۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
علامه بزرگوار در اين كتاب سعى بلیغ در دفاع از حريم تشيع و دفع اتهامات وارده پيرامون اين مكتب و پيروان آن دارد، به طورى كه همواره و در موارد متعدد به نقد كتبى كه خواسته و يا ناخواسته عقائد حقه را مورد هجمه خود قرار داده و بهتانهاى ناروا بر آن وارد ساختهاند، مىپردازد و با استدلالهاى محكم آن را رد مىسازد. | علامه بزرگوار در اين كتاب سعى بلیغ در دفاع از حريم تشيع و دفع اتهامات وارده پيرامون اين مكتب و پيروان آن دارد، به طورى كه همواره و در موارد متعدد به نقد كتبى كه خواسته و يا ناخواسته عقائد حقه را مورد هجمه خود قرار داده و بهتانهاى ناروا بر آن وارد ساختهاند، مىپردازد و با استدلالهاى محكم آن را رد مىسازد. | ||
به طور مثال در بخشى از شرح حال سيد حميرى، پس از بيان دين، آئين و مذهب سيد و سخن اعلام پيرامون عقايدش، به نقد كلام دكتر [[طه | به طور مثال در بخشى از شرح حال سيد حميرى، پس از بيان دين، آئين و مذهب سيد و سخن اعلام پيرامون عقايدش، به نقد كلام دكتر [[حسین، طه|طه حسین مصرى]] در صفحه 385 كتاب «ذكرى ابى العلاء» كه در آن قول به تناسخ را به سيد نسبت داده مىپردازد و مىفرمايد: | ||
اگر اين نسبت ساختگى، از پيشينيان [[طه | اگر اين نسبت ساختگى، از پيشينيان [[حسین، طه|طه حسین]]، آن ياوه سرايان عصر خرافات و سخنگويان نادان و نويسندگان بىكنكاش و نسبت دهندگان بىپروا، صادر شده بود، مرا به تعجب نمىانداخت؛ امّا شگفتا كه اين سخن، از مردى است كه خود را جستجوگر مىداند و خويشتن را، انسان عصر طلائى، عصر نور و روزگار كاوش مىشناسد. | ||
روزگارى كه به بلاى وجود اين دكتر و ياوه سرايان و دروغ پردازانى چون او گرفتار آمده است، مردمى كه مىخواهند گروه بزرگ و بزرگوارى از امت اسلامى را با نسبت كفر آميز: تناسخ و حلول، خوار و زبون كنند تا گروه مخالف، با اعتقاد به كفر اين دسته، آنان را دشنام دهند و اين دسته نيز از شنيدن چنين نسبت نادرستى به خشم آيند و كار به سرانجام ناستوده پراكندگى و جدائى انجامد و آرزوى آن كه [[طه | روزگارى كه به بلاى وجود اين دكتر و ياوه سرايان و دروغ پردازانى چون او گرفتار آمده است، مردمى كه مىخواهند گروه بزرگ و بزرگوارى از امت اسلامى را با نسبت كفر آميز: تناسخ و حلول، خوار و زبون كنند تا گروه مخالف، با اعتقاد به كفر اين دسته، آنان را دشنام دهند و اين دسته نيز از شنيدن چنين نسبت نادرستى به خشم آيند و كار به سرانجام ناستوده پراكندگى و جدائى انجامد و آرزوى آن كه [[حسین، طه|طه حسین]] را به چنين كار ناروائى مىگمارد و وادار مىكند، نيز همين است. | ||
آيا جستجوگرى از اين مرد نپرسيده است: مصدر اين نسبت نادرست چيست، آيا در كتابى از كتب شيعه خواندهاى يا از شيعهاى شنيدهاى؟ يا خبر چنين نسبتى از ناحيه دانشمندى از دانشمندان اماميّه به تو رسيده است؟ اين شيعه و كتابهاى اوست كه از نخستين روز تا به امروز، به كفر قائلان به تناسخ و حلول، حكم كرده است، و به برائت از آنان گرايش دارد. پس چرا اين دكتر، پيش از آن كه چنين تهمتى زند و چنين ناروائى نويسد، به اين كتب مراجعه نكرده است؟ آرى قبل از او، «[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم اندلسى]]» در كتاب «الفصل» نسبت تناسخ را به سيد داده است و تو اى خواننده! در صفحه 322 -329 جلد اول اين كتاب، ابن حزم و جدلهاى وى را باز شناختهاى. امّا قول به رجعت از سنخ قول به تناسخ و حلول نيست، زيرا كتاب و سنت به آن ناطق است، همان طور كه تفصيل آن، در كتب كلامى آمده است و تأليفات جداگانه اعلام نيز، متضمن اين مطلب هست و آن كه وقوفى بر اخبار و اشعار و حجتآورىهاى سيد دارد، مىداند كه ساحت وى ازين نسبتهاى ناروا دور است، اگر اين دكتر از آن كسانى نباشد كه كوشش بسيار در محبّت خاندان پيغمبر و مهرورزى و ستايشگرى و جانبدارى از آنان را سخافت داند. | آيا جستجوگرى از اين مرد نپرسيده است: مصدر اين نسبت نادرست چيست، آيا در كتابى از كتب شيعه خواندهاى يا از شيعهاى شنيدهاى؟ يا خبر چنين نسبتى از ناحيه دانشمندى از دانشمندان اماميّه به تو رسيده است؟ اين شيعه و كتابهاى اوست كه از نخستين روز تا به امروز، به كفر قائلان به تناسخ و حلول، حكم كرده است، و به برائت از آنان گرايش دارد. پس چرا اين دكتر، پيش از آن كه چنين تهمتى زند و چنين ناروائى نويسد، به اين كتب مراجعه نكرده است؟ آرى قبل از او، «[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم اندلسى]]» در كتاب «الفصل» نسبت تناسخ را به سيد داده است و تو اى خواننده! در صفحه 322 -329 جلد اول اين كتاب، ابن حزم و جدلهاى وى را باز شناختهاى. امّا قول به رجعت از سنخ قول به تناسخ و حلول نيست، زيرا كتاب و سنت به آن ناطق است، همان طور كه تفصيل آن، در كتب كلامى آمده است و تأليفات جداگانه اعلام نيز، متضمن اين مطلب هست و آن كه وقوفى بر اخبار و اشعار و حجتآورىهاى سيد دارد، مىداند كه ساحت وى ازين نسبتهاى ناروا دور است، اگر اين دكتر از آن كسانى نباشد كه كوشش بسيار در محبّت خاندان پيغمبر و مهرورزى و ستايشگرى و جانبدارى از آنان را سخافت داند. |
ویرایش