۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام سجاد(ع)' به 'امام سجاد (ع)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در هفتم، چنين آمده است كه امام حسين(ع) در شب عاشورا، خطبه مهمى را ايراد كرده و به آنها اجازه رفتن داد. وقتى آنها نرفتند، به ايشان وعده بهشت داده و فرمود: پس از آنكه به شهادت رسيديم... خداوند ما و شما را به هنگام ظهور قائم(عج)، خارج مىكند، پس او از ستمگران انتقام مىكشد و ما آنها را در غل و زنجير و انواع شكنجه و عذاب مىبينيم. | در هفتم، چنين آمده است كه امام حسين(ع) در شب عاشورا، خطبه مهمى را ايراد كرده و به آنها اجازه رفتن داد. وقتى آنها نرفتند، به ايشان وعده بهشت داده و فرمود: پس از آنكه به شهادت رسيديم... خداوند ما و شما را به هنگام ظهور قائم(عج)، خارج مىكند، پس او از ستمگران انتقام مىكشد و ما آنها را در غل و زنجير و انواع شكنجه و عذاب مىبينيم. | ||
در هشتم، ابوخالد كابلى از [[امام سجاد (ع)]] پيرامون امامان واجب الطاعه سؤال كرده است. امام(ع) اسامى ائمه اثنى عشر(ع) را با شرح و تفصيل كامل بيان كرده، آنگاه از طولانى شدن غيبت سخن گفته است. | در هشتم، ابوخالد كابلى از [[امام سجاد(ع)]] پيرامون امامان واجب الطاعه سؤال كرده است. امام(ع) اسامى ائمه اثنى عشر(ع) را با شرح و تفصيل كامل بيان كرده، آنگاه از طولانى شدن غيبت سخن گفته است. | ||
دوازدهم، روايت جالبى از ابراهيم بن محمد بن فارس نيشابورى است، بدين شرح كه به او خبر مىرسد «عمرو بن عوف»، والى جنايت پيشه عباسى، تصميم به كشتن وى گرفته است. ابراهيم مىگويد: به شدت ترسيده و براى خداحافظى و فرار از شهر، خدمت امام حسن عسكرى(ع) رسيدم. چون بر آن حضرت وارد شدم، آقازادهاى در كنار حضرت نشسته بود كه فرمود: فرار مكن، خداوند شر او را از تو دفع مىكند. | دوازدهم، روايت جالبى از ابراهيم بن محمد بن فارس نيشابورى است، بدين شرح كه به او خبر مىرسد «عمرو بن عوف»، والى جنايت پيشه عباسى، تصميم به كشتن وى گرفته است. ابراهيم مىگويد: به شدت ترسيده و براى خداحافظى و فرار از شهر، خدمت امام حسن عسكرى(ع) رسيدم. چون بر آن حضرت وارد شدم، آقازادهاى در كنار حضرت نشسته بود كه فرمود: فرار مكن، خداوند شر او را از تو دفع مىكند. |
ویرایش