المنطق الإسلامي أصوله و مناهجه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'می‎س' به 'می‌س')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
خط ۶۷: خط ۶۷:
چنین بود که از منطق مختص به اسلام پرده برداشته نشد؛ به‎ویژه آنکه حکومت اسلامی زمینه ترجمه کتب فلسفی را در سده دوم هجری گسترش داد و در آن هنگام منطق ارسطویی – برای مثال – بدون هیچ تحقیقی به اندیشه اسلامی راه یافت؛ به‎علاوه آنکه به دلیل فرارسیدن هنگامه سستی و کوتاهی هیچ‎گونه اقدامی درزمینه پژوهش و بلورینه کردن منطق اسلامی در منابع فکری آن صورت نپذیرفت. نگارنده سپس ویژگی‎های منطق اسلامی را مشخص می‌سازد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>.
چنین بود که از منطق مختص به اسلام پرده برداشته نشد؛ به‎ویژه آنکه حکومت اسلامی زمینه ترجمه کتب فلسفی را در سده دوم هجری گسترش داد و در آن هنگام منطق ارسطویی – برای مثال – بدون هیچ تحقیقی به اندیشه اسلامی راه یافت؛ به‎علاوه آنکه به دلیل فرارسیدن هنگامه سستی و کوتاهی هیچ‎گونه اقدامی درزمینه پژوهش و بلورینه کردن منطق اسلامی در منابع فکری آن صورت نپذیرفت. نگارنده سپس ویژگی‎های منطق اسلامی را مشخص می‌سازد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>.


نگارنده، سپس درباره عقل به‎عنوان محوری مهم در میان محورهای منطق اسلامی سخن می‌گوید و این بخش را با تأکید بر برخی کاوش‎ها درباره عقل، همچون تفاوت آن با نفس و روح آغاز می‌کند. نویسنده، عقل را با تکیه ‎بر معنای این واژه تعریف می‌کند که از ماده «عَقَلَهُ» گرفته شده و این واژه به معنای آن است که بندش را بست تا از فرار او جلوگیری کند. این عقل را جز با عقل نمی‎توان شناخت؛ زیرا آدمی همه‎چیز را با عقل می‌شناسد. پس آیا این امکان برای او خواهد بود که برای شناخت خود عقل در پی یافتن چیزی فراتر از آن برآید؟!
نگارنده، سپس درباره عقل به‎عنوان محوری مهم در میان محورهای منطق اسلامی سخن می‌گوید و این بخش را با تأکید بر برخی کاوش‎ها درباره عقل، همچون تفاوت آن با نفس و روح آغاز می‌کند. نویسنده، عقل را با تکیه ‎بر معنای این واژه تعریف می‌کند که از ماده «عَقَلَهُ» گرفته شده و این واژه به معنای آن است که بندش را بست تا از فرار او جلوگیری کند. این عقل را جز با عقل نمی‌توان شناخت؛ زیرا آدمی همه‎چیز را با عقل می‌شناسد. پس آیا این امکان برای او خواهد بود که برای شناخت خود عقل در پی یافتن چیزی فراتر از آن برآید؟!


ایشان تأکید می‌کنند که اعتماد، کلید عقل است؛ زیرا احساس ضعف، ایمان به خود و توانایی‎های او را در مرزبندی فشارها از وی می‌ستاند. این اعتماد را می‎توان با توکل بر خداوند عز و جل به دست آورد. برای تأکید این مفهوم، در هنگام بحث روایات و شواهد گوناگونی بیان‎شده است.
ایشان تأکید می‌کنند که اعتماد، کلید عقل است؛ زیرا احساس ضعف، ایمان به خود و توانایی‎های او را در مرزبندی فشارها از وی می‌ستاند. این اعتماد را می‌توان با توکل بر خداوند عز و جل به دست آورد. برای تأکید این مفهوم، در هنگام بحث روایات و شواهد گوناگونی بیان‎شده است.


[[مدرسی، محمدتقی|آیت‌الله مدرسی]] سپس درباره شیوه اسلام در دوری از خطا بحث می‌کنند و می‌گویند: دو نیروی عقل و جهل با نفس بشری در چالش هستند و به سبب همین چالش، ریشه‌هایی نفسانی در کار است که آدمی را به‎سوی خطا سوق می‌دهد. ریشه‌هایی چون حب و دوستی، عدم اعتماد و شتاب‎زده‎گی و شتاب‎کاری<ref>ر.ک: همان، ص15-17</ref>.
[[مدرسی، محمدتقی|آیت‌الله مدرسی]] سپس درباره شیوه اسلام در دوری از خطا بحث می‌کنند و می‌گویند: دو نیروی عقل و جهل با نفس بشری در چالش هستند و به سبب همین چالش، ریشه‌هایی نفسانی در کار است که آدمی را به‎سوی خطا سوق می‌دهد. ریشه‌هایی چون حب و دوستی، عدم اعتماد و شتاب‎زده‎گی و شتاب‎کاری<ref>ر.ک: همان، ص15-17</ref>.
خط ۸۷: خط ۸۷:
نگارنده سپس پیرامون شیوه‌های پژوهش در علوم انسانی همچون جامعه‎شناسی و تاریخ سخن به میان می‎آورد و در آغاز تأکید می‌کند که شیوه‌های این علوم با شیوه‌های پژوهش در طبیعت تفاوت دارد؛ زیرا انسان موجودی زنده و عاقل است که از اراده و رقابت‎جویی برخوردار می‎باشد. باید به این نکته نیز توجه داشت که آن‎ کسی که آدمی را می‌کاود خود نیز انسانی است تابع همان عواملی که موضوع پژوهش (انسان) در قید آن‎هاست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
نگارنده سپس پیرامون شیوه‌های پژوهش در علوم انسانی همچون جامعه‎شناسی و تاریخ سخن به میان می‎آورد و در آغاز تأکید می‌کند که شیوه‌های این علوم با شیوه‌های پژوهش در طبیعت تفاوت دارد؛ زیرا انسان موجودی زنده و عاقل است که از اراده و رقابت‎جویی برخوردار می‎باشد. باید به این نکته نیز توجه داشت که آن‎ کسی که آدمی را می‌کاود خود نیز انسانی است تابع همان عواملی که موضوع پژوهش (انسان) در قید آن‎هاست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.


نویسنده سپس به بحث پیرامون ابزاری می‌پردازد که می‎توان با آن به پژوهش تاریخی پرداخت. این ابزار عبارتند از اسناد تاریخی به‎عنوان تنها راه علمی برای پژوهش تا از این طریق هرگونه غش و تقلبی در آن دانسته شود و درستی رویدادهای رسیده، ضمانت گردد. ایشان شیوه‌های پرده برداشتن از تحریف موجود در پاره‌ای روایات اسلامی را به‎عنوان نمونه ذکر و تأکید می‌کند که ناگزیر باید به ‎نقد درون ‎نص پرداخت تا میزان هم‎سویی آن با اصول کلی شریعت معلوم گردد و آنگاه به ‎نقد خارجی نص می‌پردازد که به شناخت راویان و پژوهش علم رجال اختصاص دارد.
نویسنده سپس به بحث پیرامون ابزاری می‌پردازد که می‌توان با آن به پژوهش تاریخی پرداخت. این ابزار عبارتند از اسناد تاریخی به‎عنوان تنها راه علمی برای پژوهش تا از این طریق هرگونه غش و تقلبی در آن دانسته شود و درستی رویدادهای رسیده، ضمانت گردد. ایشان شیوه‌های پرده برداشتن از تحریف موجود در پاره‌ای روایات اسلامی را به‎عنوان نمونه ذکر و تأکید می‌کند که ناگزیر باید به ‎نقد درون ‎نص پرداخت تا میزان هم‎سویی آن با اصول کلی شریعت معلوم گردد و آنگاه به ‎نقد خارجی نص می‌پردازد که به شناخت راویان و پژوهش علم رجال اختصاص دارد.


نویسنده، این بخش را با سخن از فلسفه تاریخ و آراء رسیده پیرامون آن به پایان می‎برد؛ آرایی همچون حتمیت تاریخ که ملت‎ها و جوامع را مقهور یک سیکل مشخص زندگی می‌گرداند. ایشان تأکید می‌کند که این حتمیت با رقابت‎طلبی و نوآوری انسان که او را در مسیر مخالف سنت‎های تاریخی قرار می‌دهد، ناهمگون است و از همین روی آزادی انسان است که تاریخ را می‌سازد و استواری و پایداری انسان بر همه تأثیرات دیگر برتری دارد<ref>ر.ک: همان، ص20-21</ref>.
نویسنده، این بخش را با سخن از فلسفه تاریخ و آراء رسیده پیرامون آن به پایان می‎برد؛ آرایی همچون حتمیت تاریخ که ملت‎ها و جوامع را مقهور یک سیکل مشخص زندگی می‌گرداند. ایشان تأکید می‌کند که این حتمیت با رقابت‎طلبی و نوآوری انسان که او را در مسیر مخالف سنت‎های تاریخی قرار می‌دهد، ناهمگون است و از همین روی آزادی انسان است که تاریخ را می‌سازد و استواری و پایداری انسان بر همه تأثیرات دیگر برتری دارد<ref>ر.ک: همان، ص20-21</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش