نقد و ارزیابی نظریه‌ی کاریزمایی در تبیین رهبری امام خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نموده اند' به 'نموده‌اند')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:
3-سلطه کاریزمایی، نمونه ای آرمانی و انتزاعی و تطبیق ناپذیر با مصادیق خارجی:  
3-سلطه کاریزمایی، نمونه ای آرمانی و انتزاعی و تطبیق ناپذیر با مصادیق خارجی:  


یکی از اصلی ترین متدولوژی ماکس وبر، «صورت بندی انواع آرمانی» یا «تیپ ایده آل» است. سلطه کاریزمایی از نظر وبر یکی از این نمونه‌های آرمانی است که در عالم تصور بصورت تجریدی و انتزاعی برای تبیین های تاریخی و جامعه شناسانه از یکی از انواع سلطه و اقتدار از آن استفاده شده است و در عالم واقع و در ذهنیت وبر مابه ازایی نداشته است.
یکی از اصلی ترین متدولوژی [[ماکس وبر]]، «صورت بندی انواع آرمانی» یا «تیپ ایده آل» است. سلطه کاریزمایی از نظر وبر یکی از این نمونه‌های آرمانی است که در عالم تصور بصورت تجریدی و انتزاعی برای تبیین های تاریخی و جامعه شناسانه از یکی از انواع سلطه و اقتدار از آن استفاده شده است و در عالم واقع و در ذهنیت وبر مابه ازایی نداشته است.


4-نگرش متدولوژیک وبر، مانعی در راه تطبیق نظریه کاریزمایی بر مصادیق خارجی:  
4-نگرش متدولوژیک وبر، مانعی در راه تطبیق نظریه کاریزمایی بر مصادیق خارجی:  
خط ۸۳: خط ۸۳:
و(بیهودگی و ناکارایی رهبری کاریزمایی در عصر حاضر.
و(بیهودگی و ناکارایی رهبری کاریزمایی در عصر حاضر.


ادله عدم تطبیق نظریه کاریزمایی بر رهبری امام خمینی(ره):
ادله عدم تطبیق نظریه کاریزمایی بر رهبری [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]]:


1- امام خمینی مظهر انسان کامل و نه رهبری کاریزمایی: یکی از واقعیت های بارز درباره شخصیت امام و شیوه رهبری ایشان به اعتراف بسیاری از صاحب نظران، ناشی از آن بوده که وی مصداق انسان کامل و شخصیتی خودساخته و مهذب بود که تنها در دامن فرهنگ اسلام شیعی امکان پرورش و بروز آن وجود داشته است.
1- [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] مظهر انسان کامل و نه رهبری کاریزمایی: یکی از واقعیت های بارز درباره شخصیت امام و شیوه رهبری ایشان به اعتراف بسیاری از صاحب نظران، ناشی از آن بوده که وی مصداق انسان کامل و شخصیتی خودساخته و مهذب بود که تنها در دامن فرهنگ اسلام شیعی امکان پرورش و بروز آن وجود داشته است.


2-رهبری استثنایی در انقلابی استثنایی: رهبری بی مانند امام، انقلاب کم نظیری را هدایت کرد که خود ایشان به صراحت، تمام آن را مؤید به تأئیدات غیبی الهی و غیرقابل مقایسه با سایر انقلاب ها به شمار آورده اند؛ ایشان با رهبری انقلاب عظیم اسلامی سه مرحله را در این انقلاب محقق کرده‌اند: ابتدا طرح نویی را به عنوان یک تئوریسین و صاحب دکترین در مقابل تمام مکاتب و سیستم‌های حاکم بر جهان بعنوان طرح حکومت اسلامی در سال 1348 مطرح کرد. سپس این آموزه را پس از انقلاب اسلامی1357، با تأسیس جمهوری اسلامی عینیت بخشید و در نهایت در طول یک دهه رهبری در مرحله سوم، بازسازی حکومت اسلامی را شخصا به انجام رساند.
2-رهبری استثنایی در انقلابی استثنایی: رهبری بی مانند امام، انقلاب کم نظیری را هدایت کرد که خود ایشان به صراحت، تمام آن را مؤید به تأئیدات غیبی الهی و غیرقابل مقایسه با سایر انقلاب ها به شمار آورده اند؛ ایشان با رهبری انقلاب عظیم اسلامی سه مرحله را در این انقلاب محقق کرده‌اند: ابتدا طرح نویی را به عنوان یک تئوریسین و صاحب دکترین در مقابل تمام مکاتب و سیستم‌های حاکم بر جهان بعنوان طرح حکومت اسلامی در سال 1348 مطرح کرد. سپس این آموزه را پس از انقلاب اسلامی1357، با تأسیس جمهوری اسلامی عینیت بخشید و در نهایت در طول یک دهه رهبری در مرحله سوم، بازسازی حکومت اسلامی را شخصا به انجام رساند.


3-مقام مرجعیت شیعی اًمام، متمایز از رهبران: قدرت روحانیون قابل قیاس و برابری با قدرت رهبران سیاسی نیست و امام نیز از این قدرت به نحو احسن در اعمال رهبری خویش سود جست؛ در سیره نظری و عملی امام خمینی(ره)  نیز مرجعیت، ضامن توفیق رهبری در بسیج مردم به شمار آمده است. آنجا که حکم خدا را برای مردم بیان می کند مورد اعتماد کامل آن هاست، لذا می تواند با سهولت بیشتری مردم را به صحنه بکشاند.
3-مقام مرجعیت شیعی اًمام، متمایز از رهبران: قدرت روحانیون قابل قیاس و برابری با قدرت رهبران سیاسی نیست و امام نیز از این قدرت به نحو احسن در اعمال رهبری خویش سود جست؛ در سیره نظری و عملی [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] نیز مرجعیت، ضامن توفیق رهبری در بسیج مردم به شمار آمده است. آنجا که حکم خدا را برای مردم بیان می کند مورد اعتماد کامل آن هاست، لذا می تواند با سهولت بیشتری مردم را به صحنه بکشاند.


4-رهبری مصلح با تفکر جهانی، نه محصور در زوایای تنگ قومی ،نژادی، حزبی و طبقاتی: امام خمینی(ره)  عامل وحدت را نه در طبقه یا قشر اجتماعی می‌دانستند و نه در قومیت. ایشان یگانه عالم وحدت را در تمسک به آیین توحیدی اسلام تلقی می کردند.
4-رهبری مصلح با تفکر جهانی، نه محصور در زوایای تنگ قومی ،نژادی، حزبی و طبقاتی: [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] عامل وحدت را نه در طبقه یا قشر اجتماعی می‌دانستند و نه در قومیت. ایشان یگانه عالم وحدت را در تمسک به آیین توحیدی اسلام تلقی می کردند.


5-مقام و جامعیت علمی، فراتر از ویژگی‌های رهبران کاریزمایی و غیر آن: امام خمینی(ره)  از جمله نوادر و نوابغ علمی بود که فقه ،اصول، فلسفه، اخلاق، عرفان، رجال، تفسیر، سیاست، شعر و ادب، علوم اجتماعی و مردم شناسی را در وجوه خود جمع کرده بود و در همه این علوم، به گونه ای عالمانه و تخصصی صاحب نظر بود.
5-مقام و جامعیت علمی، فراتر از ویژگی‌های رهبران کاریزمایی و غیر آن: [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] از جمله نوادر و نوابغ علمی بود که فقه ،اصول، فلسفه، اخلاق، عرفان، رجال، تفسیر، سیاست، شعر و ادب، علوم اجتماعی و مردم شناسی را در وجوه خود جمع کرده بود و در همه این علوم، به گونه ای عالمانه و تخصصی صاحب نظر بود.


6-منبع مشروعیت از منظر امام، الهی و نه کاریزمایی: فقیه جامع-الشرایط قبل از انتخاب مردم یا نمایندگان ایشان دارای مقام ولایت است.  
6-منبع مشروعیت از منظر امام، الهی و نه کاریزمایی: فقیه جامع-الشرایط قبل از انتخاب مردم یا نمایندگان ایشان دارای مقام ولایت است.