۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نگارنده با توجه به كينه ديرينه يهود و ورود انديشههاى خرافى در اسلام برخود لازم مى بيند تا به اسرائيليات و پيامدهاى ناگوار آن بپردازد. به عقيده ايشان آثار موجود درباره اسرائيليات بيشتر مورد توجه عالمان اهل سنت بوده و دليل اهتمام ايشان به خاطر اين است كه مدخل ورود اسرائيليات غالبا جوامع حديثى و تفسير مربوط به اهل سنت است، در مقدمه پرسشهايى را جهت آشنايى با موضوع، مطرح و به ضرورت بررسى و اهداف آن پرداختهاند و در روش و منابع تاريخ تفسير معتقد به وجود دو روش اساسى براى تفسير قرآن 1. تفسير نقلى 2. تفسير به راى و اصالت و قدمت تفسير نقلى شده و منابع تفسير شيعه را قرآن، احاديث معتبر نبوى، احاديث نقل شده از معصوم و اجتهاد مفسران، و منابع تفسير اهل سنت را قرآن، سخنان پيامبر (ص)، اجتهاد و استنباط صحابه و اخبار اهل كتاب دانسته و درباره ويژگى تفسير دوره تابعين به نقل از [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] ميفرمايد «در اين دوره رواياتى به تفاسير اضافه شد كه در ميان آنها رواياتى از يهود يا ديگران وجود دارد كه به پنهانى وارد تفسير شدهاند به ويژه داستانها و معارفى كه به موضوع آفرينش باز ميگردد» و سپس به برخى ضعفهاى تفسير نقلى ميپردازد. مولف پس از اشاره به اينكه آيينهاى آسمانى داراى مشتركات در جوهره هستند دين اسلام را به دليل خاتميت رسالت پيامبر (ص) كامل ترين دين دانسته و به تورات و انجيل از نگاه قرآن مى پردازد. به عقيده ايشان قرآن كريم گرچه نسبت به اصل تورات و انجيل به ديده احترام و قبول مينگرد، در عين حال آنچه در دسترس پيروان دين دو آيين است را، دست نوشته مردم و تحريفى از سوى دانشمندان اهلكتاب معرفى ميكند و در ادامه به پنج ويژگى يهود در قرآن اشاره ميكند. | نگارنده با توجه به كينه ديرينه يهود و ورود انديشههاى خرافى در اسلام برخود لازم مى بيند تا به اسرائيليات و پيامدهاى ناگوار آن بپردازد. به عقيده ايشان آثار موجود درباره اسرائيليات بيشتر مورد توجه عالمان اهل سنت بوده و دليل اهتمام ايشان به خاطر اين است كه مدخل ورود اسرائيليات غالبا جوامع حديثى و تفسير مربوط به اهل سنت است، در مقدمه پرسشهايى را جهت آشنايى با موضوع، مطرح و به ضرورت بررسى و اهداف آن پرداختهاند و در روش و منابع تاريخ تفسير معتقد به وجود دو روش اساسى براى تفسير قرآن 1. تفسير نقلى 2. تفسير به راى و اصالت و قدمت تفسير نقلى شده و منابع تفسير شيعه را قرآن، احاديث معتبر نبوى، احاديث نقل شده از معصوم و اجتهاد مفسران، و منابع تفسير اهل سنت را قرآن، سخنان پيامبر(ص)، اجتهاد و استنباط صحابه و اخبار اهل كتاب دانسته و درباره ويژگى تفسير دوره تابعين به نقل از [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] ميفرمايد «در اين دوره رواياتى به تفاسير اضافه شد كه در ميان آنها رواياتى از يهود يا ديگران وجود دارد كه به پنهانى وارد تفسير شدهاند به ويژه داستانها و معارفى كه به موضوع آفرينش باز ميگردد» و سپس به برخى ضعفهاى تفسير نقلى ميپردازد. مولف پس از اشاره به اينكه آيينهاى آسمانى داراى مشتركات در جوهره هستند دين اسلام را به دليل خاتميت رسالت پيامبر(ص) كامل ترين دين دانسته و به تورات و انجيل از نگاه قرآن مى پردازد. به عقيده ايشان قرآن كريم گرچه نسبت به اصل تورات و انجيل به ديده احترام و قبول مينگرد، در عين حال آنچه در دسترس پيروان دين دو آيين است را، دست نوشته مردم و تحريفى از سوى دانشمندان اهلكتاب معرفى ميكند و در ادامه به پنج ويژگى يهود در قرآن اشاره ميكند. | ||
مولف بر اين باور است كه برخى از مستشرقان مانند «كاردوو» براى رسيدن به مقصود خود تلاش نمودهاند تا اثبات كنند كه پيامبر (ص) و برخى مسلمانان صدر اسلام با انجيل و تورات آشنا بوده اند. «كلر تسدال» در كتاب مصادر الاسلام سعى نموده تا نشان دهد معارف قرآن اقتباس از يهود و نصارا و صائبين است. در ادامه، نگارنده به نقد و آراى اينها و يادآورى پارهاى از نكات در روشن شدن توهم نادرست مدعيان ميپردازد. | مولف بر اين باور است كه برخى از مستشرقان مانند «كاردوو» براى رسيدن به مقصود خود تلاش نمودهاند تا اثبات كنند كه پيامبر(ص) و برخى مسلمانان صدر اسلام با انجيل و تورات آشنا بوده اند. «كلر تسدال» در كتاب مصادر الاسلام سعى نموده تا نشان دهد معارف قرآن اقتباس از يهود و نصارا و صائبين است. در ادامه، نگارنده به نقد و آراى اينها و يادآورى پارهاى از نكات در روشن شدن توهم نادرست مدعيان ميپردازد. | ||
مقصود مؤلف از اسرائيليات | مقصود مؤلف از اسرائيليات | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
زمينه انتشار اسرائيليات بين مسلمين | زمينه انتشار اسرائيليات بين مسلمين | ||
ايشان آغاز ورود اسرائيليات را عهد صحابه و علتش را رجوع برخى از صحابه به اهل كتاب ميداند كه آن عده از صحابه از نظر علمى داراى بضاعت اندكى بودهاند دانسته و سپس عوامل گسترش اسرائيليات مثل مهاجرت يهود و نصارا به جزيره العرب، نا آگاهى جامعهى عرب، اشتراك فراوان متون دينى يهود با اسلام، سهل انگارى در سندهاى روايات تفسيرى، منبع نگارش احاديث نبوى و ... را ذكر و تشريح ميكند . وى معتقد است عناصر اصلى پيدايش اسرائيليات چند نفر از دانشمندان يهودى و نصرانى نظير عبدالله بن سلام، كعب الاحبار، وهب بن منبه و ابن جريح و ... ميباشند، اينها كسانى بودند كه اطلاعاتى از تورات و انجيل و شرحها و حاشيههاى آنها در اختيار داشته و مسلمانان هم هيچ مانعى در نقل سخنان آنان در كنار آيات قرآن نميديدند. سپس به معرفى اين چهرهها و معرفى برخى از راويان اثرپذير مسلمان از دانشمندان اهل كتاب نظير عمر بن خطاب، عبدالله بن عمر، ابوهريره، محمد بن اسحاق ميپردازد. در ادامه اين حقيقت را كه كسانيكه در دام انديشههاى انحرافى اهل كتاب گرفتار آمده و سخنان بى اساس آنان را به سان وحى منزل تلقى كرده و به اجتهاد شخصى روى آوردهاند را پس از بررسى ادله قرآنى روشن كرده و ميفرمايد: ادلهاى كه موافقان صحت رجوع به اهل كتاب آوردهاند هيچ دلالتى بر مطلوب آنها نداشته به علاوه بر فرض پذيرش ظهورشان، اين آيات با آيات ديگرى كه در قرآن آمده و در صدد نشان دادن چهره واقعى يهود و هشدار به همه مسلمانان مى باشند. سپس ادله روايى را تحليل و ميفرمايد: احاديث دال بر رجوع به اهل كتاب، تنها در جوامع حديثى اهل سنت و بيشتر در مسند احمد، سنن دارمى و ترمذى و [[صحيح بخارى]] آمده و سند چهار روايت مذكور مدعيان جواز به ابوهريره، عبدالله بن عمر و ابوسعيد خدرى كه در معرض اتهام هستند، ختم مى شود اما دسته ديگر رواياتى هستند كه پيامبر (ص) از تدوين و نشر آثار يهود و پذيرش و شنيدن گفتههاى آنان و نيز آميختگى فرهنگ و معارف اسلامى با اسرائيليات نهى كردهاند . در ادامه به معيارهاى علماى شيعه جهت شناخت حديث پرداخته و پس از بيان لزوم عرضه آنها بر قرآن، به واكنش ائمه عليهم السلام و اصحاب در مقابل نوشتههاى اهل كتاب و بر حذر داشتن پيروانشان در پذيرش اين روايات اشاره ميكنند. ايشان در نقد و بررسى اسرائيليات در تفاسير قرآن، ابتدا اعتراف دكتر ذهبى را مبنى بر آكنده بودن تفسير صحاح و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] اشاره و سپس به نمونههايى از روايات اسرائيلى در رعد و برق، آفرينش حوا، تشخيص خنثى از طريق شمارش دندهها، شجره ممنوعه، معرفى زن به عنوان عنصر گناه، ذبح گاو بنى اسرائيل و ساير افسانه سراييهاى يهود و نصارا برشمرده و در خاتمه به دستآوردهاى اين پژوهش اشاره ميكنند. | ايشان آغاز ورود اسرائيليات را عهد صحابه و علتش را رجوع برخى از صحابه به اهل كتاب ميداند كه آن عده از صحابه از نظر علمى داراى بضاعت اندكى بودهاند دانسته و سپس عوامل گسترش اسرائيليات مثل مهاجرت يهود و نصارا به جزيره العرب، نا آگاهى جامعهى عرب، اشتراك فراوان متون دينى يهود با اسلام، سهل انگارى در سندهاى روايات تفسيرى، منبع نگارش احاديث نبوى و ... را ذكر و تشريح ميكند . وى معتقد است عناصر اصلى پيدايش اسرائيليات چند نفر از دانشمندان يهودى و نصرانى نظير عبدالله بن سلام، كعب الاحبار، وهب بن منبه و ابن جريح و ... ميباشند، اينها كسانى بودند كه اطلاعاتى از تورات و انجيل و شرحها و حاشيههاى آنها در اختيار داشته و مسلمانان هم هيچ مانعى در نقل سخنان آنان در كنار آيات قرآن نميديدند. سپس به معرفى اين چهرهها و معرفى برخى از راويان اثرپذير مسلمان از دانشمندان اهل كتاب نظير عمر بن خطاب، عبدالله بن عمر، ابوهريره، محمد بن اسحاق ميپردازد. در ادامه اين حقيقت را كه كسانيكه در دام انديشههاى انحرافى اهل كتاب گرفتار آمده و سخنان بى اساس آنان را به سان وحى منزل تلقى كرده و به اجتهاد شخصى روى آوردهاند را پس از بررسى ادله قرآنى روشن كرده و ميفرمايد: ادلهاى كه موافقان صحت رجوع به اهل كتاب آوردهاند هيچ دلالتى بر مطلوب آنها نداشته به علاوه بر فرض پذيرش ظهورشان، اين آيات با آيات ديگرى كه در قرآن آمده و در صدد نشان دادن چهره واقعى يهود و هشدار به همه مسلمانان مى باشند. سپس ادله روايى را تحليل و ميفرمايد: احاديث دال بر رجوع به اهل كتاب، تنها در جوامع حديثى اهل سنت و بيشتر در مسند احمد، سنن دارمى و ترمذى و [[صحيح بخارى]] آمده و سند چهار روايت مذكور مدعيان جواز به ابوهريره، عبدالله بن عمر و ابوسعيد خدرى كه در معرض اتهام هستند، ختم مى شود اما دسته ديگر رواياتى هستند كه پيامبر(ص) از تدوين و نشر آثار يهود و پذيرش و شنيدن گفتههاى آنان و نيز آميختگى فرهنگ و معارف اسلامى با اسرائيليات نهى كردهاند . در ادامه به معيارهاى علماى شيعه جهت شناخت حديث پرداخته و پس از بيان لزوم عرضه آنها بر قرآن، به واكنش ائمه عليهم السلام و اصحاب در مقابل نوشتههاى اهل كتاب و بر حذر داشتن پيروانشان در پذيرش اين روايات اشاره ميكنند. ايشان در نقد و بررسى اسرائيليات در تفاسير قرآن، ابتدا اعتراف دكتر ذهبى را مبنى بر آكنده بودن تفسير صحاح و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] اشاره و سپس به نمونههايى از روايات اسرائيلى در رعد و برق، آفرينش حوا، تشخيص خنثى از طريق شمارش دندهها، شجره ممنوعه، معرفى زن به عنوان عنصر گناه، ذبح گاو بنى اسرائيل و ساير افسانه سراييهاى يهود و نصارا برشمرده و در خاتمه به دستآوردهاى اين پژوهش اشاره ميكنند. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش