۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
اين رسايل، بديعترين و بىسابقهترين آثارى است كه محصول كار گروهى و جمعى در فضاى اسلامى و شيعى مىباشد. بسيارى عقيده دارند كه رسايل إخوان الصفا از جمله نفيسترين و گرانبهاترين تأليفات فلسفى و ارزشمندترين سوغات علمى و قديمىترين دائرةالمعارف فكرى است كه بداعت، ايجاز، روشنى بيان، بلاغت و حكمت را در خود جمع كرده و دربردارنده علوم فلكى، رياضيات، موسيقى، هندسه، طب، ادبيات، حيوانشناسى، تربيت، اخلاق، شعر و علوم ديگرى است كه عقل اسلامى، آن را در عصرى كه فلسفه، گونهاى از كفر و الحاد خوانده مىشد، ايجاد نموده است <ref>رسائل إخوان الصفا، مقدمه عارف تامر، ج 1، ص 9</ref>. | اين رسايل، بديعترين و بىسابقهترين آثارى است كه محصول كار گروهى و جمعى در فضاى اسلامى و شيعى مىباشد. بسيارى عقيده دارند كه رسايل إخوان الصفا از جمله نفيسترين و گرانبهاترين تأليفات فلسفى و ارزشمندترين سوغات علمى و قديمىترين دائرةالمعارف فكرى است كه بداعت، ايجاز، روشنى بيان، بلاغت و حكمت را در خود جمع كرده و دربردارنده علوم فلكى، رياضيات، موسيقى، هندسه، طب، ادبيات، حيوانشناسى، تربيت، اخلاق، شعر و علوم ديگرى است كه عقل اسلامى، آن را در عصرى كه فلسفه، گونهاى از كفر و الحاد خوانده مىشد، ايجاد نموده است <ref>رسائل إخوان الصفا، مقدمه عارف تامر، ج 1، ص 9</ref>. | ||
در باره مؤلف اين رسائل اختلاف فراوانى وجود دارد: بعضى، آن را به [[امام جعفر صادق (ع)]] <ref>صابر عبده ابازيد محمد، فكرة الزمان عند إخوان الصفا، ص 70، به نقل از [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]]، لسان [[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]، ج 2، ص 63</ref>؛ برخى، به مسلمة بن قاسم اندلسى (م 353ق) <ref>احمد زكى پاشا، مقدمه رسائل اخوان الصفا، ص 31</ref> و گروهى، به حكيم ابوالقاسم مجريطى (م 398ق) <ref>مقدمه ابن خلدون، ص 480</ref> نسبت دادهاند. | در باره مؤلف اين رسائل اختلاف فراوانى وجود دارد: بعضى، آن را به [[امام جعفر صادق(ع)]] <ref>صابر عبده ابازيد محمد، فكرة الزمان عند إخوان الصفا، ص 70، به نقل از [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]]، لسان [[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]، ج 2، ص 63</ref>؛ برخى، به مسلمة بن قاسم اندلسى (م 353ق) <ref>احمد زكى پاشا، مقدمه رسائل اخوان الصفا، ص 31</ref> و گروهى، به حكيم ابوالقاسم مجريطى (م 398ق) <ref>مقدمه ابن خلدون، ص 480</ref> نسبت دادهاند. | ||
حاجى خليفه معتقد است كه مجريطى رسائلى شبيه اين رسائل و با همين نام داشته كه از آن اثرى در دست نيست <ref>ملا كاتب چلبى (حاجى خليفه)، كشف الظنون، ج 1، ص 904</ref> و بعضى ديگر عقيده دارند كه مجريطى اين كتاب را از سرزمين مشرق به اندلس برده و به شاگردان خود املا كرده است و به همين جهت، در انتساب كتاب به او اشتباه رخ داده و گروهى از پژوهشگران بر اين باورند كه آغاز تأليف اين كتاب، توسط عبدالله بن محمد بن اسماعيل بن جعفر، از فرزندان [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] و از بزرگان اسماعيليه بوده و پس از وى فرزندش، احمد بن عبدالله آن را تكميل كرده است <ref>عارف تامر، حقيقة إخوان الصفا و خلان الوفاء، ص 10</ref>. | حاجى خليفه معتقد است كه مجريطى رسائلى شبيه اين رسائل و با همين نام داشته كه از آن اثرى در دست نيست <ref>ملا كاتب چلبى (حاجى خليفه)، كشف الظنون، ج 1، ص 904</ref> و بعضى ديگر عقيده دارند كه مجريطى اين كتاب را از سرزمين مشرق به اندلس برده و به شاگردان خود املا كرده است و به همين جهت، در انتساب كتاب به او اشتباه رخ داده و گروهى از پژوهشگران بر اين باورند كه آغاز تأليف اين كتاب، توسط عبدالله بن محمد بن اسماعيل بن جعفر، از فرزندان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و از بزرگان اسماعيليه بوده و پس از وى فرزندش، احمد بن عبدالله آن را تكميل كرده است <ref>عارف تامر، حقيقة إخوان الصفا و خلان الوفاء، ص 10</ref>. | ||
بعضى با توجيه و تكلّف به جمع اين اقوال پراكنده پرداختهاند، اما مشهورتر آن است كه اين رسائل، حاصل تلاش يك انجمن سرّى از بزرگان اسماعيليه است كه در تعداد اعضا و نام آنها ترديد فراوان وجود دارد. به احتمال قوى ابوحيان توحيدى يكى از اعضاى اين تشكل بوده است <ref>دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، ج 7، ص 245</ref>. | بعضى با توجيه و تكلّف به جمع اين اقوال پراكنده پرداختهاند، اما مشهورتر آن است كه اين رسائل، حاصل تلاش يك انجمن سرّى از بزرگان اسماعيليه است كه در تعداد اعضا و نام آنها ترديد فراوان وجود دارد. به احتمال قوى ابوحيان توحيدى يكى از اعضاى اين تشكل بوده است <ref>دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، ج 7، ص 245</ref>. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
بخش بعدى رساله، به محور توبه و استغفار و دعا اختصاص يافته است و در ضمن تأكيد بر ترويج فرهنگ دعا، از يك حديث نبوى ياد مىشود كه حضرت، طى آن فرموده است: «همواره در امت من، چهل نفر بر سنت ابراهيم وجود دارند كه اينان أبدىاند و از ميان چهار هزار نفر مؤمن متقى، گلچين شدهاند و هم اينان ورثه انبيايند در علم و ايمان و تعبد و الهام و زهد و در واقع ملائكه بالقوهاند كه با مرگ به ملائكه بالفعل تبديل مىشوند». | بخش بعدى رساله، به محور توبه و استغفار و دعا اختصاص يافته است و در ضمن تأكيد بر ترويج فرهنگ دعا، از يك حديث نبوى ياد مىشود كه حضرت، طى آن فرموده است: «همواره در امت من، چهل نفر بر سنت ابراهيم وجود دارند كه اينان أبدىاند و از ميان چهار هزار نفر مؤمن متقى، گلچين شدهاند و هم اينان ورثه انبيايند در علم و ايمان و تعبد و الهام و زهد و در واقع ملائكه بالقوهاند كه با مرگ به ملائكه بالفعل تبديل مىشوند». | ||
در ادامه، حديث امير مؤمنان (ع) خطاب به كميل و حديث رسول خدا خطاب به اسامة بن زيد و نيز اباذر بازگو مىشود. | در ادامه، حديث امير مؤمنان(ع) خطاب به كميل و حديث رسول خدا خطاب به اسامة بن زيد و نيز اباذر بازگو مىشود. | ||
در واپسين قسمت رساله به مانعة الجمع بودن دنيا و آخرت اشاره مىشود و با روايت حديثى قدسى، به آدمى گوشزد مىشود كه آنچه خدا براى آدمى برگزيده، «آخرت» است و روا نيست كه آدمى چيزى جز آنچه خداى كريم و بندهنواز پسنديده، برگزيند. | در واپسين قسمت رساله به مانعة الجمع بودن دنيا و آخرت اشاره مىشود و با روايت حديثى قدسى، به آدمى گوشزد مىشود كه آنچه خدا براى آدمى برگزيده، «آخرت» است و روا نيست كه آدمى چيزى جز آنچه خداى كريم و بندهنواز پسنديده، برگزيند. |
ویرایش