پرش به محتوا

تاریخ تشیع (خواجویان): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)'
جز (جایگزینی متن - 'امام على(ع)' به 'امام على (ع)')
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
خط ۵۹: خط ۵۹:
3. نويسنده با يادآورى اين نكته كه سلمان صحابى پارساى پيامبر(ص)، ايرانى الاصل و اهل جى اصفهان يا استخر فارس يا رامهرمز بوده، افزوده است: او پس از تحقيق، از آيين زرتشت به مسيحيت گرويد و پيش از جنگ خندق به حضور پيامبر(ص) در مدينه رسيد و اسلام آورد، از اين پس يكى از ياران بااخلاص و مشاوران صديق و فداكار و معروف پيامبر(ص) گرديد. پيامبر(ص) در حالى‌كه مهاجران و انصار، سلمان را از خود مى‌دانستند فرمود: «سلمان منّا اهل البيت». ... وى در زمان حيات پيامبر(ص) از هواداران على(ع) بود و پس از رحلت پيامبر(ص) و انتخاب ابوبكر سخن معروف خود را به فارسى چنين گفت: «كرديد و نكرديد»، و بدين‌وسيله از آنان به سبب پيروى نكردن از على بن ابى طالب انتقاد كرد (همان، ص 25).
3. نويسنده با يادآورى اين نكته كه سلمان صحابى پارساى پيامبر(ص)، ايرانى الاصل و اهل جى اصفهان يا استخر فارس يا رامهرمز بوده، افزوده است: او پس از تحقيق، از آيين زرتشت به مسيحيت گرويد و پيش از جنگ خندق به حضور پيامبر(ص) در مدينه رسيد و اسلام آورد، از اين پس يكى از ياران بااخلاص و مشاوران صديق و فداكار و معروف پيامبر(ص) گرديد. پيامبر(ص) در حالى‌كه مهاجران و انصار، سلمان را از خود مى‌دانستند فرمود: «سلمان منّا اهل البيت». ... وى در زمان حيات پيامبر(ص) از هواداران على(ع) بود و پس از رحلت پيامبر(ص) و انتخاب ابوبكر سخن معروف خود را به فارسى چنين گفت: «كرديد و نكرديد»، و بدين‌وسيله از آنان به سبب پيروى نكردن از على بن ابى طالب انتقاد كرد (همان، ص 25).


4. نويسنده تأكيد كرده است كه: حسن بن على(ع) وارث اوضاعى بود كه از يك سو عافيت‌طلبان، اشراف و بزرگان قبيله‌هاى كوفه و از سوى ديگر كينه‌توزان نسبت به اسلام و اشراف اموى مستقر در شام، ايجاد كرده بودند. [[امام على (ع)]] در جامعه‌اى كه بيشتر افراد آن دچار ترديد شده، سستى و انزوا را پيشه خود ساخته بودند، با سه مشكل بزرگ همچون نداشتن ياور، مواجهه با دشمنى حيله‌گر و مسلّح و عدم همكارى افراد مؤثّر، روبرو بود. پيداست با چنين موقعيّتى نمى‌توان با فرزند ابوسفيان به علّت گشاده‌دستى در بخشش بيت‌المال به سران قبايل و ساير راحت‌طلبان، مبارزه كرد. از اين‌رو امام در ابتدا به نبرد با طغيانگر شام اقدام كرد، امّا به دليل سستى و بى‌نظمى سپاهيان و كمى دوستان بااخلاص و نيز اقدامات معاويه براى تطميع سران سپاه امام، جز واگذارى قدرت به معاويه چاره‌اى نديد. امام با اين اقدام، از ريخته شدن خون مسلمانان جلوگيرى و ياران اندك خويش را حفظ كرد. از اين پس امام به روشنگرى افكار مسلمانان پرداخت و تلاش كرد تا ضمن آگاه ساختن شيعيان از اوضاعى كه به برقرارى صلح منجر شد، آنان را براى ادامه مبارزه در موقعيّت جديد آماده كند (همان، ص 43).
4. نويسنده تأكيد كرده است كه: حسن بن على(ع) وارث اوضاعى بود كه از يك سو عافيت‌طلبان، اشراف و بزرگان قبيله‌هاى كوفه و از سوى ديگر كينه‌توزان نسبت به اسلام و اشراف اموى مستقر در شام، ايجاد كرده بودند. [[امام على(ع)]] در جامعه‌اى كه بيشتر افراد آن دچار ترديد شده، سستى و انزوا را پيشه خود ساخته بودند، با سه مشكل بزرگ همچون نداشتن ياور، مواجهه با دشمنى حيله‌گر و مسلّح و عدم همكارى افراد مؤثّر، روبرو بود. پيداست با چنين موقعيّتى نمى‌توان با فرزند ابوسفيان به علّت گشاده‌دستى در بخشش بيت‌المال به سران قبايل و ساير راحت‌طلبان، مبارزه كرد. از اين‌رو امام در ابتدا به نبرد با طغيانگر شام اقدام كرد، امّا به دليل سستى و بى‌نظمى سپاهيان و كمى دوستان بااخلاص و نيز اقدامات معاويه براى تطميع سران سپاه امام، جز واگذارى قدرت به معاويه چاره‌اى نديد. امام با اين اقدام، از ريخته شدن خون مسلمانان جلوگيرى و ياران اندك خويش را حفظ كرد. از اين پس امام به روشنگرى افكار مسلمانان پرداخت و تلاش كرد تا ضمن آگاه ساختن شيعيان از اوضاعى كه به برقرارى صلح منجر شد، آنان را براى ادامه مبارزه در موقعيّت جديد آماده كند (همان، ص 43).


5. نويسنده يادآور شده است كه همزمان با قيام توّابين، قيام بزرگترى به رهبرى مختار بن ابى عبيده ثقفى و كمك گروه ديگرى از شيعيان، در كوفه در حال شكل‌گيرى بود. اين حركت پس از شكست قيام توّابين، قدرت و نيروى بيشترى يافت؛ زيرا باقيمانده توّابين به آن پيوستند و مختار به زودى با جلب نظر و همكارى ابراهيم بن مالك اشتر، فرزند فرمانده سپاه و يار صميمى على(ع)، قدرت خويش را بين شيعيان كوفه تحكيم بخشيد. مختار از شيعيان و طرفداران امام حسين(ع) در كوفه بود. به گزارش [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، مسلم بن عقيل در ابتداى ورود به كوفه، بر مختار وارد شد و عبيدالله بن زياد حاكم اموى كه از همكارى وى با مسلم مطّلع شد، او را دستگير و مجروح ساخت و به زندان انداخت. اما پس از چندى به خواهش عبدالله بن عمر، شوهر خواهر مختار و فرمان يزيد بن معاويه، از زندان عبيدالله آزاد شد و رهسپار حجاز گرديد و همزمان با قيام توّابين، وارد كوفه شد. (همان، ص 55- 56).
5. نويسنده يادآور شده است كه همزمان با قيام توّابين، قيام بزرگترى به رهبرى مختار بن ابى عبيده ثقفى و كمك گروه ديگرى از شيعيان، در كوفه در حال شكل‌گيرى بود. اين حركت پس از شكست قيام توّابين، قدرت و نيروى بيشترى يافت؛ زيرا باقيمانده توّابين به آن پيوستند و مختار به زودى با جلب نظر و همكارى ابراهيم بن مالك اشتر، فرزند فرمانده سپاه و يار صميمى على(ع)، قدرت خويش را بين شيعيان كوفه تحكيم بخشيد. مختار از شيعيان و طرفداران امام حسين(ع) در كوفه بود. به گزارش [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، مسلم بن عقيل در ابتداى ورود به كوفه، بر مختار وارد شد و عبيدالله بن زياد حاكم اموى كه از همكارى وى با مسلم مطّلع شد، او را دستگير و مجروح ساخت و به زندان انداخت. اما پس از چندى به خواهش عبدالله بن عمر، شوهر خواهر مختار و فرمان يزيد بن معاويه، از زندان عبيدالله آزاد شد و رهسپار حجاز گرديد و همزمان با قيام توّابين، وارد كوفه شد. (همان، ص 55- 56).
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش