پرش به محتوا

قالی، اسماعیل بن قاسم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد'
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
خط ۳۲: خط ۳۲:




«اسماعيل بن قاسم بن عيذون بن هارون بن عيسى بن محمد بن سلمان»، مكنى به ابوعلى قالى، صاحب «امالى»، از ائمه لغت و اساتيد نحات است. در فن اعراب بر آيين بصريين مى‌رفت. نياى بزرگ وى، سلمان، از موالى عبد الملك بن مروان بود. در طبقات [[سيوطى]] از طبقات زبيدى نقل شده كه در مدح ابوعلى به فضل و ادب گفته است.
«اسماعيل بن قاسم بن عيذون بن هارون بن عيسى بن محمد بن سلمان»، مكنى به ابوعلى قالى، صاحب «امالى»، از ائمه لغت و اساتيد نحات است. در فن اعراب بر آيين بصريين مى‌رفت. نياى بزرگ وى، سلمان، از موالى عبدالملك بن مروان بود. در طبقات [[سيوطى]] از طبقات زبيدى نقل شده كه در مدح ابوعلى به فضل و ادب گفته است.


وى در منازجرد، شهرى نزديك مدينه خرت‌برت از خطه ديار بكر در جمادى‌الثانى سال 208ق متولد شد. چون به سرحد كسب هنر رسيد، از وطن مألوف بيرون شد و در گرد بلاد گردش كرد و در سال 303 وارد دارالسلام بغداد شد و اتفاقاً همراهان او جمعى از مردم قالى‌قلا بودند كه بر نص عماد الدين اصفهانى در تاريخ سلجوقيه همان ارزن الروم است و از اينجا به ابوعلى قالى معروف شد.
وى در منازجرد، شهرى نزديك مدينه خرت‌برت از خطه ديار بكر در جمادى‌الثانى سال 208ق متولد شد. چون به سرحد كسب هنر رسيد، از وطن مألوف بيرون شد و در گرد بلاد گردش كرد و در سال 303 وارد دارالسلام بغداد شد و اتفاقاً همراهان او جمعى از مردم قالى‌قلا بودند كه بر نص عماد الدين اصفهانى در تاريخ سلجوقيه همان ارزن الروم است و از اينجا به ابوعلى قالى معروف شد.


وى به بغداد و موصل رفت و در آنجا در پيشگاه علماى بزرگى تلمذ كرد، آنگاه به عزيمت كشور اندلس، از عراق بيرون شد و در ايام حكمرانى عبد الرحمن ناصر از امويه اندلس، وارد آن خاك شد و كرسى خلافت ناصر در شهر قرطبه بود و پسر وى حكم بن عبد الرحمن، مثل وزيرى بالاستقلال مباشرت حل و عقد امور مى‌كرد...
وى به بغداد و موصل رفت و در آنجا در پيشگاه علماى بزرگى تلمذ كرد، آنگاه به عزيمت كشور اندلس، از عراق بيرون شد و در ايام حكمرانى عبدالرحمن ناصر از امويه اندلس، وارد آن خاك شد و كرسى خلافت ناصر در شهر قرطبه بود و پسر وى حكم بن عبدالرحمن، مثل وزيرى بالاستقلال مباشرت حل و عقد امور مى‌كرد...


از كتاب «وافى بالوفيات» تأليف اديب اوحدى صلاح الدين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، منقول است كه در جمله ذكر مكانت ابوعلى نزد خليفه مغربى و انتشار فضل و رواج امر وى در اندلس گفته: «چون ابوعلى به مغرب‌زمين درآمد، آهنگ درگاه ناصر اموى كرد و ناصر او را مكرم داشت و او به نام ناصر و پسرش، حكم، تصنيف‌ها نگاشت و هنرهاى خويش در تمام آن كشور پراكنده ساخت...
از كتاب «وافى بالوفيات» تأليف اديب اوحدى صلاح الدين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، منقول است كه در جمله ذكر مكانت ابوعلى نزد خليفه مغربى و انتشار فضل و رواج امر وى در اندلس گفته: «چون ابوعلى به مغرب‌زمين درآمد، آهنگ درگاه ناصر اموى كرد و ناصر او را مكرم داشت و او به نام ناصر و پسرش، حكم، تصنيف‌ها نگاشت و هنرهاى خويش در تمام آن كشور پراكنده ساخت...


منقول است عبد الرحمن ناصر، ابوعلى را از عراق به اندلس احضار كرد، به اين مناسبت كه ابوعلى بالولايه، اموى بود و جد او سلمان از موالى عبد الملك به شمار مى‌رفت، چنان‌كه اشارت شد. بر هر تقدير، تاريخ ورود وى به اندلس سال 330ق، است و نزول او به شهر قرطبه، بيست و سوم شعبان آن سال، چنان‌كه صلاح الدين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در «وافى» و شمس الدين اربلى در «وفيات» تصريح كرده‌اند. صاحب «[[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب|نفح الطيب]]» مى‌گويد: بعض مورخين چنين گمان كرده‌اند كه ورود ابوعلى به اندلس، در عهد حكم مستنصر بوده، نه در زمان عبد الرحمن ناصر و صواب آن است كه در خلافت پدر بوده، نه پسر، چرا كه قصه عجز ابوعلى از خطابت در حضور ناصر و رسل قسطنطين كه آن را اكثر مورخين به‌شرح نگارش داده‌اند، با اين تاريخ درست نيايد؛ چه، وفود ملوك و رسل سلاطين عموماً و وصول سفراء قسطنطين خصوصاً بالاتفاق در خلافت ناصر بوده است، نه مستنصر، چنان‌كه خواهيم نگاشت. على‌الجمله، اجزاء خلافت، ابوعلى را بسيار تبجيل كردند و مقدمش غنيمت شمردند، لاسيما حكم كه در تحصيل فضائل و تكميل آداب عنايتى داشت و محب اهل علم بود و او نخستين كسى است از رجال اندلس كه نسخه «اغانى» را از عراق بدان كشور حاضر ساخت و هزار دينار از آنجا به نزد مصنف «اغانى»، حافظ [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]|[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، فرستاد تا نسخه‌اى از آن كتاب حافل و مجموع كامل به مغرب روانه كرد و ابوعلى قالى كتاب «امالى» به نام او مطرز ساخت و چند مصنف بارع به اسم ناصر پرداخت و مستنصر او را همواره به جمع و تأليف تشويق مى‌كرد...
منقول است عبدالرحمن ناصر، ابوعلى را از عراق به اندلس احضار كرد، به اين مناسبت كه ابوعلى بالولايه، اموى بود و جد او سلمان از موالى عبدالملك به شمار مى‌رفت، چنان‌كه اشارت شد. بر هر تقدير، تاريخ ورود وى به اندلس سال 330ق، است و نزول او به شهر قرطبه، بيست و سوم شعبان آن سال، چنان‌كه صلاح الدين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در «وافى» و شمس الدين اربلى در «وفيات» تصريح كرده‌اند. صاحب «[[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب|نفح الطيب]]» مى‌گويد: بعض مورخين چنين گمان كرده‌اند كه ورود ابوعلى به اندلس، در عهد حكم مستنصر بوده، نه در زمان عبدالرحمن ناصر و صواب آن است كه در خلافت پدر بوده، نه پسر، چرا كه قصه عجز ابوعلى از خطابت در حضور ناصر و رسل قسطنطين كه آن را اكثر مورخين به‌شرح نگارش داده‌اند، با اين تاريخ درست نيايد؛ چه، وفود ملوك و رسل سلاطين عموماً و وصول سفراء قسطنطين خصوصاً بالاتفاق در خلافت ناصر بوده است، نه مستنصر، چنان‌كه خواهيم نگاشت. على‌الجمله، اجزاء خلافت، ابوعلى را بسيار تبجيل كردند و مقدمش غنيمت شمردند، لاسيما حكم كه در تحصيل فضائل و تكميل آداب عنايتى داشت و محب اهل علم بود و او نخستين كسى است از رجال اندلس كه نسخه «اغانى» را از عراق بدان كشور حاضر ساخت و هزار دينار از آنجا به نزد مصنف «اغانى»، حافظ [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]|[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، فرستاد تا نسخه‌اى از آن كتاب حافل و مجموع كامل به مغرب روانه كرد و ابوعلى قالى كتاب «امالى» به نام او مطرز ساخت و چند مصنف بارع به اسم ناصر پرداخت و مستنصر او را همواره به جمع و تأليف تشويق مى‌كرد...


وى تا آخر عمر در قرطبه بنشست و اكثر مصنفات خويش در آن بلد بنوشت تا هم بدانجا در شب شنبه از شهر ربيع ديگر و به قولى، جمادى نخست از سال 356ق، درگذشت. ابوعبدالله جبيرى بر وى نماز كرد و كالبدش را در گورستان ظاهر قرطبه مدفون و بر سر مزارش قبه‌اى بنا كردند.
وى تا آخر عمر در قرطبه بنشست و اكثر مصنفات خويش در آن بلد بنوشت تا هم بدانجا در شب شنبه از شهر ربيع ديگر و به قولى، جمادى نخست از سال 356ق، درگذشت. ابوعبدالله جبيرى بر وى نماز كرد و كالبدش را در گورستان ظاهر قرطبه مدفون و بر سر مزارش قبه‌اى بنا كردند.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش