پرش به محتوا

میرداماد، سید محمدباقر بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)'
جز (جایگزینی متن - 'صدرالمتألهين' به 'صدرالمتألهين ')
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
خط ۳۵۰: خط ۳۵۰:
آن حكيم بلندمرتبه بر همراهى حكمت نظرى با تهذيب اخلاقى بسيار تأكيد داشت و حكمت بدون تهذيب را نه تنها مفيد نمى‌دانست بلكه باعث گمراهى و ضلالت مى‌ديد و خود نيز در اين زمينه نمونه بود. وى به دستورات و فرايض دينى به عنوان آداب سير و سلوك بسيار اهميّت مى‌داد و به آن سخت پايبند بود. او به معناى تمام كلمه عالمى باتقوا و پرهيزگار بود. به قرآن علاقه‌اى عميق داشت. گويند بسيار قرآن مى‌خواند، به طورى‌كه در هر شب نيمى از قرآن را تلاوت مى‌كرد.
آن حكيم بلندمرتبه بر همراهى حكمت نظرى با تهذيب اخلاقى بسيار تأكيد داشت و حكمت بدون تهذيب را نه تنها مفيد نمى‌دانست بلكه باعث گمراهى و ضلالت مى‌ديد و خود نيز در اين زمينه نمونه بود. وى به دستورات و فرايض دينى به عنوان آداب سير و سلوك بسيار اهميّت مى‌داد و به آن سخت پايبند بود. او به معناى تمام كلمه عالمى باتقوا و پرهيزگار بود. به قرآن علاقه‌اى عميق داشت. گويند بسيار قرآن مى‌خواند، به طورى‌كه در هر شب نيمى از قرآن را تلاوت مى‌كرد.


ميرداماد زاهدى به تمام معنا بود. در كتاب غررالحكم از [[امام على (ع)]] روايت شده است كه فرمود: «همانا زهد، كوتاه كردن آرزوها و خواسته‌هاى نفس، و خالص گرداندن تمامى اعمال - براى خدا - است». مى‌گويند بيست سال از ميرداماد كار مباح سرنزد. به اين معنا كه هيچ يك از امور جايز را به‌جا نمى‌آورد مگر آن‌كه به حد ضرورت و وجوب مى‌رسيد. آن اندازه مى‌خوابيد كه براى پرداختن به كارهايش تجديد قوا كرده باشد و در پى استراحت برنمى‌آمد مگر آن كه ديگر قادر به فعاليت‌هاى ديگرش نباشد. غذا به گونه و اندازه‌اى مى‌خورد كه توان تحقيق و كارهاى ديگرش را داشته باشد و جز به اين خاطر به خوراك رونمى‌آورد. اين امر در تمام افعال و اعمال و حركات وى جارى و حاكم بود.
ميرداماد زاهدى به تمام معنا بود. در كتاب غررالحكم از [[امام على(ع)]] روايت شده است كه فرمود: «همانا زهد، كوتاه كردن آرزوها و خواسته‌هاى نفس، و خالص گرداندن تمامى اعمال - براى خدا - است». مى‌گويند بيست سال از ميرداماد كار مباح سرنزد. به اين معنا كه هيچ يك از امور جايز را به‌جا نمى‌آورد مگر آن‌كه به حد ضرورت و وجوب مى‌رسيد. آن اندازه مى‌خوابيد كه براى پرداختن به كارهايش تجديد قوا كرده باشد و در پى استراحت برنمى‌آمد مگر آن كه ديگر قادر به فعاليت‌هاى ديگرش نباشد. غذا به گونه و اندازه‌اى مى‌خورد كه توان تحقيق و كارهاى ديگرش را داشته باشد و جز به اين خاطر به خوراك رونمى‌آورد. اين امر در تمام افعال و اعمال و حركات وى جارى و حاكم بود.


ب) نفى حسادت، امتحانى بزرگ:
ب) نفى حسادت، امتحانى بزرگ:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش