پرش به محتوا

سلوك الملوك: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - ' .' به '. '
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ')
خط ۶۱: خط ۶۱:




ديباچه كتاب حاوى دو نكته است، يكى درباره شرائطى كه كتاب درآن تاليف شده است و تفصيل داستان غلبه عبيدالله خان شيبانى بر بابر پس از قتل(916ق) شيبك خان به دست شاه اسماعيل صفوى و استقرار او در بخارا، و ديگرى در ذكر اجمالى سبب تاليف كتاب كه در حقيقت راهنمايى و ارشاد عبيدالله خان به اقامت يك حكومت اسلامى و تطبيق آن با موازين شرع است. ديباچه به بيان فهرست‌وار تفاصيل ابواب كتاب و نيز وجه حصر و ضبط مقاصد كتاب در پانزده باب پايان مى‌يابد .
ديباچه كتاب حاوى دو نكته است، يكى درباره شرائطى كه كتاب درآن تاليف شده است و تفصيل داستان غلبه عبيدالله خان شيبانى بر بابر پس از قتل(916ق) شيبك خان به دست شاه اسماعيل صفوى و استقرار او در بخارا، و ديگرى در ذكر اجمالى سبب تاليف كتاب كه در حقيقت راهنمايى و ارشاد عبيدالله خان به اقامت يك حكومت اسلامى و تطبيق آن با موازين شرع است. ديباچه به بيان فهرست‌وار تفاصيل ابواب كتاب و نيز وجه حصر و ضبط مقاصد كتاب در پانزده باب پايان مى‌يابد.  


فضل الله د ر سلوك الملوك اساس و قواعد يك حكومت اسلامى را طرح‌ريزى مى‌كند و نظامات مقرر در چنان حكومتى را ارائه مى‌دهد.
فضل الله د ر سلوك الملوك اساس و قواعد يك حكومت اسلامى را طرح‌ريزى مى‌كند و نظامات مقرر در چنان حكومتى را ارائه مى‌دهد.
خط ۷۵: خط ۷۵:
در كليه مباحث حقوق عمومى وادارى كتاب، آنچه كه به نحو بارزى چشمگير است، اعتقاد مولف به اصالت زور و قهر و غلبه و مفاهيمى از اين قبيل است. اولاً اعمال زور و قهر و استيلا بر اجتماع را از ناحيه سلطان به نحو عدوان نه تنها جائز مى‌داند بلكه آن را از لوازم حكومت و سلطنت به شمار آورده و آن را در رديف اجماع و عهد و شورا راهى صحيح و قابل قبول براى انعقاد امامت مى‌داند.
در كليه مباحث حقوق عمومى وادارى كتاب، آنچه كه به نحو بارزى چشمگير است، اعتقاد مولف به اصالت زور و قهر و غلبه و مفاهيمى از اين قبيل است. اولاً اعمال زور و قهر و استيلا بر اجتماع را از ناحيه سلطان به نحو عدوان نه تنها جائز مى‌داند بلكه آن را از لوازم حكومت و سلطنت به شمار آورده و آن را در رديف اجماع و عهد و شورا راهى صحيح و قابل قبول براى انعقاد امامت مى‌داند.


نويسنده، امامت و سلطنت را يكى مى‌داند و سلطان را با امام تفاوت نمى‌نهد؛ چنانكه در آغاز يكى ديگر از تاليفاتش به نام مهمان‌نامه بخارا از محمد شيبانى، خان ازبك، با عناوين: امام الزمان و خليفة الرحمن ياد مى‌كند. بنا به روايت فضل الله چون شرط اجتهاد در امام يا سلطان موجود باشد او بايد به اجتهاد خود عمل نمايد اما در دنباله مطلب ناگزير به اين اعتراف مى‌شود كه: «ليكن چنين پادشاه مجتهد در اعصار كم بوده ...».
نويسنده، امامت و سلطنت را يكى مى‌داند و سلطان را با امام تفاوت نمى‌نهد؛ چنانكه در آغاز يكى ديگر از تاليفاتش به نام مهمان‌نامه بخارا از محمد شيبانى، خان ازبك، با عناوين: امام الزمان و خليفة الرحمن ياد مى‌كند. بنا به روايت فضل الله چون شرط اجتهاد در امام يا سلطان موجود باشد او بايد به اجتهاد خود عمل نمايد اما در دنباله مطلب ناگزير به اين اعتراف مى‌شود كه: «ليكن چنين پادشاه مجتهد در اعصار كم بوده. ..».


شايد ايده‌آل فضل اين بوده كه سلطان بايد مجتهد باشد يا اينكه مجتهد عصر حكمروائى و سلطنت كند، تقريباً شبيه نظريه معروف افلاطون مبنى بر اينكه: زمامداران بايد فيلسوف باشند يا اينكه فلاسفه زمامدار گردند.
شايد ايده‌آل فضل اين بوده كه سلطان بايد مجتهد باشد يا اينكه مجتهد عصر حكمروائى و سلطنت كند، تقريباً شبيه نظريه معروف افلاطون مبنى بر اينكه: زمامداران بايد فيلسوف باشند يا اينكه فلاسفه زمامدار گردند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش