سر الأسرار و مظهر الأنوار فيما يحتاج إليه الأبرار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد'
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
خط ۱۱: خط ۱۱:
فتوح الغیب
فتوح الغیب


قلائد الجواهر فی مناقب تاج الاولیاء و معدن الاصفیاء و سلطان الاولیاء الشیخ محیی الدین عبد القادر الجیلانی
قلائد الجواهر فی مناقب تاج الاولیاء و معدن الاصفیاء و سلطان الاولیاء الشیخ محیی الدین عبدالقادر الجیلانی
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
خط ۲۹: خط ۲۹:
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14


عبد القادر جیلانی، عبد القادر بن ابی صالح، ۴۷۱ - ۵61ق. - سرگذشت نامه
عبد القادر جیلانی، عبدالقادر بن ابی صالح، ۴۷۱ - ۵61ق. - سرگذشت نامه


عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
خط ۵۳: خط ۵۳:




«سر الاسرار و مظهر الانوار فى ما يحتاج اليه الابرار»، به زبان عربى، اثر شيخ عبد القادر گيلانى است كه رساله‌اى ارزنده براى شناساندنِ اصول تصوف و طريق ذكر براى وصول به شناخت حق و محو و فناء فى الله است.
«سر الاسرار و مظهر الانوار فى ما يحتاج اليه الابرار»، به زبان عربى، اثر شيخ عبدالقادر گيلانى است كه رساله‌اى ارزنده براى شناساندنِ اصول تصوف و طريق ذكر براى وصول به شناخت حق و محو و فناء فى الله است.


به دنبال رساله مزبور، سه رساله ديگر نيز درج شده است كه به ترتيب عبارت است از:
به دنبال رساله مزبور، سه رساله ديگر نيز درج شده است كه به ترتيب عبارت است از:


«فتوح الغيب»، اثر شيخ عبد القادر گيلانى؛
«فتوح الغيب»، اثر شيخ عبدالقادر گيلانى؛


«قلائد الجواهر»، اثر شيخ محمد بن يحيى تاذفى؛
«قلائد الجواهر»، اثر شيخ محمد بن يحيى تاذفى؛
خط ۷۰: خط ۷۰:
رساله«فتوح الغيب»، مشتمل بر 78 مقاله است.
رساله«فتوح الغيب»، مشتمل بر 78 مقاله است.


رساله«قلائد الجواهر»، شامل مباحث متفرق و متنوع(بدون باب‌بندى و فصل‌بندى)، در باره شيخ عبد القادر گيلانى است.
رساله«قلائد الجواهر»، شامل مباحث متفرق و متنوع(بدون باب‌بندى و فصل‌بندى)، در باره شيخ عبدالقادر گيلانى است.


رساله«السيف الربانى»، داراى دو باب و يك خاتمه است.
رساله«السيف الربانى»، داراى دو باب و يك خاتمه است.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
5. شايسته است كه سالك، زيرك و بينا و ناظر به عواقب امور باشد و در سپرى شدن و پشت نمودن آنها انديشه نمايد و فريب ظاهر احوال را نخورد... كرامات و احوال اولياء، ايمن از مكر و استدراج نيست؛ برخلاف معجزات انبياء(ع) كه تا ابد از مكر و استدراج، در امان است.
5. شايسته است كه سالك، زيرك و بينا و ناظر به عواقب امور باشد و در سپرى شدن و پشت نمودن آنها انديشه نمايد و فريب ظاهر احوال را نخورد... كرامات و احوال اولياء، ايمن از مكر و استدراج نيست؛ برخلاف معجزات انبياء(ع) كه تا ابد از مكر و استدراج، در امان است.


ب) «فتوح الغيب»: در اين رساله، در باره‌ى موت معنوى، فناى از خلق، تقرب به خداوند متعال، كشف و مشاهده، نفس و احوال آن، تسليم در برابر اوامر الهى، خوف و رجاء، توكل و مقامات آن، كيفيت وصول به حق تعالى به‌واسطه‌ى مرشد، نهى از شكوى، احوال مريد، ورع، مذمت حسد و امر به ترك آن، نعمت و ابتلاء، مذمت نوم، ترك حظوظ، عدم منازعه در باره قدر الهى، بدايت و نهايت، محبت و محبوب، معرفت، امر به دعا و نهى از ترك آن، جهادِ با نفس و اهل مجاهده و محاسبه بحث مى‌شود و در تكمله آن، وصاياى شيخ عبد القادر نسبت به اولادش بيان مى‌گردد؛ وصايايى از قبيل اينكه همواره تقواى الهى را پيشه خود سازند و از احدى غير از حق تعالى خوف نداشته باشند و بر كسى و چيزى غير از ذات مقدس الهى تكيه نكنند.
ب) «فتوح الغيب»: در اين رساله، در باره‌ى موت معنوى، فناى از خلق، تقرب به خداوند متعال، كشف و مشاهده، نفس و احوال آن، تسليم در برابر اوامر الهى، خوف و رجاء، توكل و مقامات آن، كيفيت وصول به حق تعالى به‌واسطه‌ى مرشد، نهى از شكوى، احوال مريد، ورع، مذمت حسد و امر به ترك آن، نعمت و ابتلاء، مذمت نوم، ترك حظوظ، عدم منازعه در باره قدر الهى، بدايت و نهايت، محبت و محبوب، معرفت، امر به دعا و نهى از ترك آن، جهادِ با نفس و اهل مجاهده و محاسبه بحث مى‌شود و در تكمله آن، وصاياى شيخ عبدالقادر نسبت به اولادش بيان مى‌گردد؛ وصايايى از قبيل اينكه همواره تقواى الهى را پيشه خود سازند و از احدى غير از حق تعالى خوف نداشته باشند و بر كسى و چيزى غير از ذات مقدس الهى تكيه نكنند.


نمونه‌هايى از مطالب مطرح شده در پاره‌اى از مقالات كتاب:
نمونه‌هايى از مطالب مطرح شده در پاره‌اى از مقالات كتاب:
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
نمونه‌اى از وصاياى شيخ به فرزندان خويش:
نمونه‌اى از وصاياى شيخ به فرزندان خويش:


وصيت به فرزندش، عبد الوهاب: بر تو باد تقواى الهى، از هيچ‌كس جز خدا نترس، به هيچ‌كس جز خدا اميدوار مباش، همه حوائج را به خدا واگذار و جز بر او تكيه مكن و...
وصيت به فرزندش، عبدالوهاب: بر تو باد تقواى الهى، از هيچ‌كس جز خدا نترس، به هيچ‌كس جز خدا اميدوار مباش، همه حوائج را به خدا واگذار و جز بر او تكيه مكن و...


لازم به ذكر است كه در تتمه‌ى اين رساله، قصيده‌ى عينيه شيخ و ساير قصايد منسوب به وى آورده شده است تا براى طالبان معارف عرفانى مفيد واقع گردد
لازم به ذكر است كه در تتمه‌ى اين رساله، قصيده‌ى عينيه شيخ و ساير قصايد منسوب به وى آورده شده است تا براى طالبان معارف عرفانى مفيد واقع گردد


ج) «قلائد الجواهر»: اين رساله، در باره اولاد و ازواج و مولد و وفات و مناقب شيخ عبد القادر گيلانى نوشته شده است. كتاب، فاقد باب‌بندى و فصل‌بندى مرسوم است، ولى مطالب آن، در قالب يك مقدمه و 18 عنوان كلى متنوع همچون: «ذكر ازواجه رضى الله عنه»، «ذكر ما حضرنى من اولاده رضى الله عنه و عنهم»، «و له رحمة الله عليه»، «ذكر من حضرنى من اولادهم رضى الله عنهم»، «ذكر اولاد ابى صالح نصر بن عبد الرزاق»، «اولاد الشيخ شمس الدين محمد»، «ذكر اولاده»، «ذكر ذريتهم كثر الله منهم»، «ذكر اولاد الشيخ محيى الدين»، «ذكر اولادهما»، «و من ذرية الشيخ حسن بن علاء الدين»، «ذكر اولاده و اولاد اولاده»، «اولاده كثر الله منهم»، «ذكر اولاد الشيخ محمد بن عبد العزيز الجيلى الجبالى تغمدهم الله برحمته»، «ولده البدر حسن بن محمد بن شرشيق بن محمد بن عبد العزيز بن الشيخ عبد القادر الجيلى الجبالى»، «ذكر مناقب السادات المشايخ الذين اثنوا عليه الموعود بذكرهم رضى الله عنهم»، «ذكر مولده و وفاته رضى الله عنه» و«و لنختم هذا المختصر بذكر شىء من مناقبه»، ارائه شده است.
ج) «قلائد الجواهر»: اين رساله، در باره اولاد و ازواج و مولد و وفات و مناقب شيخ عبدالقادر گيلانى نوشته شده است. كتاب، فاقد باب‌بندى و فصل‌بندى مرسوم است، ولى مطالب آن، در قالب يك مقدمه و 18 عنوان كلى متنوع همچون: «ذكر ازواجه رضى الله عنه»، «ذكر ما حضرنى من اولاده رضى الله عنه و عنهم»، «و له رحمة الله عليه»، «ذكر من حضرنى من اولادهم رضى الله عنهم»، «ذكر اولاد ابى صالح نصر بن عبدالرزاق»، «اولاد الشيخ شمس الدين محمد»، «ذكر اولاده»، «ذكر ذريتهم كثر الله منهم»، «ذكر اولاد الشيخ محيى الدين»، «ذكر اولادهما»، «و من ذرية الشيخ حسن بن علاء الدين»، «ذكر اولاده و اولاد اولاده»، «اولاده كثر الله منهم»، «ذكر اولاد الشيخ محمد بن عبدالعزيز الجيلى الجبالى تغمدهم الله برحمته»، «ولده البدر حسن بن محمد بن شرشيق بن محمد بن عبدالعزيز بن الشيخ عبدالقادر الجيلى الجبالى»، «ذكر مناقب السادات المشايخ الذين اثنوا عليه الموعود بذكرهم رضى الله عنهم»، «ذكر مولده و وفاته رضى الله عنه» و«و لنختم هذا المختصر بذكر شىء من مناقبه»، ارائه شده است.


پاره‌اى از مطالب مطرح شده در كتاب:
پاره‌اى از مطالب مطرح شده در كتاب:
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
شيخ را چهار زوجه بوده و 49 فرزند(27 پسر و بقيه دختر).
شيخ را چهار زوجه بوده و 49 فرزند(27 پسر و بقيه دختر).


يكى از معروف‌ترين فرزندان شيخ عبد القادر، شيخ عبد الوهاب است. او پس از تحصيل فقه و حديث در نزد پدر و ديگران، در طلب علم به بلاد عجم سفر كرد. او در زمان حيات پدر، به نيابت از وى، در سال 543 در مدرسه او آغاز به تدريس كرد و...
يكى از معروف‌ترين فرزندان شيخ عبدالقادر، شيخ عبدالوهاب است. او پس از تحصيل فقه و حديث در نزد پدر و ديگران، در طلب علم به بلاد عجم سفر كرد. او در زمان حيات پدر، به نيابت از وى، در سال 543 در مدرسه او آغاز به تدريس كرد و...


به گفته قطب يونينى، شيخ عبد القادر در سنه 470، متولد شد. فرزند شيخ عبد القادر، عبد الرزاق، از قول پدر نقل كرده كه وى فرمود: «در سالى كه تميمى در بغداد فوت كرد، من وارد آن شهر شدم در حالى كه 18 ساله بودم»(تميمى در سال 488 فوت كرد).
به گفته قطب يونينى، شيخ عبدالقادر در سنه 470، متولد شد. فرزند شيخ عبدالقادر، عبدالرزاق، از قول پدر نقل كرده كه وى فرمود: «در سالى كه تميمى در بغداد فوت كرد، من وارد آن شهر شدم در حالى كه 18 ساله بودم»(تميمى در سال 488 فوت كرد).


شيخ عبد القادر گويد: آن زمان كه من كودكى صغير در مكتب بودم، هر روز فرشته‌اى(كه نمى‌دانستم او فرشته‌اى است كه به‌صورت بنى آدم درآمده) مرا از خانه به مكتب مى‌رساند و به كودكان دستور مى‌داد كه در مجلس براى من جا باز كنند و با من مجالست مى‌نمود تا موقعى كه به خانه بازگردم. روزى از وى پرسيدم: تو كيستى؟ گفت: «من فرشته‌اى از فرشتگانم كه خدا مرا به‌سوى تو فرستاده تا مادامى كه تو در مكتب‌خانه‌اى با تو باشم» و من در هر روز، به اندازه‌اى مى‌آموختم كه ديگران، در يك هفته نمى‌آموختند.
شيخ عبدالقادر گويد: آن زمان كه من كودكى صغير در مكتب بودم، هر روز فرشته‌اى(كه نمى‌دانستم او فرشته‌اى است كه به‌صورت بنى آدم درآمده) مرا از خانه به مكتب مى‌رساند و به كودكان دستور مى‌داد كه در مجلس براى من جا باز كنند و با من مجالست مى‌نمود تا موقعى كه به خانه بازگردم. روزى از وى پرسيدم: تو كيستى؟ گفت: «من فرشته‌اى از فرشتگانم كه خدا مرا به‌سوى تو فرستاده تا مادامى كه تو در مكتب‌خانه‌اى با تو باشم» و من در هر روز، به اندازه‌اى مى‌آموختم كه ديگران، در يك هفته نمى‌آموختند.


د) «السيف الربانى»: قصه تدوين اين رساله كه داراى يك مقدمه، دو باب و يك خاتمه است، چنين است:
د) «السيف الربانى»: قصه تدوين اين رساله كه داراى يك مقدمه، دو باب و يك خاتمه است، چنين است:


يكى از دوستان مؤلف، رساله‌اى را نزد او مى‌آورد كه در آن، اتصال نسب شيخ عبد القادر به اصل نبوى نفى شده و مقامات و كرامات وى انكار گرديده و به اولاد و احفاد و خواص پيروان وى تعرض شده و افادات نفيس او، مورد توجيهات ناروا قرار گرفته است. مؤلف، خشمگين و نگران شده و همچون كسى كه در برابر دزدى مهاجم برمى‌خيزيد، بپاخاسته و با خود گفته: «شل باد دست كسى كه گردن اين سركش را با شمشير دانش نزند» و پس از استخاره و مشورت با يكى از اساتيد و بزرگان زمان خويش، به تأليف اين كتاب همت گمارده است.
يكى از دوستان مؤلف، رساله‌اى را نزد او مى‌آورد كه در آن، اتصال نسب شيخ عبدالقادر به اصل نبوى نفى شده و مقامات و كرامات وى انكار گرديده و به اولاد و احفاد و خواص پيروان وى تعرض شده و افادات نفيس او، مورد توجيهات ناروا قرار گرفته است. مؤلف، خشمگين و نگران شده و همچون كسى كه در برابر دزدى مهاجم برمى‌خيزيد، بپاخاسته و با خود گفته: «شل باد دست كسى كه گردن اين سركش را با شمشير دانش نزند» و پس از استخاره و مشورت با يكى از اساتيد و بزرگان زمان خويش، به تأليف اين كتاب همت گمارده است.


باب اول، در باره نسب شيخ و خاندان وى است. در اين باب، شيخ، از طرف پدر، منتسب به امام حسن(ع) و از طرف مادر، منتسب به امام حسين(ع)، خوانده شده است.
باب اول، در باره نسب شيخ و خاندان وى است. در اين باب، شيخ، از طرف پدر، منتسب به امام حسن(ع) و از طرف مادر، منتسب به امام حسين(ع)، خوانده شده است.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
|}
|}


مؤلف، در خاتمه، هشت مبحث را كه در كتاب«بهجة الاسرار» شيخ على شطنوفى(كه اولين كتابى است كه در شأن شيخ عبد القادر تصنيف شده است)، ذكر شده، ولى معترضين به شيخ، زيبايى آنها را درنيافته‌اند، مطرح كرده است؛ مباحثى از اين قبيل: «حماد دباس، استاد شيخ، در مورد وى گفته است: شيخ، از خدا قول گرفته است كه با وى مكر نكند»، «ماه و سال و خورشيد و... بر شيخ درود مى‌فرستادند و با وى هم‌سخن مى‌شدند» و...
مؤلف، در خاتمه، هشت مبحث را كه در كتاب«بهجة الاسرار» شيخ على شطنوفى(كه اولين كتابى است كه در شأن شيخ عبدالقادر تصنيف شده است)، ذكر شده، ولى معترضين به شيخ، زيبايى آنها را درنيافته‌اند، مطرح كرده است؛ مباحثى از اين قبيل: «حماد دباس، استاد شيخ، در مورد وى گفته است: شيخ، از خدا قول گرفته است كه با وى مكر نكند»، «ماه و سال و خورشيد و... بر شيخ درود مى‌فرستادند و با وى هم‌سخن مى‌شدند» و...


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش