقا کشیده‌اند».<ref>ر.ک: همان، ص13و619</ref>برومند نیز در مقدمه‌اش به تناسب زمان تألیف کتاب، به تشکیل دولت صفوی، ویژگی‌های شعری و سبک‌های رایج آن زمانه پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص44-11</ref>
     
    ===اصل دوم: «بخش اصفهان»===
    [[پرونده:NUR34664J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:34664|مطالعه و دانلود بخش اصفهان]]]]
    این بخش را عبدالعلی ادیب برومند(1395-1303ش) و محمدحسین نصیری کهنمویی تصحیح کرده‌اند. در این بخش شرح حال 47 شاعر آمده است که آثارشان جز شعرهای حکیم شفایی به چاپ نرسیده است. مصححان اذعان دارند که آگاهی از برخی از این شاعران در دسترس نیست و شعرهایشان نیز در جایی یا اصلا دیده نشده و یا بیش از چند بیت شنیده نشده است. برای همین، بخش اصفهان از ارزش تاریخی والایی برخوردار است. شاعران برگزیده در این بخش عبارتند از: شکیبی اصفهانی، نوری، حکیم شفایی، ضمیری اصفهانی، پیری، نیکی اصفهانی و باباشاه و چند نفر دیگر که در مکتب وقوع و شیوۀ معنی طرازی اشعار آبداری از خود به یادگار گذاشته‌اند. شاعران اصفهان در دوره عباسی، بویژه از پادشاهی شاه طهماسب تا میانۀ عهد شاه عباس، بیشتر در سبک ساده و خودمانی «مکتب وقوع» شعر می‌سروده‌اند و به مکتب طرازی -که در استعاره، تمثیل، تشبیه و تفکر خلاق پیچیده است- توجه کمتری می‌شده است. مصححان ناخوانا بودن و یا بدخط بودن متن را با بهره‌گیری از وزن‌شناسی اصلاح کرده‌اند.<ref>ر.ک: عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، اصل اصفهان، ص16-15</ref>
     
    ===اصل سوم و چهارم: «بخش قم و ساوه» ===
    [[پرونده:NUR35810J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:35810|مطالعه و دانلود بخش قم و ساوه]]]]
     
    کاشی این بخش را در سال 1000 هجری قمری تدوین کرده است. این بخش با تصحیح علی‌اشرف صادقی ارائه شده است.
     
    او از پنج نسخه برای تصحیح کتاب بهره گرفته است:
     
    دو نسخه در مجلس شورای اسلامی، دو نسخه در کتابخانه اینداآفیس و یک نسخه در مجلس سنای دوره پهلوی. از میان این‌ها، نسخه شماره 334 مجلس شورای اسلامی مبنای پژوهش او گشته و برای ویرایش آن از نسخه‌های دیگر بهره برده است.
     
    صادقی رسم الخط کتاب را به شیوۀ امروزی ویرایش نموده است.<ref>ر.ک: صادقی، علی‌اشرف، اصل قم و ساوه، ص13-11</ref>
     
    ===اصل پنجم و ششم: «بخش قزوین، گیلان و دارُالمرز و نواحی آن»===
    [[پرونده:NUR92808J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:92808|مطالعه و دانلود بخش قزوین و گیلان]]{{سخ}} [[noorlib:108663|مطالعه و دانلود بخش گیلان و دارالمرز مازندران]]]]
     
     
    این بخش را سیدمحمد دبیرسیاقی و مهدی ملک‌محمدی تصحیح و ویرایش کرده‌اند. در این اصل، شرح حال و نمونۀ شعر 25 تن از شاعران دارالسلطنۀ قزوین و 18 تن از شاعران دارالمرز -گیلان و مازندران-، که با کاشی هم‌عصر بوده‌اند، گردآوری شده است.


    کتاب حاضر جلد ششم از مجلدهای 6 جلدی «تذکره خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» می‌باشد. این کتاب، از مهم ترین تذکره‌هایی است که در ایران و کشورهای دیگر مانند هند نوشته شده و از جهت احتوای بر جزئیات احوال و سعی در شناساندن شاعران به نحوی که خواننده را تا حدی اقناع کند، بی رقیب است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست ودو و بیست وسه</ref>
    دبیرسیاقی نسخۀ مجلس شورای اسلامی (ش: 5506) را کامل‌ترین دانسته و آن را برای ویرایش و تصحیح مبنا گرفته است. او از نسخه دیگر مجلس شورای اسلامی (َش: 4549) نیز بهره‌برده است. این نسخه، هرچند به خط  کاشی است، اما شاعران اصل اول تا هفتم آن آشفته و درهم بوده و صفحه‌شمارش پریشان و نامرتب است و صفحه‌های افتاده دارد. تاریخ کتابت نیز ندارد.<ref>ر.ک: دبیرسیاقی، سیدمحمد، اصل قزوین، گیلان، ص15</ref>


    نویسنده از ویژگی‌هایی درباره صاحبان تراجم نقل نموده که در کمتر تذکره ای بدین گونه دیده شده است. قطع نظر از تمجیدهایی که درباره شخصیت‌های تذکره به نگارش آورده، جای خرده گیری را باز گذاشته و این دو را در بسیاری از شرح حال‌ها توأم کرده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست وسه</ref>
    اصل ششم «بخش گیلان و دارالمرز مازندران»، جداگانه با تصحیح و ویرایش امُ‌البین صادقی ارائه شده است. صادقی نسخۀ کتابخانه مجلس شورای ملی (ش: 334) را مبنا گرفته است. ادامۀ این نسخه در کتابخانه ادیب برومند یافت می‌شود. نسخه‌های دیگر نیز از کتابخانه‌های مجلس شورای ملی (ش: 4549)، ایندیاآفیس (ش: 668)، مجلس سنا (ش: 244)، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به کار او آمده‌اند.(ش: 59)<ref>ر.ک: ام البنین صادقی، اصل گیلان و دارالمرز مازندران، ص51-48</ref>


