ابن زولاق، حسن بن ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
وى، در جوانى به حديث و تاريخ روى آورد و حديث را از ابوجعفر طحاوى فراگرفت. او، در 330ق، به دمشق رفت و پس از حضور در مجالس درس محدثان و راویان آن ديار، به مصر بازگشت و مدتى عهدهدار امر قضا شد، اما چون شيفته تاريخ و گردآورى رویدادهاى آن بود، بيشتر عمر را بر سر | وى، در جوانى به حديث و تاريخ روى آورد و حديث را از ابوجعفر طحاوى فراگرفت. او، در 330ق، به دمشق رفت و پس از حضور در مجالس درس محدثان و راویان آن ديار، به مصر بازگشت و مدتى عهدهدار امر قضا شد، اما چون شيفته تاريخ و گردآورى رویدادهاى آن بود، بيشتر عمر را بر سر این كار گذاشت. | ||
[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى پس از بيان | [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى پس از بيان این نكته كه ابن زولاق از جمع كثيرى استماع حديث كرده و تصانيف او را گواه بر این امر دانسته است، گفته كه ابن اعين الغزال به ناحق او را، به دليل ابراز تشيع نسبت به فاطميان، نكوهش و تكذيب كرده است كه با توجه به تأليفات او، تشيع وى بعيد نمىنمايد. | ||
امين كه زندگىنامه نسبتاً كاملى از وى به دست داده است، با استناد به همين قول [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، وى را شيعه دانسته و مىگوید: احتمالاً دوازده امامى بوده است. | امين كه زندگىنامه نسبتاً كاملى از وى به دست داده است، با استناد به همين قول [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، وى را شيعه دانسته و مىگوید: احتمالاً دوازده امامى بوده است. | ||
نوشتههاى وى از منابع عمده و اصيل تاريخ سدههاى نخستين مصر اسلامى، بهویژه دورههاى اخشيدى و فاطمى است. البته بيشتر | نوشتههاى وى از منابع عمده و اصيل تاريخ سدههاى نخستين مصر اسلامى، بهویژه دورههاى اخشيدى و فاطمى است. البته بيشتر این آثار از ميان رفته، اما پيش از آن، از مآخذ مؤلفان تاريخ بوده است. از کتابهاى او جز چند نسخه خطى ناقص، در دست نيست. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
# العيون الدعج في حلى دولة بنى طغج(كه ابن سعيد، مختصر آن را در المغرب في حلى المغرب نقل كرده است)؛ | # العيون الدعج في حلى دولة بنى طغج(كه ابن سعيد، مختصر آن را در المغرب في حلى المغرب نقل كرده است)؛ | ||
# الموازنة بين مصر و بغداد؛ | # الموازنة بين مصر و بغداد؛ | ||
# تاريخ الكبير على السنين (بروكلمان معتقد است كه | # تاريخ الكبير على السنين (بروكلمان معتقد است كه این کتاب، تاريخ مصر تا 49ق / 669م را در بر دارد)؛ | ||
# تاريخ مصر يا تاريخ مصر و فضائلها؛ | # تاريخ مصر يا تاريخ مصر و فضائلها؛ | ||
# سيرة ابن طولون؛ | # سيرة ابن طولون؛ | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
# سيرة كافور؛ | # سيرة كافور؛ | ||
# سيرة محمد بن طغج الاخشيد؛ | # سيرة محمد بن طغج الاخشيد؛ | ||
# فضائل مصر و اخبارها (روزنتال انتساب | # فضائل مصر و اخبارها (روزنتال انتساب این کتاب را به ابن زولاق، به دليل ضعف تأليف، مورد انتقاد قرار داده و نيز معتقد است چهار کتابى كه بروكلمان از ابن زولاق دانسته است، «به ظاهر همه، یکى، يا كاملاً شبيه یکديگر است...». دوسلان این اثر را مختصر یک کتاب مفصل ديگر دانسته است)؛ | ||
# في فضائل مصر و النيل؛ | # في فضائل مصر و النيل؛ | ||
# کتاب في خطط مصر (كه نام آن در غالب منابع آمده است)؛ | # کتاب في خطط مصر (كه نام آن در غالب منابع آمده است)؛ | ||
# كواكب در احوال خاندان ماذرايى (نام ديگر | # كواكب در احوال خاندان ماذرايى (نام ديگر این کتاب، سيرة الماذر آيتين است). | ||
آثار ابن زولاق، چنانكه اشاره شد، توجه مورخان و نویسندگان بعدى را به خود جلب كرده است. اينان، گاه به صراحت و با ذكر نام و اغلب بدون ذكر نام، مطالب خود را از نوشتههاى وى گرفتهاند؛ برای نمونه ياقوت در «[[معجم البلدان]]» در 8 مورد، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در 4 مورد، دوادارى در 2 مورد، [[ابن دقماق، ابراهیم بن محمد|ابن دقماق]] در 3 مورد، [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] در «اتعاظ» در 4 مورد و در «خطط» نيز در 4 مورد، ابن ظهيره در 20 مورد، [[حر عاملى]] در 1 مورد و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در 36 مورد، به نوشتههاى ابن زولاق استناد جستهاند؛ علاوه بر اينها، ویت، معتقد است كه ابن ميسر هم از ابن زولاق بسيار نقل كرده و تقريباً تمامى گزارش مربوط به سالهاى 362 تا 365ق را از وى گرفته است. برخى نيز ابن سعيد و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] را، پس از [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]]، از مؤلفانى دانستهاند كه بيش از ديگران از وى نقل كردهاند. | آثار ابن زولاق، چنانكه اشاره شد، توجه مورخان و نویسندگان بعدى را به خود جلب كرده است. اينان، گاه به صراحت و با ذكر نام و اغلب بدون ذكر نام، مطالب خود را از نوشتههاى وى گرفتهاند؛ برای نمونه ياقوت در «[[معجم البلدان]]» در 8 مورد، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در 4 مورد، دوادارى در 2 مورد، [[ابن دقماق، ابراهیم بن محمد|ابن دقماق]] در 3 مورد، [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] در «اتعاظ» در 4 مورد و در «خطط» نيز در 4 مورد، ابن ظهيره در 20 مورد، [[حر عاملى]] در 1 مورد و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در 36 مورد، به نوشتههاى ابن زولاق استناد جستهاند؛ علاوه بر اينها، ویت، معتقد است كه ابن ميسر هم از ابن زولاق بسيار نقل كرده و تقريباً تمامى گزارش مربوط به سالهاى 362 تا 365ق را از وى گرفته است. برخى نيز ابن سعيد و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] را، پس از [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]]، از مؤلفانى دانستهاند كه بيش از ديگران از وى نقل كردهاند. |
نسخهٔ ۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۵
نام | ابن زولاق، حسن بن ابراهیم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | 919 م |
محل تولد | |
رحلت | 386 ق یا 996 م |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE6345AUTHORCODE |
ابن زولاق، ابومحمد، حسن بن ابراهيم بن حسین بن حسن بن على بن خالد بن راشد بن عبدالله بن سليمان بن زولاق مصرى ليثى، فقيه و محدث بزرگ، در سال 306ق / 919م، در مصر، ديده به جهان گشود.
کسب علم و دانش
وى، در جوانى به حديث و تاريخ روى آورد و حديث را از ابوجعفر طحاوى فراگرفت. او، در 330ق، به دمشق رفت و پس از حضور در مجالس درس محدثان و راویان آن ديار، به مصر بازگشت و مدتى عهدهدار امر قضا شد، اما چون شيفته تاريخ و گردآورى رویدادهاى آن بود، بيشتر عمر را بر سر این كار گذاشت.
ابن حجر عسقلانى پس از بيان این نكته كه ابن زولاق از جمع كثيرى استماع حديث كرده و تصانيف او را گواه بر این امر دانسته است، گفته كه ابن اعين الغزال به ناحق او را، به دليل ابراز تشيع نسبت به فاطميان، نكوهش و تكذيب كرده است كه با توجه به تأليفات او، تشيع وى بعيد نمىنمايد.
امين كه زندگىنامه نسبتاً كاملى از وى به دست داده است، با استناد به همين قول ابن حجر، وى را شيعه دانسته و مىگوید: احتمالاً دوازده امامى بوده است.
نوشتههاى وى از منابع عمده و اصيل تاريخ سدههاى نخستين مصر اسلامى، بهویژه دورههاى اخشيدى و فاطمى است. البته بيشتر این آثار از ميان رفته، اما پيش از آن، از مآخذ مؤلفان تاريخ بوده است. از کتابهاى او جز چند نسخه خطى ناقص، در دست نيست.
آثار
مؤلفان، آثار بسيارى را به او نسبت مىدهند كه از جمله آنها مىتوان به كتب زير اشاره كرد:
- اتمام اخبار امراء مصر للكندى؛
- ذيل اخبار قضاة مصر كندى (در اخبار قاضيان مصر كه از 246ق، با ترجمه احوال قاضى بكار بن قتيبه آغاز مىشود و به رجب 386ق، در احوال محمد بن نعمان قاضى فاطمى پایان مىيابد. بر همين کتاب كندى، ابن حجر و شاگردش سخاوى، ذيلهايى نوشتهاند)؛
- اخبار سيبویه المصرى (كه در آن، افزون بر شرح احوال، برخى از اشعار و لطايف و كلمات قصار سيبویه را آورده است)؛
- العيون الدعج في حلى دولة بنى طغج(كه ابن سعيد، مختصر آن را در المغرب في حلى المغرب نقل كرده است)؛
- الموازنة بين مصر و بغداد؛
- تاريخ الكبير على السنين (بروكلمان معتقد است كه این کتاب، تاريخ مصر تا 49ق / 669م را در بر دارد)؛
- تاريخ مصر يا تاريخ مصر و فضائلها؛
- سيرة ابن طولون؛
- سيرة العزيز؛
- سيرة المعز لدين الله (كه اهم مؤلفات اوست و مقريزى، بخش عمده کتاب خود را از آن گرفته است)؛
- سيرة جوهر؛
- سيرة خمارویه؛
- سيرة كافور؛
- سيرة محمد بن طغج الاخشيد؛
- فضائل مصر و اخبارها (روزنتال انتساب این کتاب را به ابن زولاق، به دليل ضعف تأليف، مورد انتقاد قرار داده و نيز معتقد است چهار کتابى كه بروكلمان از ابن زولاق دانسته است، «به ظاهر همه، یکى، يا كاملاً شبيه یکديگر است...». دوسلان این اثر را مختصر یک کتاب مفصل ديگر دانسته است)؛
- في فضائل مصر و النيل؛
- کتاب في خطط مصر (كه نام آن در غالب منابع آمده است)؛
- كواكب در احوال خاندان ماذرايى (نام ديگر این کتاب، سيرة الماذر آيتين است).
آثار ابن زولاق، چنانكه اشاره شد، توجه مورخان و نویسندگان بعدى را به خود جلب كرده است. اينان، گاه به صراحت و با ذكر نام و اغلب بدون ذكر نام، مطالب خود را از نوشتههاى وى گرفتهاند؛ برای نمونه ياقوت در «معجم البلدان» در 8 مورد، ابن خلكان در 4 مورد، دوادارى در 2 مورد، ابن دقماق در 3 مورد، مقريزى در «اتعاظ» در 4 مورد و در «خطط» نيز در 4 مورد، ابن ظهيره در 20 مورد، حر عاملى در 1 مورد و ابن حجر در 36 مورد، به نوشتههاى ابن زولاق استناد جستهاند؛ علاوه بر اينها، ویت، معتقد است كه ابن ميسر هم از ابن زولاق بسيار نقل كرده و تقريباً تمامى گزارش مربوط به سالهاى 362 تا 365ق را از وى گرفته است. برخى نيز ابن سعيد و ابن حجر را، پس از مقريزى، از مؤلفانى دانستهاند كه بيش از ديگران از وى نقل كردهاند.
وفات
وى، در سال 386ق / 996م، درگذشته است. برخى نيز درگذشت او را 389ق، نوشتهاند[۱].
پانویس
- ↑ روح بخشان، عبدالمحمد، ج3، ص629-630
منابع مقاله
روح بخشان، عبدالمحمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.