۱۰٬۲۷۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
|||
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR03487J1.jpg | |||
| عنوان =فی رحاب نهجالبلاغة | |||
| عنوانهای دیگر = [[سیری در نهجالبلاغه]] | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[مطهری، مرتضی]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 38/08 /م6 س9043 1371 | |||
| موضوع = | |||
| | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - نقد و تفسیر | ||
| ناشر = | |||
الدار الإسلامية | |||
| مکان نشر =بیروت - لبنان | |||
|زبان | | سال نشر = 1413 ق | ||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
|ناشر | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03487AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =03487 | |||
| کتابخوان همراه نور =03487 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''فى رحاب نهجالبلاغه''' اثر دانشمند محترم [[مطهری، مرتضی|شهيد مرتضى مطهرى]] است كه در واقع ترجمه شده به زبان عربى از روى كتاب [[سیری در نهجالبلاغه]] آن بزرگوار است كه پيرامون نهجالبلاغه و شگفتىهاى و مسائل مختلفى كه در آن ذكر شده است، مىپردازد. اين كتاب در سال 1353ش گردآورى شده است. | |||
'''فى رحاب نهجالبلاغه''' اثر دانشمند محترم [[مطهری، مرتضی|شهيد مرتضى مطهرى]] است كه در واقع ترجمه شده به زبان عربى از روى كتاب | |||
== ساختار == | |||
كتاب حاضر از هفت بخش و يك مقدمه تشكيل يافته است. هر بخش آن نيز شامل چندين فصل مىباشد. | كتاب حاضر از هفت بخش و يك مقدمه تشكيل يافته است. هر بخش آن نيز شامل چندين فصل مىباشد. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
آنچه در اين كتاب آمده است، مجموع مقالات متسلسلى است كه در سالهاى 51- 52 در مجله گرامى «مكتب اسلام» منتشر شده است و اكنون به صورت يك كتاب در اختيار خوانندگان محترم قرار مىگيرد. استاد مطهرى قبلًا پنج جلسه در مؤسسه اسلامى [[حسینیه ارشاد]] تحت همين عنوان سخنرانى كرده بودند. بعد از آن بود كه علاقهمند شدند با تفصيل بيشتر به صورت يك سلسله مقالات آنها را منتشر كنند. | |||
از اول كه نام «سيرى در نهجالبلاغه» به آن داد، توجه داشته است كه اين كار جز يك «سير» و يك «گردش» نام ديگرى نمىتواند داشته باشد؛ هرگز نمىتوان اين كوشش مختصر را «تحقيق» ناميد. چنانچه خود ايشان مىفرمايند، نه وقت و فرصت يك تحقيق را داشتم و نه خودم را لايق و شايسته اين كار مىدانستم. به علاوه تحقيق عميق و دقيق در محتواى نهجالبلاغه و شناخت مكتب على و همچنين تحقيق در اسناد و مدارک نهجالبلاغه كار يك فرد نيست، كار گروه است. ولى از باب «ما لا يُدْرَكُ كُلُّهُ لايُتْرَكُ كُلُّهُ» و به حكم اينكه كارهاى كوچك راه را براى كارهاى بزرگ باز مىكند، سير و گردش خود را شروع كردم. متأسفم كه همين سير هم به پايان نرسيد. برنامهاى كه براى اين سير تنظيم كرده بودم- كه در فصل سوم كتاب ذكر شده است- به علت گرفتارىهاى زياد ناتمام ماند. نمىدانم موفق خواهم شد كه بار ديگر به اين سير بپردازم يا نه، ولى سخت آرزومندم. | |||
از اول كه نام «سيرى در نهجالبلاغه» به آن داد، توجه داشته است كه اين كار جز يك «سير» و يك «گردش» نام ديگرى نمىتواند داشته باشد؛ هرگز نمىتوان اين كوشش مختصر را «تحقيق» ناميد. چنانچه خود ايشان مىفرمايند، نه وقت و فرصت يك تحقيق را داشتم و نه خودم را لايق و شايسته اين كار مىدانستم. به علاوه تحقيق عميق و دقيق در محتواى نهجالبلاغه و شناخت مكتب على و همچنين تحقيق در اسناد و | |||
مؤلف در ابتدا به معرفى نهجالبلاغه پرداخته و مىگويد كه اين مجموعه نفيس و زيبا به نام «نهجالبلاغه» كه اكنون در دست ماست و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشههاى نوتر و روشنتر مرتباً بر ارزش آن افزوده است، منتخبى از «خطابهها» و «دعاها» و «وصايا» و «نامهها» و «جملههاى كوتاه» مولاى متقيان على عليهالسلام است كه به وسيله سيد شريف بزرگوار «رضى» (رضوان اللَّه عليه) در حدود هزار سال پيش گردآورى شده است. | مؤلف در ابتدا به معرفى نهجالبلاغه پرداخته و مىگويد كه اين مجموعه نفيس و زيبا به نام «نهجالبلاغه» كه اكنون در دست ماست و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشههاى نوتر و روشنتر مرتباً بر ارزش آن افزوده است، منتخبى از «خطابهها» و «دعاها» و «وصايا» و «نامهها» و «جملههاى كوتاه» مولاى متقيان على عليهالسلام است كه به وسيله سيد شريف بزرگوار «رضى» (رضوان اللَّه عليه) در حدود هزار سال پيش گردآورى شده است. | ||
يك بخش از بخشهاى اساسى نهجالبلاغه مسائل مربوط به الهيات و ماوراءالطبيعه است. در مجموع خطبهها و نامهها و كلمات قصار، در حدود چهل نوبت درباره اين مطالب بحث شده است. البته بعضى از اين موارد جملههاى كوتاهى است؛ ولى غالباً چند سطر و احياناً چند صفحه است. | يك بخش از بخشهاى اساسى نهجالبلاغه مسائل مربوط به الهيات و ماوراءالطبيعه است. در مجموع خطبهها و نامهها و كلمات قصار، در حدود چهل نوبت درباره اين مطالب بحث شده است. البته بعضى از اين موارد جملههاى كوتاهى است؛ ولى غالباً ً چند سطر و احياناً چند صفحه است. | ||
بحثهاى توحيدى نهجالبلاغه را شايد بتوان اعجاب انگيزترين بحثهاى آن دانست. بدون مبالغه، اين بحثها با توجه به مجموع شرايط پديدآمدن آنها در حد اعجاز است. | بحثهاى توحيدى نهجالبلاغه را شايد بتوان اعجاب انگيزترين بحثهاى آن دانست. بدون مبالغه، اين بحثها با توجه به مجموع شرايط پديدآمدن آنها در حد اعجاز است. | ||
خط ۷۱: | خط ۵۲: | ||
هر كسى كه يك دوره نهجالبلاغه را مطالعه كند، مىبيند على عليهالسلام درباره حكومت و عدالت حساسيت خاصى دارد، اهميت و ارزش فراوانى براى آنها قائل است. قطعاً براى كسانى كه با اسلام آشنايى ندارند و بر عكس با تعليمات ساير اديان جهانى آشنا مىباشند، باعث تعجب است كه چرا يك پيشواى دينى اين قدر به اين گونه مسائل مىپردازد! | هر كسى كه يك دوره نهجالبلاغه را مطالعه كند، مىبيند على عليهالسلام درباره حكومت و عدالت حساسيت خاصى دارد، اهميت و ارزش فراوانى براى آنها قائل است. قطعاً براى كسانى كه با اسلام آشنايى ندارند و بر عكس با تعليمات ساير اديان جهانى آشنا مىباشند، باعث تعجب است كه چرا يك پيشواى دينى اين قدر به اين گونه مسائل مىپردازد! | ||
در چهار گفتار گذشته تحت عنوان «حكومت و عدالت» نظريات كلى نهجالبلاغه را در مسأله حكومت و مهمترين وظيفهاش؛ يعنى «عدالت» منعكس كرد. اكنون نظر به اينكه يكى از مسائلى كه مكرر در اين كتاب مقدس درباره آن سخن رفته است، مسأله | در چهار گفتار گذشته تحت عنوان «حكومت و عدالت» نظريات كلى نهجالبلاغه را در مسأله حكومت و مهمترين وظيفهاش؛ يعنى «عدالت» منعكس كرد. اكنون نظر به اينكه يكى از مسائلى كه مكرر در اين كتاب مقدس درباره آن سخن رفته است، مسأله اهلبيت و خلافت است، لذا لازم دانسته، پس از آن مباحث كه كلياتى بود در امر حكومت و عدالت، در اين مبحث كه مربوط است، به مسأله خاص خلافت بعد از پيغمبر و مقام اختصاصى اهلبيت در ميان امت، وارد شود. | ||
مجموع مسائلى كه در اين زمينه طرح شده عبارت است از: | مجموع مسائلى كه در اين زمينه طرح شده عبارت است از: | ||
الف. مقام ممتاز و فوق عادى | الف. مقام ممتاز و فوق عادى اهلبيت و اينكه علوم و معارف آنها از يك منبع فوق بشرى سرچشمه مىگيرد و آنها را با ديگران و ديگران را با آنها نتوان قياس كرد. | ||
ب. احقيت و اولويت | ب. احقيت و اولويت اهلبيت و از آن جمله شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] به امر خلافت، هم به حكم وصيت و هم به حكم لياقت و فضيلت و هم به حكم قرابت. | ||
ج. انتقاد از خلفا. | ج. انتقاد از خلفا. | ||
خط ۸۳: | خط ۶۴: | ||
د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | ||
در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى | در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى اهلبيت و مخصوصاًً شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] مىآورد و خاطر نشان مىكند كه در نهجالبلاغه درباره اين مطلب، به سه اصل استدلال شده است: وصيت و نص رسول خدا، ديگر شايستگى اميرمؤمنان عليهالسلام و اينكه جامه خلافت تنها بر اندام او راست مىآيد، سوم روابط نزدیک نسبى و روحى آن حضرت با رسول خدا صلىاللهعليهوآله. | ||
در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه | در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه علی عليهالسلام صريحاً اظهار مىكند كه حق قطعى و مسلّم من از من گرفته شده است. | ||
سومين بخش از مسائل مربوط به خلافت كه در نهجالبلاغه انعكاس يافته است، مسأله سكوت و مداراى آن حضرت و فلسفه آن است. | سومين بخش از مسائل مربوط به خلافت كه در نهجالبلاغه انعكاس يافته است، مسأله سكوت و مداراى آن حضرت و فلسفه آن است. | ||
خط ۹۷: | خط ۷۸: | ||
چنانچه شهيد اشاره مىدارد، بزرگترين بخش نهجالبلاغه بخش مواعظ است. تقريباً نيمى از نهجالبلاغه را اين بخش تشكيل مىدهد و بيشترين شهرت نهجالبلاغه مديون موعظهها و پندها و اندرزها و حكمتهاى عملى آن است. | چنانچه شهيد اشاره مىدارد، بزرگترين بخش نهجالبلاغه بخش مواعظ است. تقريباً نيمى از نهجالبلاغه را اين بخش تشكيل مىدهد و بيشترين شهرت نهجالبلاغه مديون موعظهها و پندها و اندرزها و حكمتهاى عملى آن است. | ||
همچنين مؤلف در فصلى تحت عنوان (عمدهترين بخشهاى نهجالبلاغه) بيان مىدارد كه از مجموع 239 قطعهاى كه [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] | همچنين مؤلف در فصلى تحت عنوان (عمدهترين بخشهاى نهجالبلاغه) بيان مىدارد كه از مجموع 239 قطعهاى كه [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] تحت عنوان «خطب» جمع كرده است، (هر چند همه آنها خطبه نيست)، 86 خطبه موعظه است و البته بعضى از آنها مفصل و طولانى است. نظير خطبه 175 كه با جمله «انْتَفِعوا بِبَيانِ اللَّهِ» آغاز مىشود و خطبه «القاصعة» كه طولانىترين خطب نهجالبلاغه است و خطبه 184 (خطبة المتقين). | ||
از مجموع 79 قطعهاى كه تحت عنوان «كتب» (نامهها) گرد آورده است، (هر چند همه آنها نامه نيست)، 25 نامه تماماً موعظه است و يا متضمن جملههايى در نصيحت و اندرز و موعظه، و برخى از آنها مفصل و طولانى است، مانند نامه 31 كه اندرزنامه آن حضرت است، به فرزند عزيزش امام مجتبى عليهالسلام و پس از فرمان معروف آن حضرت به مالك اشتر طولانىترين نامههاست، و ديگر نامه 45 كه همان نامه معروف آن حضرت است، به عثمان بن حنيف والى بصره از طرف حكومت امام. | از مجموع 79 قطعهاى كه تحت عنوان «كتب» (نامهها) گرد آورده است، (هر چند همه آنها نامه نيست)، 25 نامه تماماً موعظه است و يا متضمن جملههايى در نصيحت و اندرز و موعظه، و برخى از آنها مفصل و طولانى است، مانند نامه 31 كه اندرزنامه آن حضرت است، به فرزند عزيزش امام مجتبى عليهالسلام و پس از فرمان معروف آن حضرت به مالك اشتر طولانىترين نامههاست، و ديگر نامه 45 كه همان نامه معروف آن حضرت است، به عثمان بن حنيف والى بصره از طرف حكومت امام. | ||
بخش هفتم كتاب پيرامون دنيا و دنيا پرستى است. از جمله مباحث نهجالبلاغه منع و تحذير شديد از دنياپرستى است. نظر به تأكيد و اصرار فراوان و فوقالعادهاى كه در مواعظ [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على عليهالسلام]] | بخش هفتم كتاب پيرامون دنيا و دنيا پرستى است. از جمله مباحث نهجالبلاغه منع و تحذير شديد از دنياپرستى است. نظر به تأكيد و اصرار فراوان و فوقالعادهاى كه در مواعظ [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على عليهالسلام]] درباره منع و تحذير از دنياپرستى به عمل آمده است و اهميت فى نفسه اين موضوع، [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] اين بحث را جداگانه و مستقل طرح مىكند و توضيحات بيشترى مىدهد تا هر گونه ابهام رفع بشود. | ||
در پايان كتاب نكاتى چند را مطرح مىنمايد و بيان مىدارد: اكنون كه بحث ما درباره «دنيا در نهجالبلاغه» | در پايان كتاب نكاتى چند را مطرح مىنمايد و بيان مىدارد: اكنون كه بحث ما درباره «دنيا در نهجالبلاغه» نزدیک به پايان است، چند مسأله را طرح مىكنيم و با توجه به اصول گذشته به توضيح آنها مىپردازيم. | ||
#تضاد دنيا و آخرت. | #تضاد دنيا و آخرت. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۹۱: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
متن و مقدمه كتاب | |||
{{نهجالبلاغه}} | |||
{{استاد شهید مطهری}} | |||
==وابستهها== | |||
[[سیری در نهجالبلاغه]] | |||
[[مجموعه آثار استاد شهید مطهری]] | |||
[[یادداشتهای استاد مطهری]] | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۱۱: | ||
[[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | [[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | ||
[[رده:حالات فردی]] | [[رده:حالات فردی]] | ||
[[رده:علی | [[رده:امام علی(ع)]] | ||
[[رده:آثار مرتضی مطهری]] |