    شیوه نگارش و انشای نویسنده در این تذکره، همان شیوه معمول دوران او است که به عبارت پردازی‌های فضل نمایانه، همراه پاره‌ای از واژه‌های دشوار و مغلق پرداخته، ولی مطلب‌ها فصیح و قابل فهم و خوشایند نوشته شده است و برای کسی که زبان فارسی را خوب فراگرفته باشد، مشکل به نظر نمی‌رسد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست وچهار</ref>
    ===اصل هفتم: «بخش تبریز و آذربایجان و نواحی آن»===
    [[پرونده:NUR92809J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:92809|مطالعه و دانلود بخش تبریز و آذربایجان]]]]


    == گزارش محتوا ==
    این بخش را رقیه بایرام حقیقی تصحیح کرده است. او درآغاز، به زندگی کاشی و ساختار کلی خلاصةالأشعار پرداخته است.<ref>ر.ک: بایرام‌حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص35-17</ref>حقیقی برای ویرایش و تصحیح خود، از دست‌نویس کتابخانه مجلس شورای اسلامی (ش:334) بهره برده و آن را کاملترین نسخۀ هفت اصل اول خاتمه می‌داند. دست‌نویس‌های دیگر از کتابخانۀ مجلس (ش:4549) و (ش:244)، دست‌نویس دانشکدۀ ادبیات (ش: 59ج) و دستنویس ایندیا آفیس (ش: 668) به کار ویرایش او آمده‌اند.<ref>ر.ک: همان، ص40-37</ref>حقیقی ادعا دارد که تعداد شاعران این اصل بیش از 35 تنی است که کاشی در این اصل آورده است. او سپس، این 35 شاعر را در مقدمه‌اش به گونه‌ای کوتاه و فهرست‌وار، با بهره‌گیری از خلاصةالأشعار و منبع‌های دیگر معرفی نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص78-40</ref>و چون بیشتر شاعران این دوره در مکتب وقوعی شعر می‌سروده‌اند، توضیحی در بارۀ ویژگی‌های آن (بویژه شیوع آن در تبریز) و سرانجام ناکام این مکتب داده است.<ref>ر.ک: همان، ص115-78</ref>
    در مقدمه مصحح، به بررسی چگونگی تشکیل دولت صفوی و تأثیر آن در شعر و ادب پارسی پرداخته شده و به زندگی نامه نویسنده و ویژگی‌های کتاب او، اشاره شده است.<ref>مقدمه مصحح، صفحه یازده - چهل وسه</ref>


    در مقدمه مؤلف، به بیان فضیلت علم فصاحت و بلاغت و تفضیل شعرا بر اصحاب صناعت پرداخته شده است.<ref>مقدمه دوم، ص1-12</ref>
    ===اصل هشتم: «بخش یزد و کرمان و نواحی آن» ===
    [[پرونده:NUR92811J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:92811|مطالعه و دانلود بخش یزد و کرمان]]]]


    کل تذکره تقی‌الدین مشتمل بر شرح حال 650 شاعر ایران از گذشته تا هم زمانان تذکره نویس (1016-975) است که از سال 975ق با ذکر دعا برای بقای پادشاهی شاه تهماسب آغاز گردیده و اصول دوازده گانه پایانی به شاه عباس اول صفوی تقدیم شده است. بخش پایانی این کتاب - معاصران - ترجمه احوال 385 شاعر سده دهم هجری را در بر دارد که از 12 اصل به شمارگان برج‌های آسمانی - به گفته مؤلف - تشکیل یافته است. هریک از اصول دوازده گانه به شرح زیر به شهرها و نواحی مختلف ایران اختصاص دارد که در دو فصل مرتب شده است:
    این بخش از خاتمۀ خلاصة الأشعار (جلد هفتم) ویژۀ شاعران یزد، کرمان و نواحی آن و دیار هندوستان است که با تصحیح سید علی میرافضلی انجام یافته است. نویسنده در میان سال‌های 981 تا 1013ق، سرگذشت 40 سخنور و 7371 بیت شعر را در دوفصل تهیه کرده است؛ فصل نخست از وحشی بافقی تا صوفی اردستانی و فصل دوم شرح شاعران کرمان، بم، سیستان، کابل، بدخشان، دکن، کشمیر و جاهای دیگر هندوستان است که از امیرشمس‌الدین محمد صدر کرمانی تا صانعی بدخشانی را دربرمی‌گیرد.<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص10-9</ref>اصل هشتم با نظارت خود کاشی تدوین و ویرایش نهایی شده و کامل‌ترین دست‌نویس بخش خاتمه است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>برای تصحیح این بخش یک نسخۀ اصلی و چند دستنویس در اختیار میرافضلی بوده است که نسخۀ کتابخانۀ شخصی عبدالعلی ادیب اساس کار او شده و نسخه‌های دیگر به یاری او آمده‌اند.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>پیشتر، احمد گلچین‌معانی بر این نسخه حاشیه زده و نیز از شاعرانش فهرست تهیه نموده که آن‌ها ضمیمۀ پایان کتاب شده‌اند.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>
    فصل اول: در شرح احوال شاعرانی است که در دوران زندگی مؤلّف می‌زیسته‌اند و به قول خودش بعضی را به ملازمت رسیده و به شرف قدومشان مشرف گردیده است.


    فصل دوم: در شرح احوال شعرایی است که بنا به گفته او، در زمان تألیف کتاب خیر مآل رخت هستی از دامگاه فنا به آرامگاه بقا کشیده‌اند و بعضی از آن‌ها را در اوایل سن به صحبت رسیده<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست وشش</ref>
    ===اصل نهم: «بخش شیراز و نواحی آن»===
    [[پرونده:NUR35808J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:35808|مطالعه و دانلود بخش شیراز]]]]
    آنچه درباره کتاب باید گفت، عشق و دلبستگی پایان ناپذیری است که نویسنده آن، به شعر و شاعری داشته و چنان مجذوب آن بوده که زندگانی خود را وقف این کار کرده است. وی برای تهیه یک شرح حال از نامه نگاری و تحقیق همه جانبه و دعوت شاعران و یا مسافرت برای دیدارشان خودداری نداشته و به طور مستمر از پی جویی احوال شعرای زمان، چیزی فروگذار نمی‌کرده است. وی تذکره نویسی را از استاد عنصری آغاز کرده و تا معاصران خویش ادامه داده و در نقل اشعار آنان، سنگ تمام گذاشته است. ازاین رو، کتابت کنندگان این شرح حالات، موفق به تجلید همه آنها نشده و به گونه پراکنده قسمت‌های گوناگون آن در گوشه و کنار کتابخانه‌ها یافته می‌شود<ref>همان، صفحه بیست وسه</ref>


    در این تذکره، از هر شاعری بیت‌های فراوان آورده شده که بعضی از آنان دیوانشان به چاپ رسیده و برخی دیگر یا دیوانی نداشته یا داشته‌اند و به طبع نینجامیده است. در مورد آنان که دیوانشان چاپ شده یا پاره‌ای از اشعارشان در جایی جداگانه نقل گردیده، پس از ذکر شرح حال، اشعاری نیاورده، به دیوان مطبوع، ارجاع داده شده که بیش از یک مورد درباره محتشم کاشانی نیست، ولی از دیگران اشعاری که تذکره نویس آورده، نقل شده است؛ مگر به طور استثنا، قطعه ای دو سه بیتی سخیف و یا هجو بوده که ممکن است از قلم افتاده باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست وچهار</ref>
    این بخش با تصحیح نفیسه ایرانی(1364ش) ارائه شده است. کاشی در این بخش، بسیاری از اطلاعات خود را در بارۀ شاعران فارس از طریق منبع‌های زیر به دست می‌آورده است: الف. شاعرانی که از فارس به کاشان سفر کرده بودند (ذیل غیرتی، ابوالقاسم کازرونی و حامد بهبهانی)؛ ب. شاعرانی که در سفرهای خود با آنان دیدار داشته است (ذیل صحیفی)؛ پ. جُنگ‌ها و تذکره‌ها (ذیل مکتبی)؛ و ت. گفته‌های معتمدان (ذیل میرهیبت‌الله غریبی).<ref>ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص10</ref> ایرانی برای تصحیح خلاصةالأشعار، دستنویس کتابخانه شخصی عبدالعلی ادیب برومند (نسخه ب) را -که کاملترین نسخه است- مبنا گرفته و از نسخه‌های دیگر برای ویرایش آن بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>او برای ویرایش این نسخه از رسم الخط پیشنهادی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیروی کرده است؛ واژه‌هایی مانند: گریهای- گریه‌های، زادهای-زاده‌های، پروانۀ- پروانه‌ای، کتابة- کتابت، جاهی- جایی، نداهی- ندایی، غلطیدن- غلتیدن، طپیدن- تپیدن و... اصلاح شده‌اند. البته او رسم الخط همزه را کمتر تغییر داده است.<ref>ر.ک: همان، ص17-15</ref>پایان‌بخش کتاب، فهرستی از کسان، جای‌ها و کتاب‌ها است.<ref>ر.ک: همان، ص479-443</ref>


    نویسنده چون به گویندگی - واعظی - هم اشتغال داشته، در نگارش مطالب، درازنویس است و هم در بعضی از موارد، به ‌اندرزگویی می‌پردازد و در ضمن شرح حال شاعری، از صفتی به خوبی و از خصلتی به بدی یاد می‌کند و گاه درباره وی، تناقض گویی در توصیف به نظر می‌آید. وی در نقل اشعار شاعران به قصیده و غزل و رباعی و ترجیع بند و ترکیب بند بسنده کرده و از آوردن مثنویات چشم پوشیده است.<ref>ر.ک: همان</ref>
    ===اصل دهم: «بخش همدان و فراهان»===
    این بخش به شیوۀ امروزی چاپ نشده است.


    در ذکر احوال شاعران هم گاهی جنبه بی طرفی را رعایت نکرده و شاعر درجه چندم را در طراز شاعری فحل و توانمند قرار داده است؛ بااین حال تذکره یادشده از جهت اشتمال بر اشعار زیاد از شاعران گمنام و ذکر پاره‌ای از رویدادها و حوادث تاریخی و توصیف اخلاقیات صاحبان تراجم که نماد ویژگی‌های اخلاقی و خوی‌ها و منش‌های افراد جامعه خویش بوده‌اند، خواننده را با جامعه شناسی زمان آشنا می‌کند و به هر تقدیر همت و پشتکار و شعردوستی فزون مقدار او درخور تحسین و سپاسگزاری است و تذکره اش از منابع دست اول قرن دهم و اوایل قرن یازدهم، بلکه یکی از مهم ترین منابعی است که مورد استفاده پژوهشگران تاریخ ادبیات ایران قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست وپنج</ref>
    ===اصل یازدهم: «بخش ری و استراباد و نواحی آن بلاد»===
    [[پرونده:NUR93035J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:93035|مطالعه و دانلود بخش ری و استراباد]]]]


    مجموعه جلد ششم خلاصة الأشعار، شامل بخش‌های اصلی ذیل است:
    این بخش، در دو فصل تنظیم شده است؛ فصل نخست، ویژۀ شاعران ری (15 شاعر) است و فصل دوم، در بارۀ سرایندگان استرآباد (16شاعر) است. دو ویژگی در این بخش نمود یافته است:  
    #در ذکر شعرای دارالمؤمنین کاشان؛
    #در ذکر شعرای دارالمؤمنین اصفهان، 47 شاعر؛
    #در ذکر شعرای دارالمؤمنین قم و نواحی آن، 16 شاعر؛
    #در ذکر شعرای بلده فاخره ساوه و نواحی آن، 14 شاعر؛
    #در ذکر شعرای دارالسلطنه قزوین، خصوصا بعضی از شاهزادگان کامکار و سلاطین نامدار و وزرای عالی مقدار با لاحقه، 23 شاعر؛
    #در ذکر شعرای گیلان و دارالمرز مازندران و نواحی آن، 18 شاعر؛
    #در ذکر شعرای دارالسلطنه تبریز و آذربایجان و نواحی آن، 35 شاعر؛
    #در ذکر شعرای یزد و دارالأمان کرمان و نواحی آن، 35 شاعر؛
    #در ذکر شعرای دارالأفاضل شیراز و نواحی آن، 33 شاعر؛
    #در ذکر شعرای بلدة الإسلام همدان و نواحی آن و بعضی الکات فراهان، 33 شاعر؛
    #در ذکر شعرای دارالسلام بغداد و نواحی آن و جرفادقان و قصبات و حوالی نزدیک؛
    #در ذکر شعرای دارالخلافه ری و استرآباد و نواحی آن، 29 شاعر؛
    #در ذکر شعرای سخن سرایان بلاد خراسان<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست وپنج و بیست وشش</ref>


    نویسنده در طول سال‌هایی که به این کار خطیر اشتغال داشته، اجزا و ارکان و مواد مربوط به کتاب را به ترتیبی که به دست آورده نوشته و بیشتر به تاریخ تحریر تراجم اشاره کرده است. بااین حال، بارها در پایان شرح حال و درج اشعار، به علت دست یافتن به مطالب تازه، به تکمیل آنچه نوشته بود همت گماشته و در جای جای کتاب، به آن اشاره کرده است. این کار تا سال 1016 که از تألیف کتاب فراغت حاصل نموده، ادامه داشته است؛ مثلاًدر ترجمه احوال ابوتراب بیک فرقتی آورده است: «بعد از ترک تذکره نویسی لازم شد، بلکه واجب که نام نامی آن جناب را با اشعار گزیده وی در داخل این نسخه خیر مآل گردانم. لاجرم در شهور سنه عشر و ألف هجریه نتایج طبع آن حضرت در این اوراق مثبت شد». در شرح حال میر داماد هم به همین ترتیب عمل کرده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست وشش</ref>
    یکی اینکه، صاحبان تراجم این اصل، از طبقات گوناگون اجتماعی انتخاب شده‌اند که می‌توان آنان را از این حیث، عموما در دو دسته گنجاند: الف- وابستگان به دربار سلطنت و عوامل حکومت: مانند قاسم‌بیگ حالتی از امیرزادگان ترک، قاضی محمد، قاضی عطاءالله و مولانا علی نیازی، از حاضران در مجالس شاه تهماسب؛ خواجه محمدشریف هجری و میر محمدیوسف صدر، از وزرای صفویه و.... ب) صاحبان مشاغل غیردرباری و مردمی: مانند قاضی عبدالله که زراعت می‌کرده و مولانا فهمی و مولانا ناطفی که بارزگانی پیشه گرفته بودند و...


    از ویژگی‌های این تذکره آن است که در ضمن شرح حال برخی از شاعران، درباره پدرشان، اگر شخص نام برداری بوده است، مقداری مطلب نوشته و آگاهی مختصری به دست داده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست وهفت</ref>
    دوم اینکه، در این بخش اشاره به سبک و تتبعات ادبی و نقد و نظر یا جانب‌داری از شعر برخی سرایندگان شده است. در این باره، تقی‌الدین، جز کاربرد واژگان و اصطلاحات عمومی با رنگ ‌و بوی نقد ادبی در معرفی قریحۀ سخنوران، در لابه‌لای نوشته‌های خویش، گریزی هم به اسلوب ویژه شاعری بعضی از آن‌ها می‌زند و گاه، سخت و کوتاه به داوری سروده‌هایشان می‌نشیند<ref>ر.ک: موسوی، مرتضی، مساح، رضوان، اصل ری و استرآباد، ص19-18</ref>ویرایش این اصل بر مبنای نسخۀ کتابخانه عبدالعلی ادیب برومند و با مقابلۀ نسخه‌های دیگر انجام شده است.<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>


    دکتر نقوی مؤلف کتاب «تذکره نویسی پارسی در هند و پاکستان» معتقد است که آنچه تقی‌الدین درباره شعرای مهاجر به هند و عثمانی نوشته، چون نقل قول از دیگران است و دست اول نیست، مورد اطمینان کامل نمی‌تواند باشد، هرچند این مطلب از کیفیت ترجمه احوال شاعران نمی‌کاهد.
    ===اصل دوازدهم: «بخش خراسان»===
    [[پرونده:NUR55870J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:55870|مطالعه و دانلود بخش خراسان]]]]


    == وضعیت کتاب ==
    این بخشِ خاتمه را خطۀ خراسان شکل داده است. تصحیح آن با عبدالعلی ادیب برومند(1395-1303ش) و محمدحسین نصیری کهنمویی است. این کار با نسخه‌ای از آنِ ادیب برومند انجام یافته است. این نسخه، قسمت دوم بخش خاتمه را که در 1013 هجری قمری نوشته شده، دربردارد. نسخه‌ای از کتابخانه موزه ملی ملک و جُنگ تذکرةالشعرا نیز برای ویرایش و تصحیح خلاصةالأشعار به کارآمده‌اند.<ref>ر.ک: برومند، ادیب، اصل خراسان، ص25</ref>
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آیات، اسامی اشخاص، تخلص، قبایل و گروه‌ها، کتاب‌ها، مکان‌ها، ماده تاریخ و لغات و اصطلاحات، در انتهای کتاب آمده است.


    در پاورقی‌ها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.<ref>ر.ک: پاورقی، ص211</ref>
    برومند نیز در مقدمه، به تاریخ عهد تیمور تا ظهور صفویان پرداخته و به سبک رایج شعر (مکتب وقوع) در دوره صفوی اشاره نموده <ref>ر.ک: همان، ص18-9</ref>و شیوۀ نویسندگی کاشی را توضیح داده و از ارزش کار او سخن گفته است.<ref>ر.ک: همان، ص24-22</ref>


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    خط ۹۴: خط ۱۲۷:


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    مقدمه و متن کتاب.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش کاشان)، به تصحیح به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1384ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش اصفهان)، به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1386ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش قم و ساوه)، به تصحیح علی‌اشرف صادقی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1392ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش قزوین و گیلان)، به تصحیح سیدمحمد دبیرسیاقی و مهدی ملک‌محمدی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1396ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش گیلان و دارالمرز مازندران)، به تصحیح به تصحیح ام‌البنین صادقی، تهران، انتشارات سفیر اردهال، چاپ اول، 1392ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش تبریز و آذربایجان و نواحی آن)، به تصحیح رقیه بایرام حقیقی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1395ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش یزد و کرمان و نواحی آن)، به تصحیح سیدعلی میرافضلی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1395ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش شیراز و نواحی آن)، به تصحیح نفیسه ایرانی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1392ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش ری و استرآباد و نواحی آن)، به تصحیح مرتضی موسوی و رضوان مساح، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1399ش.
    # کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش خراسان)، به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1393ش.




    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار (بخش ری و استرآباد و نواحی آن بلاد)]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    خط ۱۰۹: خط ۱۵۲:


    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1401 توسط سید حمیدرضا حسینی هاشمی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۵

    خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار
    خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار
    پدیدآورانتقی‌الدین کاشی، محمد بن علی (نویسنده)

    نصيري کهن‌مويي، محمدحسین (به کوشش)

    ادیب برومند، عبدالعلی (به کوشش)
    عنوان‌های دیگرخلاصه الاشعار وزبده الافکار. برگزيده
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1384ش
    چاپ1
    شابک964-6781-97-7
    موضوع1.شاعران ايرانی - قرن 10ق. - سرگذشت‌نامه 2.شعر فارسی - قرن 10ق. - مجموعه‌‏ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏PIR‎‏ ‎‏3751‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏7‎‏خ‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار، نوشته میرتقی‌الدین محمد بن شرف‌الدین علی حسینی کاشانی معروف به «میرتذکره» و متخلص به «ذکری»(956 تا حدود 1022)[۱]است. او از شاعران و نویسندگان دورۀ صفوی است که دورۀ شش جلدی «تذکرة خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» را در بازۀ زمانی نزدیک به 40 سال (از 977 تا 1016 ق) گرد‌آورده است.[۲].

    ساختار

    مبنای این تذکره بر یک مقدمه در آغاز کتاب، چهار فصل در باب عشق، چهار رکن در ذکر شاعران متقدم (دربردارندۀ 247 سراینده) و خاتمه‌ای با یک مقدمه و دوازده اصل با 414 سُراینده است که هر یک از این اصل‌ها به شاعران ناحیه‌ای از روزگار مؤلف می‌پردازد. ذیلی نیز در پایان اصل‌های دوازده‌گانه آمده که در مجموع، شعرهای 206 سراینده را بدون ذکر شرح حال آنان دربردارد. با شمارش این 206 نفر شمار شاعران خلاصةالأشعار به 867 شاعر می‌رسد. ذیل دیگری نیز در پایان مجلد چهارم خلاصةالأشعار موجود است که در کتابخانه بانکی‌پور نگهداری می‌شود و نذیر احمد از میان شاعران آن، بیست شاعر را معرفی کرده است. از این کتاب دستنویس‌های بسیاری در کتابخانه‌ها موجود است که در بخش شناخت‌نامۀ کتاب «میر تذکره» به سی و شش دست‌نویس اشاره شده است.[۳]

    ارکان اربعه

    رکن‌های چهارگانۀ کتاب به شاعران متقدم پارسی (247 سراینده) و شعر آنان اختصاص دارد و با شرح حال و ذکر اشعار عنصری بلخی(متوفای 431ق) آغاز شده و با شرح احوال و اشعار غزالی مشهدی(متوفای 980ق) پایان می‌یابد.

    رکن اول، مشتمل بر دو جلد و حاوی احوال و اشعار قصیده‌سرایان قدیم از آغاز عهد غزنوی تا قرن هشتم است.

    رکن دوم، شامل احوال و اشعار غزل‌سرایان و برخی قصیده‌سرایان تا پایان قرن هشتم است.

    رکن سوم، حاوی تراجم و اشعار غزل‌سرایان و برخی قصیده‌سرایان از حافظ به بعد است.

    رکن چهارم، دربردارندۀ شرح حال و اشعار شعرای زمان سلطان‌حسین‌میرزا از جامی تا زمان تألیف کتاب است.[۴]از این چهار رکن تاکنون هیچ رکنی چاپ نشده است.[۵]

    خاتمه

    بخش خاتمۀ خلاصة الأشعار خود، از دوازده اصل شکل یافته و هر اصل (با ترتیب شمارۀ آن) به ذکر شاعران یک ناحیه از نواحی ایران (کاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوین، گیلان و دارالمرز مازندران، تبریز و آذزبایجان، یزد و کرمان و هندوستان، شیراز و نواحی آن، همدان و فراهان، ری و استرآباد و خراسان) می‌پردازد.[۶]این بخش شرح 414 شاعر هم‌عصر مؤلف را دربردارد که برخی را دیده بوده و به خدمت رسیده؛ برخی را ندیده؛ برخی زنده بوده‌اند؛ و برخی روی در نقاب خاک کشیده بوده‌اند.[۷]‏البته، تا کنون هیچ دست‌نویسی از خلاصة الأشعار که همۀ کتاب را دربرداشته باشد، یکجا به دست نیامده است اما نسخه‌های بی‌شماری از بخش‌های مختلف کتاب در کتابخانه‌های جهان پراکنده است. شاید روزی به نمایۀ کامل و دقیقی از آن بتوان دست یافت.[۸]

    شیوۀ نگارش

    حجم شعرهای برگزیده در این اثر یا اهمیت شعر شاعر را نشان می‌دهد و یا صرفا به کیفیت والای ادبی او ربطی ندارد و کاشی، شاعر و شعر او را با توجه به جایگاه او در میان هم‌عصرانش و یا با عنایت به منزلت اجتماعی او در خلاصةالأشعار آورده است؛ برای نمونه، کسی مانند «میرمعصوم نامی بکری» بسیار ناشناخته است اما نویسنده، او را بیش از حد و قدرش ستایش می‌کند.[۹]از این رو، در ذکر احوال شاعران هم گاهی جنبه بی‌طرفی را رعایت نکرده و شاعر درجه چندم را در طراز شاعری فحل و توانمند قرار داده است.[۱۰]البته، تمایز خلاصةالأشعار با دیگر تذکره‌ها همین شناساندن شاعران گمنام است؛ عرشی یزدی، سپهری زواره‌ای، صافی بمی، نیازی کرمانی و... نمونه‌هایی از این دست‌اند.

    همچنین این اثر، منبع خوبی برای تصحیح دیوان‌های شاعران نامدار است به گونه‌ای که گاه، شعری در این اثر از وحشی بافقی، فیضی دکنی و سنجر کاشانی هست که در بسیاری از دست‌نویس‌های دیوان‌های این شاعران یافت نمی‌شود.‏[۱۱]بیشتر شاعرانی که در بخش معاصران خلاصةالأشعار از آنان نام برده شده است، پیروان مکتب وقوع اند.[۱۲]کاشی در نقل اشعار شاعران به قصیده و غزل و رباعی و ترجیع‌بند و ترکیب‌بند بسنده کرده و از آوردن مثنویات چشم‌پوشیده است.[۱۳]

    سبک نویسندگی کاشی بیشتر، ساده و با سجع‌های ملایم و مقبول است. در میان گفته‌های او نیز، داده‌های سودمندی از جامعه ادبی و شیوۀ سخنوری به دست می‌آید. اما او گاهی اسیر لفّاظی و سجع‌پردازی‌های متکلف می‌گردد؛ اغراق‌های او دربارۀ جایگاه ادبی فیضی دکنی، اوصاف اکبرشاه و شاه عباس صفوی اینچنین‌اند. دیگر اینکه، گاهی از وصف شاعر و شعرش فراتر می‌رود و به توصیف زادگاه او و خُلقیات مردم دیارش می‌پردازد و فارغ از اینکه از موضوع بحث بیرون رفته است، سخن را با ذکر فضیلت‌های اخلاقی و روایت‌ها و امثال و حِکم به درازا می‌کشاند.[۱۴]

    آنچه درباره کتاب باید گفت، عشق و دلبستگی پایان‌ناپذیری است که نویسنده آن، به شعر و شاعری داشته و چنان مجذوب آن بوده که زندگانی خود را وقف این کار کرده است. وی برای تهیه یک شرح حال از نامه‌نگاری و تحقیق همه‌جانبه و دعوت شاعران و یا مسافرت برای دیدارشان خودداری نداشته و به طور مستمر از پی‌جویی احوال شاعران زمان، چیزی فروگذار نمی‌کرده است. وی تذکره‌نویسی را از استاد عنصری آغاز کرده و تا معاصران خویش ادامه داده و در نقل اشعار آنان، سنگ تمام گذاشته است.[۱۵]

    اصل‌های دوازده‌گانۀ بخش خاتمه

    اصل اول: «بخش کاشان»

    این بخش نخستین قسمت از بخش خاتمه است که با احوال و شعرهای شاعران کاشان آغاز می‌شود و عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی بر آن پاورقی زده، ویرایشش نموده و تصحیحش کرده‌اند. کاشی چونکه خاتمه را با این اصل آغاز کرده، بر آن مقدمه‌ای نوشته است؛ آغاز این مقدمه، سپاس از پروردگار، ستایش پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع)، مدح شیخ صفی‌الدین اردبیلی و شاه عباس صفوی و مناجات با خداوند است. سپس، کاشی پس از اشاره به تقسیمات کتاب، حدیث حُبّ الوطن را بهانه کرده و اصل‌های دوازده‌گانه را با زادگاه خود، «کاشان» آغاز می‌کند.[۱۶]کاشی شاعران زادگاهش را در دو فصل آورده است؛ نخستین فصل برای آنانی است که هنگام نوشتن این اثر زنده بوده‌اند و «در عرصه حیات جلوه‌گرند» و در دومین، برای آنانی که «رخت هستی از دامگاه فنا به آرامگاه بقا کشیده‌اند».[۱۷]برومند نیز در مقدمه‌اش به تناسب زمان تألیف کتاب، به تشکیل دولت صفوی، ویژگی‌های شعری و سبک‌های رایج آن زمانه پرداخته است.[۱۸]

    اصل دوم: «بخش اصفهان»

    این بخش را عبدالعلی ادیب برومند(1395-1303ش) و محمدحسین نصیری کهنمویی تصحیح کرده‌اند. در این بخش شرح حال 47 شاعر آمده است که آثارشان جز شعرهای حکیم شفایی به چاپ نرسیده است. مصححان اذعان دارند که آگاهی از برخی از این شاعران در دسترس نیست و شعرهایشان نیز در جایی یا اصلا دیده نشده و یا بیش از چند بیت شنیده نشده است. برای همین، بخش اصفهان از ارزش تاریخی والایی برخوردار است. شاعران برگزیده در این بخش عبارتند از: شکیبی اصفهانی، نوری، حکیم شفایی، ضمیری اصفهانی، پیری، نیکی اصفهانی و باباشاه و چند نفر دیگر که در مکتب وقوع و شیوۀ معنی طرازی اشعار آبداری از خود به یادگار گذاشته‌اند. شاعران اصفهان در دوره عباسی، بویژه از پادشاهی شاه طهماسب تا میانۀ عهد شاه عباس، بیشتر در سبک ساده و خودمانی «مکتب وقوع» شعر می‌سروده‌اند و به مکتب طرازی -که در استعاره، تمثیل، تشبیه و تفکر خلاق پیچیده است- توجه کمتری می‌شده است. مصححان ناخوانا بودن و یا بدخط بودن متن را با بهره‌گیری از وزن‌شناسی اصلاح کرده‌اند.[۱۹]

    اصل سوم و چهارم: «بخش قم و ساوه»

    کاشی این بخش را در سال 1000 هجری قمری تدوین کرده است. این بخش با تصحیح علی‌اشرف صادقی ارائه شده است.

    او از پنج نسخه برای تصحیح کتاب بهره گرفته است:

    دو نسخه در مجلس شورای اسلامی، دو نسخه در کتابخانه اینداآفیس و یک نسخه در مجلس سنای دوره پهلوی. از میان این‌ها، نسخه شماره 334 مجلس شورای اسلامی مبنای پژوهش او گشته و برای ویرایش آن از نسخه‌های دیگر بهره برده است.

    صادقی رسم الخط کتاب را به شیوۀ امروزی ویرایش نموده است.[۲۰]

    اصل پنجم و ششم: «بخش قزوین، گیلان و دارُالمرز و نواحی آن»


    این بخش را سیدمحمد دبیرسیاقی و مهدی ملک‌محمدی تصحیح و ویرایش کرده‌اند. در این اصل، شرح حال و نمونۀ شعر 25 تن از شاعران دارالسلطنۀ قزوین و 18 تن از شاعران دارالمرز -گیلان و مازندران-، که با کاشی هم‌عصر بوده‌اند، گردآوری شده است.

    دبیرسیاقی نسخۀ مجلس شورای اسلامی (ش: 5506) را کامل‌ترین دانسته و آن را برای ویرایش و تصحیح مبنا گرفته است. او از نسخه دیگر مجلس شورای اسلامی (َش: 4549) نیز بهره‌برده است. این نسخه، هرچند به خط کاشی است، اما شاعران اصل اول تا هفتم آن آشفته و درهم بوده و صفحه‌شمارش پریشان و نامرتب است و صفحه‌های افتاده دارد. تاریخ کتابت نیز ندارد.[۲۱]

    اصل ششم «بخش گیلان و دارالمرز مازندران»، جداگانه با تصحیح و ویرایش امُ‌البین صادقی ارائه شده است. صادقی نسخۀ کتابخانه مجلس شورای ملی (ش: 334) را مبنا گرفته است. ادامۀ این نسخه در کتابخانه ادیب برومند یافت می‌شود. نسخه‌های دیگر نیز از کتابخانه‌های مجلس شورای ملی (ش: 4549)، ایندیاآفیس (ش: 668)، مجلس سنا (ش: 244)، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به کار او آمده‌اند.(ش: 59)[۲۲]

    اصل هفتم: «بخش تبریز و آذربایجان و نواحی آن»

    این بخش را رقیه بایرام حقیقی تصحیح کرده است. او درآغاز، به زندگی کاشی و ساختار کلی خلاصةالأشعار پرداخته است.[۲۳]حقیقی برای ویرایش و تصحیح خود، از دست‌نویس کتابخانه مجلس شورای اسلامی (ش:334) بهره برده و آن را کاملترین نسخۀ هفت اصل اول خاتمه می‌داند. دست‌نویس‌های دیگر از کتابخانۀ مجلس (ش:4549) و (ش:244)، دست‌نویس دانشکدۀ ادبیات (ش: 59ج) و دستنویس ایندیا آفیس (ش: 668) به کار ویرایش او آمده‌اند.[۲۴]حقیقی ادعا دارد که تعداد شاعران این اصل بیش از 35 تنی است که کاشی در این اصل آورده است. او سپس، این 35 شاعر را در مقدمه‌اش به گونه‌ای کوتاه و فهرست‌وار، با بهره‌گیری از خلاصةالأشعار و منبع‌های دیگر معرفی نموده است.[۲۵]و چون بیشتر شاعران این دوره در مکتب وقوعی شعر می‌سروده‌اند، توضیحی در بارۀ ویژگی‌های آن (بویژه شیوع آن در تبریز) و سرانجام ناکام این مکتب داده است.[۲۶]

    اصل هشتم: «بخش یزد و کرمان و نواحی آن»

    این بخش از خاتمۀ خلاصة الأشعار (جلد هفتم) ویژۀ شاعران یزد، کرمان و نواحی آن و دیار هندوستان است که با تصحیح سید علی میرافضلی انجام یافته است. نویسنده در میان سال‌های 981 تا 1013ق، سرگذشت 40 سخنور و 7371 بیت شعر را در دوفصل تهیه کرده است؛ فصل نخست از وحشی بافقی تا صوفی اردستانی و فصل دوم شرح شاعران کرمان، بم، سیستان، کابل، بدخشان، دکن، کشمیر و جاهای دیگر هندوستان است که از امیرشمس‌الدین محمد صدر کرمانی تا صانعی بدخشانی را دربرمی‌گیرد.[۲۷]اصل هشتم با نظارت خود کاشی تدوین و ویرایش نهایی شده و کامل‌ترین دست‌نویس بخش خاتمه است.[۲۸]برای تصحیح این بخش یک نسخۀ اصلی و چند دستنویس در اختیار میرافضلی بوده است که نسخۀ کتابخانۀ شخصی عبدالعلی ادیب اساس کار او شده و نسخه‌های دیگر به یاری او آمده‌اند.[۲۹]پیشتر، احمد گلچین‌معانی بر این نسخه حاشیه زده و نیز از شاعرانش فهرست تهیه نموده که آن‌ها ضمیمۀ پایان کتاب شده‌اند.[۳۰]

    اصل نهم: «بخش شیراز و نواحی آن»

    این بخش با تصحیح نفیسه ایرانی(1364ش) ارائه شده است. کاشی در این بخش، بسیاری از اطلاعات خود را در بارۀ شاعران فارس از طریق منبع‌های زیر به دست می‌آورده است: الف. شاعرانی که از فارس به کاشان سفر کرده بودند (ذیل غیرتی، ابوالقاسم کازرونی و حامد بهبهانی)؛ ب. شاعرانی که در سفرهای خود با آنان دیدار داشته است (ذیل صحیفی)؛ پ. جُنگ‌ها و تذکره‌ها (ذیل مکتبی)؛ و ت. گفته‌های معتمدان (ذیل میرهیبت‌الله غریبی).[۳۱] ایرانی برای تصحیح خلاصةالأشعار، دستنویس کتابخانه شخصی عبدالعلی ادیب برومند (نسخه ب) را -که کاملترین نسخه است- مبنا گرفته و از نسخه‌های دیگر برای ویرایش آن بهره برده است.[۳۲]او برای ویرایش این نسخه از رسم الخط پیشنهادی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیروی کرده است؛ واژه‌هایی مانند: گریهای- گریه‌های، زادهای-زاده‌های، پروانۀ- پروانه‌ای، کتابة- کتابت، جاهی- جایی، نداهی- ندایی، غلطیدن- غلتیدن، طپیدن- تپیدن و... اصلاح شده‌اند. البته او رسم الخط همزه را کمتر تغییر داده است.[۳۳]پایان‌بخش کتاب، فهرستی از کسان، جای‌ها و کتاب‌ها است.[۳۴]

    اصل دهم: «بخش همدان و فراهان»

    این بخش به شیوۀ امروزی چاپ نشده است.

    اصل یازدهم: «بخش ری و استراباد و نواحی آن بلاد»

    این بخش، در دو فصل تنظیم شده است؛ فصل نخست، ویژۀ شاعران ری (15 شاعر) است و فصل دوم، در بارۀ سرایندگان استرآباد (16شاعر) است. دو ویژگی در این بخش نمود یافته است:

    یکی اینکه، صاحبان تراجم این اصل، از طبقات گوناگون اجتماعی انتخاب شده‌اند که می‌توان آنان را از این حیث، عموما در دو دسته گنجاند: الف- وابستگان به دربار سلطنت و عوامل حکومت: مانند قاسم‌بیگ حالتی از امیرزادگان ترک، قاضی محمد، قاضی عطاءالله و مولانا علی نیازی، از حاضران در مجالس شاه تهماسب؛ خواجه محمدشریف هجری و میر محمدیوسف صدر، از وزرای صفویه و.... ب) صاحبان مشاغل غیردرباری و مردمی: مانند قاضی عبدالله که زراعت می‌کرده و مولانا فهمی و مولانا ناطفی که بارزگانی پیشه گرفته بودند و...

    دوم اینکه، در این بخش اشاره به سبک و تتبعات ادبی و نقد و نظر یا جانب‌داری از شعر برخی سرایندگان شده است. در این باره، تقی‌الدین، جز کاربرد واژگان و اصطلاحات عمومی با رنگ ‌و بوی نقد ادبی در معرفی قریحۀ سخنوران، در لابه‌لای نوشته‌های خویش، گریزی هم به اسلوب ویژه شاعری بعضی از آن‌ها می‌زند و گاه، سخت و کوتاه به داوری سروده‌هایشان می‌نشیند[۳۵]ویرایش این اصل بر مبنای نسخۀ کتابخانه عبدالعلی ادیب برومند و با مقابلۀ نسخه‌های دیگر انجام شده است.[۳۶]

    اصل دوازدهم: «بخش خراسان»

    این بخشِ خاتمه را خطۀ خراسان شکل داده است. تصحیح آن با عبدالعلی ادیب برومند(1395-1303ش) و محمدحسین نصیری کهنمویی است. این کار با نسخه‌ای از آنِ ادیب برومند انجام یافته است. این نسخه، قسمت دوم بخش خاتمه را که در 1013 هجری قمری نوشته شده، دربردارد. نسخه‌ای از کتابخانه موزه ملی ملک و جُنگ تذکرةالشعرا نیز برای ویرایش و تصحیح خلاصةالأشعار به کارآمده‌اند.[۳۷]

    برومند نیز در مقدمه، به تاریخ عهد تیمور تا ظهور صفویان پرداخته و به سبک رایج شعر (مکتب وقوع) در دوره صفوی اشاره نموده [۳۸]و شیوۀ نویسندگی کاشی را توضیح داده و از ارزش کار او سخن گفته است.[۳۹]

    پانویس

    1. ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص9
    2. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص 22
    3. ر.ک: ایرانی، نفیسه، ص10
    4. ر.ک: صادقی علی‌اشرف، ص9
    5. ر.ک: همان، ص11
    6. ر.ک: همان، ص10
    7. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص9
    8. ر.ک: همان، ص13
    9. ر.ک: همان، ص11
    10. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص25
    11. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12
    12. ر.ک: بایرام حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص78
    13. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص24
    14. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12
    15. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص23
    16. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص12-1
    17. ر.ک: همان، ص13و619
    18. ر.ک: همان، ص44-11
    19. ر.ک: عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، اصل اصفهان، ص16-15
    20. ر.ک: صادقی، علی‌اشرف، اصل قم و ساوه، ص13-11
    21. ر.ک: دبیرسیاقی، سیدمحمد، اصل قزوین، گیلان، ص15
    22. ر.ک: ام البنین صادقی، اصل گیلان و دارالمرز مازندران، ص51-48
    23. ر.ک: بایرام‌حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص35-17
    24. ر.ک: همان، ص40-37
    25. ر.ک: همان، ص78-40
    26. ر.ک: همان، ص115-78
    27. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص10-9
    28. ر.ک: همان، ص11
    29. ر.ک: همان، ص13
    30. ر.ک: همان، ص16
    31. ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص10
    32. ر.ک: همان، ص17
    33. ر.ک: همان، ص17-15
    34. ر.ک: همان، ص479-443
    35. ر.ک: موسوی، مرتضی، مساح، رضوان، اصل ری و استرآباد، ص19-18
    36. ر.ک: همان، ص22
    37. ر.ک: برومند، ادیب، اصل خراسان، ص25
    38. ر.ک: همان، ص18-9
    39. ر.ک: همان، ص24-22

    منابع مقاله

    1. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش کاشان)، به تصحیح به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1384ش.
    2. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش اصفهان)، به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1386ش.
    3. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش قم و ساوه)، به تصحیح علی‌اشرف صادقی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1392ش.
    4. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش قزوین و گیلان)، به تصحیح سیدمحمد دبیرسیاقی و مهدی ملک‌محمدی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1396ش.
    5. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش گیلان و دارالمرز مازندران)، به تصحیح به تصحیح ام‌البنین صادقی، تهران، انتشارات سفیر اردهال، چاپ اول، 1392ش.
    6. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش تبریز و آذربایجان و نواحی آن)، به تصحیح رقیه بایرام حقیقی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1395ش.
    7. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش یزد و کرمان و نواحی آن)، به تصحیح سیدعلی میرافضلی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1395ش.
    8. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش شیراز و نواحی آن)، به تصحیح نفیسه ایرانی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1392ش.
    9. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش ری و استرآباد و نواحی آن)، به تصحیح مرتضی موسوی و رضوان مساح، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1399ش.
    10. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش خراسان)، به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1393ش.


    وابسته‌ها