۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type='publisher'|کتابخانه عمومی حضرت آیتالله | |data-type='publisher'|کتابخانه عمومی حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی (ره) | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در اهميت اين اثر، همين بس كه يكى از كتابهاى بسيار معروف و مهم علم نحو مىباشد كه در حوزههاى علمى تدريس شده و بر آن حواشى و شرحهاى فراوانى نوشتهاند. | در اهميت اين اثر، همين بس كه يكى از كتابهاى بسيار معروف و مهم علم نحو مىباشد كه در حوزههاى علمى تدريس شده و بر آن حواشى و شرحهاى فراوانى نوشتهاند. | ||
[[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] | [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه كتاب مغنى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت كتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است <ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ج 5، ص 114</ref>. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
نويسنده، وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتبهاى نحوى بصرى و كوفه ديگر فروكش كرده بود و نحويان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند؛ ازهمينرو، وى در آثار خود به آراء نحويان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است؛ هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر اثر او ديده مىشود <ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران،ج 5، ص 115</ref>. | نويسنده، وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتبهاى نحوى بصرى و كوفه ديگر فروكش كرده بود و نحويان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند؛ ازهمينرو، وى در آثار خود به آراء نحويان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است؛ هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر اثر او ديده مىشود <ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران،ج 5، ص 115</ref>. | ||
ابن هشام، تقريباً همه شهرت خود را، لااقل در شرق جهان اسلام، مديون كتاب مغنى خويش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، بهويژه [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] | ابن هشام، تقريباً همه شهرت خود را، لااقل در شرق جهان اسلام، مديون كتاب مغنى خويش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، بهويژه [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] قرار گرفته است <ref>همان</ref>. | ||
وى كتاب مغنى را نخست در 749ق / 1348م، در مكه تأليف كرد، اما به گفته خود، در راه بازگشت به مصر مفقود شد. او بار ديگر در 756ق / 1355م كه به مكه رفت، مجدداً به تأليف آن پرداخت <ref>همان</ref>. | وى كتاب مغنى را نخست در 749ق / 1348م، در مكه تأليف كرد، اما به گفته خود، در راه بازگشت به مصر مفقود شد. او بار ديگر در 756ق / 1355م كه به مكه رفت، مجدداً به تأليف آن پرداخت <ref>همان</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
باب اول كه بيشترين حجم كتاب را تشكيل مىدهد، به حرف و اقسام آن اختصاص دارد. نويسنده در اين باب روش سنتى نحويان در تقسيمبندى حروف را ناديده گرفته و آنها را براساس حروف الفبا مرتب ساخته و سپس به تفصيل و با ذكر شواهد بسيار، به شرح هريك پرداخته است؛ مثلاً حروف نداى «أ» و «أيا» را در ابتداى اين باب و «يا» را در پايان آورده است <ref>همان</ref>. | باب اول كه بيشترين حجم كتاب را تشكيل مىدهد، به حرف و اقسام آن اختصاص دارد. نويسنده در اين باب روش سنتى نحويان در تقسيمبندى حروف را ناديده گرفته و آنها را براساس حروف الفبا مرتب ساخته و سپس به تفصيل و با ذكر شواهد بسيار، به شرح هريك پرداخته است؛ مثلاً حروف نداى «أ» و «أيا» را در ابتداى اين باب و «يا» را در پايان آورده است <ref>همان</ref>. | ||
در باب دوم، مؤلف مسئله جمله را كه معمولاً كمتر بدان عنايت مىشود و حتى نحويان بزرگى چون ابن مالك آن را ناديده گرفتهاند، مطرح ساخته است. دستمايه اصلى وى در اين باب، بيشتر دو كتاب «المفصل» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] | در باب دوم، مؤلف مسئله جمله را كه معمولاً كمتر بدان عنايت مىشود و حتى نحويان بزرگى چون ابن مالك آن را ناديده گرفتهاند، مطرح ساخته است. دستمايه اصلى وى در اين باب، بيشتر دو كتاب «المفصل» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و «دلائل الإعجاز» عبدالقاهر جرجانى است كه هر دو، به ساختمان عمومى جمله و تئورى آن عنايت فراوان داشتهاند <ref>همان</ref>. | ||
بسيارى از گذشتگان، ميان جمله ساده، مركب، جمله اصلى و فراكرد پيرو، تفاوت قائل شدهاند، اما در نامگذارى فراكرد پايه و پيرو هميشه مردد بودهاند و مثلاً هر دو را «جمله» خواندهاند، اما ابن هشام خواسته است اين عيب را برطرف سازد و ازاينرو، پس از نقد آراء گذشتگان، بهطور كلى جملههاى اصلى را «كلام» و فراكردهاى پيرو را «جمله» خوانده است <ref>همان</ref>. | بسيارى از گذشتگان، ميان جمله ساده، مركب، جمله اصلى و فراكرد پيرو، تفاوت قائل شدهاند، اما در نامگذارى فراكرد پايه و پيرو هميشه مردد بودهاند و مثلاً هر دو را «جمله» خواندهاند، اما ابن هشام خواسته است اين عيب را برطرف سازد و ازاينرو، پس از نقد آراء گذشتگان، بهطور كلى جملههاى اصلى را «كلام» و فراكردهاى پيرو را «جمله» خوانده است <ref>همان</ref>. |
ویرایش