كلیات فخرالدین عراقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اضافه کردن به بخش معرفی اجمالی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:




'''كليّات عراقى'''، اثر '''''شيخ فخرالدين ابراهيم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانى فراهانى''''' و مشهور به عراقى از بزرگان تصوّف و شاعران بلند مرتبه ايران در قرن هفتم هجرى، این کتاب به کوشش استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] به چاپ رسیده است.
'''كليّات عراقى'''، اثر شيخ فخرالدين ابراهيم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانى فراهانى و مشهور به عراقى از بزرگان تصوّف و شاعران بلند مرتبه ايران در قرن هفتم هجرى، این کتاب به کوشش استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] به چاپ رسیده است.


كتاب، شامل مقدّمه‌ى ديوان، قصايد، مقطعات، تركيبات، ترجيعات، غزليات، رباعيات، عشاق نامه يا ده نامه، لمعات و اصطلاحات صوفيه است كه به كوشش استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] به زيور طبع آراسته شده است. روشى كه عراقى در نظم عشاق نامه به كار برده و اساس را بر ده مثنوى عاشقانه و ده غزل گذاشته، پس از وى در ميان شاعران متصوّف ايران كراراً رواج داشته است و از آن جمله اوحدى مراغى ده نامه‌اى بنام وجيهالدين شاه يوسف در سال 705ق به پايان رسانيد و نظام‌الدين عبيد زاكانى، عشاق نامه‌ى خود را در سال 754ق تمام كرد.
كتاب، شامل مقدّمه‌ى ديوان، قصايد، مقطعات، تركيبات، ترجيعات، غزليات، رباعيات، عشاق نامه يا ده نامه، لمعات و اصطلاحات صوفيه است كه به كوشش استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] به زيور طبع آراسته شده است. روشى كه عراقى در نظم عشاق نامه به كار برده و اساس را بر ده مثنوى عاشقانه و ده غزل گذاشته، پس از وى در ميان شاعران متصوّف ايران كراراً رواج داشته است و از آن جمله اوحدى مراغى ده نامه‌اى بنام وجيهالدين شاه يوسف در سال 705ق به پايان رسانيد و نظام‌الدين عبيد زاكانى، عشاق نامه‌ى خود را در سال 754ق تمام كرد.
خط ۵۵: خط ۵۵:
عراقى غزل عارفانه را بسيار لطيف و طرب‌انگيز و سوزناك سروده است و شعر او وجد و شور خاصّى دارد و در منتها درجه‌ى زيبايى غزل عارفانه است. بى‌شك، وى عارفى بود شعردوست و عاشق پيشه و جمال پرست. بعد از شيخ زكريا، مريدان و معتقدانِ خانقاه ملتانى، عراقى را به باد انتقاد دادند. عراقى از طعن و تشنيع مردم، دل برداشته ملتان را ترك گفت. از راه عمّان به سرزمين حجاز وارد شد به مكّه‌ى معظّمه رسيده و به طواف خانه‌ى خدا شرفياب گرديد. در آن وقت عراقى چند قصيده در جلال و جمالِ خانه كعبه سرود:
عراقى غزل عارفانه را بسيار لطيف و طرب‌انگيز و سوزناك سروده است و شعر او وجد و شور خاصّى دارد و در منتها درجه‌ى زيبايى غزل عارفانه است. بى‌شك، وى عارفى بود شعردوست و عاشق پيشه و جمال پرست. بعد از شيخ زكريا، مريدان و معتقدانِ خانقاه ملتانى، عراقى را به باد انتقاد دادند. عراقى از طعن و تشنيع مردم، دل برداشته ملتان را ترك گفت. از راه عمّان به سرزمين حجاز وارد شد به مكّه‌ى معظّمه رسيده و به طواف خانه‌ى خدا شرفياب گرديد. در آن وقت عراقى چند قصيده در جلال و جمالِ خانه كعبه سرود:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''حبذا صفه بهشت مثال''|2=''مجلس نور و جلوه گاه سرور''}}
! حبذا صفه بهشت مثال!! مجلس نور و جلوه گاه سرور  
{{ب|''بيت معمور او مقر شرف''|2=''غرفش خوشتر از رياض بهشت ''}}
|}
{{ب|''برترين آسمانش صف نعال''|2=''روضه انس و بارگاه وصال''}}
{{ب|''سقف مرفوع او سپهر جلال''|2=''شرفش خوشتر از شكوه كمال ''}}
{{پایان شعر}}


{| class="wikitable poem"
|-
! بيت معمور او مقر شرف!! غرفش خوشتر از رياض بهشت
|}
{| class="wikitable poem"
|-
! برترين آسمانش صف نعال!! روضه انس و بارگاه وصال
|}
{| class="wikitable poem"
|-
! سقف مرفوع او سپهر جلال!! شرفش خوشتر از شكوه كمال
|}


عراقى بعد از زيارتِ خانه‌ى خدا، به مدينه منوره رسيد و هر شب كنار قبر مطهر پيامبر اكرم(ص) احياء كرد و اين پنج قصيده را انشاء نمود:
عراقى بعد از زيارتِ خانه‌ى خدا، به مدينه منوره رسيد و هر شب كنار قبر مطهر پيامبر اكرم(ص) احياء كرد و اين پنج قصيده را انشاء نمود:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''عاشقان چون بر در دل حلقه سودا زنند''|2=''آتش سوداى جانان در دل شيدا زنند ''}}
! عاشقان چون بر در دل حلقه سودا زنند!! آتش سوداى جانان در دل شيدا زنند  
{{ب|''شهبازم و چو صيد جهان نيست در خورم''|2=''ناگه بود كه از كف ايام برپرم ''}}
|}
{{ب|''اى رخت مجمع جمال شده''|2=''مطلع نور ذوالجلال شده''}}
{{ب|''راه باريكست و شب تاريك و مركب لنگ و پير''|2=''اى سعادت رخ نماى و اى عنايت دست گير ''}}
{{ب|''دل تو را دوست‌تر ز جان دارد''|2=''جان ز بهر تو در ميان دارد ''}}
{{پایان شعر}}


{| class="wikitable poem"
|-
! شهبازم و چو صيد جهان نيست در خورم!! ناگه بود كه از كف ايام برپرم
|}


{| class="wikitable poem"
البته قصيده‌ى پنجم در ديوان اشعار تحت عنوان «در مدح صدرالدين» مندرج گرديده است. اين صدرالدّين ظاهراً صدرالدين عارف، فرزند شيخ زكريا به نظر مى‌رسد. علاوه بر آن، قصيده‌اى به مطلع زير در نعت حضرت پيامبر اكرم(ص) گفته شده كه در ديوان موجود است:
|-
! اى رخت مجمع جمال شده!! مطلع نور ذوالجلال شده  
|}


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''قبله‌ى روى صوفيان بارگه صفاى او''|2=''سرمه‌ى چشم قدسيان خاك در سراى او ''}}
! راه باريكست و شب تاريك و مركب لنگ و پير!! اى سعادت رخ نماى و اى عنايت دست گير
{{پایان شعر}}
|}


{| class="wikitable poem"
|-
! دل تو را دوست‌تر ز جان دارد!! جان ز بهر تو در ميان دارد
|}
البته قصيده‌ى پنجم در ديوان اشعار تحت عنوان «در مدح صدرالدين» مندرج گرديده است. اين صدرالدّين ظاهراً صدرالدين عارف، فرزند شيخ زكريا به نظر مى‌رسد. علاوه بر آن، قصيده‌اى به مطلع زير در نعت حضرت پيامبر اكرم(ص) گفته شده كه در ديوان موجود است:
{| class="wikitable poem"
|-
! قبله‌ى روى صوفيان بارگه صفاى او!! سرمه‌ى چشم قدسيان خاك در سراى او
|}


از مطالعه‌ى قصايد نعتيّه، اين امر به ثبوت مى‌رسد كه عراقى در موقع نعت گويى، مطالب و مفاهيم قرآنى را در نظر داشته و اوصاف و صفات مصطفوى را با برخى سور و آيه‌ها هماهنگ ساخته است. مثلاً در قصيده‌ى اوّل «والضحى، ياسين، طه، عرو الوثقى، قاب قوسين، جنت الماوى، اوادنى، ذروه اعلى، سبحان الذى اسرى» به چشم مى‌خورد. عراقى مقامات و معجزات و مناقب حضرت رسول اكرم(ص) را با صراحت بيان نموده است. علاوه بر قصايدى چند كه در ديوان اشعار مسطور گرديده، عراقى در يگانه‌ى مثنوى «عشاق نامه» نعتى را شامل كرده است. در اين نعت هم، وى آيات قرآنى را با صفات حضرت سيدالمرسلين(ص) منطبق ساخته است و در بيت آخر، تعريف و توصيف محبوب خدا(ص) را چنين بيان كرده است:
از مطالعه‌ى قصايد نعتيّه، اين امر به ثبوت مى‌رسد كه عراقى در موقع نعت گويى، مطالب و مفاهيم قرآنى را در نظر داشته و اوصاف و صفات مصطفوى را با برخى سور و آيه‌ها هماهنگ ساخته است. مثلاً در قصيده‌ى اوّل «والضحى، ياسين، طه، عرو الوثقى، قاب قوسين، جنت الماوى، اوادنى، ذروه اعلى، سبحان الذى اسرى» به چشم مى‌خورد. عراقى مقامات و معجزات و مناقب حضرت رسول اكرم(ص) را با صراحت بيان نموده است. علاوه بر قصايدى چند كه در ديوان اشعار مسطور گرديده، عراقى در يگانه‌ى مثنوى «عشاق نامه» نعتى را شامل كرده است. در اين نعت هم، وى آيات قرآنى را با صفات حضرت سيدالمرسلين(ص) منطبق ساخته است و در بيت آخر، تعريف و توصيف محبوب خدا(ص) را چنين بيان كرده است:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''چاكرش آفتاب و بنده سهيل''|2=''روى او «والضّحى» و مو «واللّيل» ''}}
! چاكرش آفتاب و بنده سهيل!! روى او «والضّحى» و مو «واللّيل»  
{{پایان شعر}}
|}


عراقى در آغاز لمعات هم پس از حمد و درود، بدون ذكر عنوان در شأن حضرت محمّد(ص) نعتى مختصر شامل نموده است كه برخى ابيات آن مأخوذ و مقتبس از قصيده‌ى «شهبازم و چو صيد جهان نيست در خورم» به نظر مى‌آيد؛ مانند:
عراقى در آغاز لمعات هم پس از حمد و درود، بدون ذكر عنوان در شأن حضرت محمّد(ص) نعتى مختصر شامل نموده است كه برخى ابيات آن مأخوذ و مقتبس از قصيده‌ى «شهبازم و چو صيد جهان نيست در خورم» به نظر مى‌آيد؛ مانند:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''چو بنگرم در آينه عكس جمال خويش''|2=''خورشيد آسمان ظهورم، عجب مدار ''}}
! چو بنگرم در آينه عكس جمال خويش!! خورشيد آسمان ظهورم، عجب مدار  
{{ب|''ارواح قدسى چيست؟ نمودار معنيم''|2=''بحر محيط رشحه‌اى از فيض فايضم ''}}
|}
{{ب|''فى الجمله مظهر همه‌ى اشياست ذات من''|2=''گردد همه جهان به حقيقت مصورم ''}}
{{ب|''ذرات كاينات اگر گشت مظهرم''|2=''اشباح انس چيست؟ نگهدار پيكرم''}}
{{ب|''نور بسيط لمعه‌اى از نور از هرم''|2=''بل اسم اعظممم، به حقيقت چو بنگرم ''}}
{{پایان شعر}}


{| class="wikitable poem"
|-
! ارواح قدسى چيست؟ نمودار معنيم!! بحر محيط رشحه‌اى از فيض فايضم
|}
{| class="wikitable poem"
|-
! فى الجمله مظهر همه‌ى اشياست ذات من!! گردد همه جهان به حقيقت مصورم
|}
{| class="wikitable poem"
|-
! ذرات كاينات اگر گشت مظهرم!! اشباح انس چيست؟ نگهدار پيكرم
|}
{| class="wikitable poem"
|-
! نور بسيط لمعه‌اى از نور از هرم!! بل اسم اعظممم، به حقيقت چو بنگرم
|}


با مطالعه‌ى ديوان معلوم مى‌شود كه وى در تركيب بندى، نعت گويى كرده و حقايق و معارف و مناقب حضرت محمّد مصطفى(ص) را به طرزى بليغ انشاء نموده است؛ مانند:
با مطالعه‌ى ديوان معلوم مى‌شود كه وى در تركيب بندى، نعت گويى كرده و حقايق و معارف و مناقب حضرت محمّد مصطفى(ص) را به طرزى بليغ انشاء نموده است؛ مانند:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''آن نور كه حق بدو توان ديد''|2=''فى الجمله كمال صورت اوست ''}}
! آن نور كه حق بدو توان ديد!! فى الجمله كمال صورت اوست
{{ب|''در آينه مصطفى چه بيند؟''|2=''كو عاشق روى حق؟ بيا گو ''}}
|}
{{ب|''باشد همه والضحى و طاها''|2=''آيينه ذات حق تعالى ''}}
{{ب|''جز حسن و جمال ذات والا''|2=''بنگر رخ خوب مصطفى را''}}
{{پایان شعر}}


{| class="wikitable poem"
حاصل كلام اينكه احوال و مقامات، آثار و تصانيف و عقايد و افكار عرفانى عراقى، بهترين دليل بر اين است كه او عارفى بوده سرشار از سوز و ساز، و عاشقى بوده دلنواز، و تمام كلام نعتيّه‌ى او نيز از جذبات و احساسات عاشقانه آكنده است. وى در قصيده‌ى اول از روى قرآن كريم در مورد مقامات و معجزات حضرت مصطفى(ص) اظهار عقيده كرده است. مثلاً مصراع «دو كمان از يك سپر سازند انگشتان او» را با آيه‌ى قرآنى '''«اقتربت الساعة و انشق القمر»''' مى‌توان تطبيق كرد. همچنين بيت زير:
|-
! در آينه مصطفى چه بيند؟!! كو عاشق روى حق؟ بيا گو
|}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! باشد همه والضحى و طاها!! آيينه ذات حق تعالى
|}


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''چون بود در يم دستش منبع آب حيات''|2=''سنگ ريزه هم درو گويا شد از وازنند''}}
! جز حسن و جمال ذات والا!! بنگر رخ خوب مصطفى را
{{پایان شعر}}
|}
 
حاصل كلام اينكه احوال و مقامات، آثار و تصانيف و عقايد و افكار عرفانى عراقى، بهترين دليل بر اين است كه او عارفى بوده سرشار از سوز و ساز، و عاشقى بوده دلنواز، و تمام كلام نعتيّه‌ى او نيز از جذبات و احساسات عاشقانه آكنده است. وى در قصيده‌ى اول از روى قرآن كريم در مورد مقامات و معجزات حضرت مصطفى(ص) اظهار عقيده كرده است. مثلاً مصراع «دو كمان از يك سپر سازند انگشتان او» را با آيه‌ى قرآنى '''«اقتربت الساعة و انشق القمر»''' مى‌توان تطبيق كرد. همچنين بيت زير:


{| class="wikitable poem"
|-
! چون بود در يم دستش منبع آب حيات!! سنگ ريزه هم درو گويا شد از وازنند
|}


معجزه‌ى سخن گفتن پيامبر اكرم(ص) با حجر را شاهد است. به نظر عراقى برخى از معجزات موسى(ع) و عيسى(ع) به وسيله‌ى آن حضرت به ظهور رسيده است:
معجزه‌ى سخن گفتن پيامبر اكرم(ص) با حجر را شاهد است. به نظر عراقى برخى از معجزات موسى(ع) و عيسى(ع) به وسيله‌ى آن حضرت به ظهور رسيده است:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''شمه‌اى از طيب خلقش در دم عيسى نهند''|2=''وز فروغ شمع رويش آتش موسى زنند''}}
! شمه‌اى از طيب خلقش در دم عيسى نهند!! وز فروغ شمع رويش آتش موسى زنند
{{پایان شعر}}
|}


در قصيده‌ى دوّم، مطالب و مفاهيم عرفانى به طرزى شيوا بيان گرديده است. عراقى از زبان حقيقت ترجمان فخر موجودات(ص) «نورم كه از ظهور من اشيا وجود يافت» سر حقيقت كاينات و مقصد حيات را روشن ساخته و رسول آخرالزمان(ص) را مبداء و منبع كاينات ثابت كرده و خاتم نبوّت و سرور ولايت قرار داده است:
در قصيده‌ى دوّم، مطالب و مفاهيم عرفانى به طرزى شيوا بيان گرديده است. عراقى از زبان حقيقت ترجمان فخر موجودات(ص) «نورم كه از ظهور من اشيا وجود يافت» سر حقيقت كاينات و مقصد حيات را روشن ساخته و رسول آخرالزمان(ص) را مبداء و منبع كاينات ثابت كرده و خاتم نبوّت و سرور ولايت قرار داده است:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''از من كمال يافت نبوّت كه خاتمم''|2=''بر من تمام گشت ولايت كه سرورم''}}
! از من كمال يافت نبوّت كه خاتمم!! بر من تمام گشت ولايت كه سرورم
{{پایان شعر}}
|}


عراقى تصريح مى‌كند نجات كشتى نوح، سرد شدن نار خليل و زنده گشتن مردگان از نفس عيسى(ع) به طفيل انعامات و كمالات و تصرّفات حضرت مصطفى(ص) بود.
عراقى تصريح مى‌كند نجات كشتى نوح، سرد شدن نار خليل و زنده گشتن مردگان از نفس عيسى(ع) به طفيل انعامات و كمالات و تصرّفات حضرت مصطفى(ص) بود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش