۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبايى' به 'علامه طباطبايى') |
جز (جایگزینی متن - 'فخر رازى' به 'فخر رازى') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
4. نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا اينكه حضرت يوسف (ع) در زندان از ياد پروردگارش غافل شد، ترك اولى است؟»، نكته جالبى نوشته است: برخى از اين آيه ''' "وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِى عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ '''<ref>يوسف/ 42</ref>. استفاده كردهاند كه يوسف در زندان از ياد پروردگارش غافل ماند و منشأ اين برداشت اين است كه ضمير در جمله ''' "فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ" ''' به ساقى شاه برمىگردد يا به حضرت يوسف (ع) در ميان مفسران اختلاف است. بنابر آنكه ضمير را به يوسف(ع) بازگردانيم معناى جمله چنين ميشود: «شيطان ياد خدا را از خاطر يوسف برد و به همين دليل، براى نجات خود به غير او توسل جست» و بر اثر اين بىتوجهى مرتكب ترك اولى شد، نه گناه... ولى بنابر نظر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، ضمير به «الذي» بر مىگردد و معناى جمله اين است كه شيطان از ياد رفيق زندانى يوسف محو كرد كه نزد ربّش از يوسف(ع) سخن به ميان آورد و همين فراموشى باعث شد كه يوسف(ع) چند سالى در زندان بماند <ref>همان، ص 100- 101</ref>. | 4. نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا اينكه حضرت يوسف (ع) در زندان از ياد پروردگارش غافل شد، ترك اولى است؟»، نكته جالبى نوشته است: برخى از اين آيه ''' "وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِى عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ '''<ref>يوسف/ 42</ref>. استفاده كردهاند كه يوسف در زندان از ياد پروردگارش غافل ماند و منشأ اين برداشت اين است كه ضمير در جمله ''' "فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ" ''' به ساقى شاه برمىگردد يا به حضرت يوسف (ع) در ميان مفسران اختلاف است. بنابر آنكه ضمير را به يوسف(ع) بازگردانيم معناى جمله چنين ميشود: «شيطان ياد خدا را از خاطر يوسف برد و به همين دليل، براى نجات خود به غير او توسل جست» و بر اثر اين بىتوجهى مرتكب ترك اولى شد، نه گناه... ولى بنابر نظر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، ضمير به «الذي» بر مىگردد و معناى جمله اين است كه شيطان از ياد رفيق زندانى يوسف محو كرد كه نزد ربّش از يوسف(ع) سخن به ميان آورد و همين فراموشى باعث شد كه يوسف(ع) چند سالى در زندان بماند <ref>همان، ص 100- 101</ref>. | ||
5. نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا افسانه غرانيق صحت دارد؟» نوشته است: اين افسانه را هيچ يك از محققان علماى اسلام نپذيرفته و آن را خرافهاى بيش ندانستهاند و دلايلى عقلى، قرآنى و روايى بر نادرست بودن آن آوردهاند. فخر رازى در ذيل آيه 52 حج، پس از نقل اين داستان و تصريح به واقعيت نداشتن آن، هفت آيه بر نادرستى آن ذكر ميكند و پس از ذكر آيات، روايات و دلايل عقلى نيز بر نادرستى اين داستان مىآورد <ref>همان، ص 183- 184</ref>. | 5. نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا افسانه غرانيق صحت دارد؟» نوشته است: اين افسانه را هيچ يك از محققان علماى اسلام نپذيرفته و آن را خرافهاى بيش ندانستهاند و دلايلى عقلى، قرآنى و روايى بر نادرست بودن آن آوردهاند. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در ذيل آيه 52 حج، پس از نقل اين داستان و تصريح به واقعيت نداشتن آن، هفت آيه بر نادرستى آن ذكر ميكند و پس از ذكر آيات، روايات و دلايل عقلى نيز بر نادرستى اين داستان مىآورد <ref>همان، ص 183- 184</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش