۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در باره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | در باره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش كه آن را در تاريخ 1393ق، در تهران نوشته، تأكيد كرده است كه استفاده از حقايق و معارف و احكام و آداب قرآن كريم وابسته به فهم كلمات قرآنى بهصورت دقيق و پژوهشى است و در نتيجه لازم است كه در زمينه شناخت معانى كلمات بكوشيم و معانى حقيقى را از مجازى تفكيك كنيم. كتابهاى تأليفى در زمينه لغات زبان عربى فراوان است و بيشتر آن كتابها به اين صورت تأليف شده كه هدفش گردآورى اقوال و اشاره به موارد استعمال لغات بوده و اين گونه كتابها دردى را دوا نمىكند و باعث ضلالت و تحير در كلمات الهى مىگردد. | |||
#:براى شناسايى كلمات الهى، كتاب حاضر را تأليف كردم با اين ويژگىها: در نقل لغات، به كتابهايى اعتماد كردم كه بر مبناى دقت و تحقيق و تفكيك حقيقت و مجاز نوشته شده، مانند كتابهاى صحاح و مقاييس و عين و... هدف ما جز كشف معانى حقيقى كلمات نيست و در اين راه سخت كوشيديم و از آيات الهى نيز استمداد طلبيديم و... و وقتى حقيقت كشف شد، آن را بر موارد استعمالش در قرآن كريم تطبيق داديم تا حقّ آشكار شود و باطل از بين برود... <ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ج 1، ص 5 - 7</ref>. | |||
براى شناسايى كلمات الهى، كتاب حاضر را تأليف كردم با اين ويژگىها: در نقل لغات، به كتابهايى اعتماد كردم كه بر مبناى دقت و تحقيق و تفكيك حقيقت و مجاز نوشته شده، مانند كتابهاى صحاح و مقاييس و عين و... هدف ما جز كشف معانى حقيقى كلمات نيست و در اين راه سخت كوشيديم و از آيات الهى نيز استمداد طلبيديم و... و وقتى حقيقت كشف شد، آن را بر موارد استعمالش در قرآن كريم تطبيق داديم تا حقّ آشكار شود و باطل از بين برود... <ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ج 1، ص 5 - 7</ref>. | #نويسنده بعد از تتبع و نقل اقوال گوناگون در مورد «برك»، خودش چنين استنباط كرده است: تحقيق اين است كه اصل واحد در اين ماده عبارت است از فضل، فيض، خير و فراوانى - مادى باشد يا معنوى - پس مُبارَك چيزى است كه در آن خير است و فيض و فضل به آن تعلق مىگيرد. بركت، خير و فضل و زيادت است. بِركه، زيادى و خير مخصوص است و به نوع معينى از مكان جمع شدن آب اختصاص يافته است و... <ref>همان، ج 1، ص 279 - 281</ref>. | ||
#نويسنده بعد از تتبع و نقل اقوال گوناگون در مورد «عقل»، اجتهاد خودش را چنين توضيح داده است: تحقيق اين است كه اصل واحد در اين ماده عبارت است از تشخيص صلاح و فساد در جريان زندگى مادى و معنوى و سپس نگهدارى و كنترل نفس بر آن. | |||
#:از لوازم عقل، عبارت است از خوددارى كردن، تدبر، خوب فهميدن و ادراك و انزجار و شناسايى آنچه در زندگى به آن نياز داريم و خود را در دژى از برنامههاى عدل و حقّ قرار دادن و پرهيز از هوا و تمايلات نفسانى. | |||
#:اين حقيقت آن مطلب است كه در احاديث آمده كه عقل لشكريانى دارد... پس عقل نيرويى است كه با آن خير و صلاح مادى و معنوى متمايز مىشود و باعث پيشگيرى از خلاف و تمايل مىشود. در جهت تشخيص، عقل قوىترين وسيله در تحصيل سعادت و رسيدن به كمال است. به تعبير قرآن: ''' «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» ''' <ref>ملك / 10</ref> و... <ref>همان، ج 8، ص 326 - 241</ref>. | |||
#نويسنده بعد از تتبع و نقل اقوال گوناگون در مورد «يوم»، خودش چنين استنباط كرده است: تحقيق اين است كه اصل واحد در اين ماده، عبارت است از: هر زمان محدودى، كم باشد يا زياد، در مادى باشد يا از ماوراى ماده، زمانى از روز يا زمانى اعمّ از روز و شب. | |||
#:و اما فرق بين «يوم» و «نهار» و «وقت» و «حين» اين است كه در «نهار» جريان روشنايى از طلوع تا غروب خوشيد ملاحظه مىشود، در «وقت» زمان محدودى مورد توجه قرار مىگيرد كه فعاليت، حادثه يا جريانى در آن انجام مىشود، «حين» قطعه زمانى است كه مبهم است و از نظر حدودش قيدى ندارد. | |||
از لوازم عقل، عبارت است از خوددارى كردن، تدبر، خوب فهميدن و ادراك و انزجار و شناسايى آنچه در زندگى به آن نياز داريم و خود را در دژى از برنامههاى عدل و حقّ قرار دادن و پرهيز از هوا و تمايلات نفسانى. | #:استعمال واژه «يوم» به معناى نهار، مانند ''' «قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَة وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى» '''؛ [موسى] گفت: «موعد شما روز جشن باشد كه مردم پيش از ظهر گرد مىآيند» <ref>طه / 59</ref> و... <ref>همان، ج 14، ص 70 - 73</ref>. | ||
اين حقيقت آن مطلب است كه در احاديث آمده كه عقل لشكريانى دارد... پس عقل نيرويى است كه با آن خير و صلاح مادى و معنوى متمايز مىشود و باعث پيشگيرى از خلاف و تمايل مىشود. در جهت تشخيص، عقل قوىترين وسيله در تحصيل سعادت و رسيدن به كمال است. به تعبير قرآن: ''' «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» ''' <ref>ملك / 10</ref> و... <ref>همان، ج 8، ص 326 - 241</ref>. | |||
و اما فرق بين «يوم» و «نهار» و «وقت» و «حين» اين است كه در «نهار» جريان روشنايى از طلوع تا غروب خوشيد ملاحظه مىشود، در «وقت» زمان محدودى مورد توجه قرار مىگيرد كه فعاليت، حادثه يا جريانى در آن انجام مىشود، «حين» قطعه زمانى است كه مبهم است و از نظر حدودش قيدى ندارد. | |||
استعمال واژه «يوم» به معناى نهار، مانند ''' «قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَة وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى» '''؛ [موسى] گفت: «موعد شما روز جشن باشد كه مردم پيش از ظهر گرد مىآيند» <ref>طه / 59</ref> و... <ref>همان، ج 14، ص 70 - 73</ref>. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش