۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'احمد بن حنبل' به 'احمد بن حنبل') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
دوره دوم فقه عامه عصر تابعين است كه به دليل ادغام صحابه صغار در تابعين، اين دوره از پايان خلافت خلفاى راشدين تا ظهور ائمه اربعه اهل سنت در اوايل قرن دوم هجرى را در بر گرفته است. ايشان به خصوصيات و امتيازات اين دوره نيز به همراه اشارهاى به جايگاه اجماع در اين دوره و نام فقهاى اين دوره اشاره نموده است. | دوره دوم فقه عامه عصر تابعين است كه به دليل ادغام صحابه صغار در تابعين، اين دوره از پايان خلافت خلفاى راشدين تا ظهور ائمه اربعه اهل سنت در اوايل قرن دوم هجرى را در بر گرفته است. ايشان به خصوصيات و امتيازات اين دوره نيز به همراه اشارهاى به جايگاه اجماع در اين دوره و نام فقهاى اين دوره اشاره نموده است. | ||
دوره سوم، دوره پيشوايان مذاهب مىباشد كه از اوايل قرن دوم تا نيمه قرن چهارم ادامه داشته است. اين دوره پس از دوره تابعين درخشانترين دوره فقه اهل سنت مىباشد. ايشان در اين قسمت كتاب به اختلافات عمده فرق اسلامى اشاره كرده، بعد به امتيازات و فقهاى اين دوره مىپردازد. فقهاى اين دوره عبارتند از: | دوره سوم، دوره پيشوايان مذاهب مىباشد كه از اوايل قرن دوم تا نيمه قرن چهارم ادامه داشته است. اين دوره پس از دوره تابعين درخشانترين دوره فقه اهل سنت مىباشد. ايشان در اين قسمت كتاب به اختلافات عمده فرق اسلامى اشاره كرده، بعد به امتيازات و فقهاى اين دوره مىپردازد. فقهاى اين دوره عبارتند از: ابوحنيفه نعمان بن ثابت كه در سال صد و پنجاه هجرى درگذشت، محمد بن ادريس شافعى كه متوفاى دويست و چهار مىباشد و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] شيبانى كه سال وفاتش را دويست و چهل و يك نوشتهاند و نهايتا مالك كه يكى ديگر از فقهاى اربعه اهل سنت مىباشد. | ||
دوره چهارم فقه اهل سنت را دوره توقف اجتهاد و گزينش مذاهب ناميدهاند كه از نيمه قرن چهارم تا سقوط خلافت عباسيان را در بر گرفته است. پنجمين دوره فقه ايشان، عصر تقليد محض است كه از سقوط بغداد توسط هلاكو تا جنگ جهانى دوم مىباشد. اجتهاد در اين دوره به نهايت ضعف خود رسيده بود و تمام امتيازات دورههاى قبلى را از دست داد. ششمين و آخرين دوره فقه اهل سنت از حدود جنگ جهانى تا زمان حاضر را شامل مىشود كه از جمله خصوصيات آنها خروج از انحصار تقليد از يكى از فقهاى اربعه است؛ يعنى در اين دوره، يك شافعى مذهب مسئلهاى را از | دوره چهارم فقه اهل سنت را دوره توقف اجتهاد و گزينش مذاهب ناميدهاند كه از نيمه قرن چهارم تا سقوط خلافت عباسيان را در بر گرفته است. پنجمين دوره فقه ايشان، عصر تقليد محض است كه از سقوط بغداد توسط هلاكو تا جنگ جهانى دوم مىباشد. اجتهاد در اين دوره به نهايت ضعف خود رسيده بود و تمام امتيازات دورههاى قبلى را از دست داد. ششمين و آخرين دوره فقه اهل سنت از حدود جنگ جهانى تا زمان حاضر را شامل مىشود كه از جمله خصوصيات آنها خروج از انحصار تقليد از يكى از فقهاى اربعه است؛ يعنى در اين دوره، يك شافعى مذهب مسئلهاى را از ابوحنيفه تقليد مىكند و يك مالكى مقلد [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] است. | ||
ادوار فقه شيعه | ادوار فقه شيعه | ||
مؤلف، براى فقه اماميه نه دوره ترسيم نموده كه به ترتيب عبارتند از: 1- دوره تفسير و تبيين كه از رحلت پيامبر(ص) آغاز شده و تا پايان غيبت صغرى ادامه يافته است. در اين دوره اگر چه باب اجتهاد در ميان اهل سنت گشوده شد؛ ولى شيعيان با وجود ائمه معصومين(ع) نيازى به اجتهاد نمىديدند. در اين دوره از امامان(ع) نمىتوان به فقيه تعبير كرد، زيرا آنان در واقع مفسران شريعت مىباشند نه يك مجتهد و فقيه صرف. البته در ميان شاگردان آنها مخصوصا شاگردان صادقين(ع) افراد بودند كه با وجود نقل احاديث، از قدرت استنباط احكام نيز برخوردار بودند كه از آنها به عنوان فقهاى اين دوره ياد مىشود. 2- دور دوم، دوره محدثان نام دارد كه از حدود غيبت كبرى؛ يعنى اواسط نيمه اول قرن چهارم تا نيمه اول قرن پنجم را در بر گرفته است. بزرگان اين دوره غالبا در دو شهر مذهبى قم و رى زندگى مىكردهاند. على بن ابراهيم قمى، [[کلینی، محمد بن یعقوب|محمد بن يعقوب كلينى]]، جعفر بن محمد بن قولويه و على بن حسين بن موسى بن بابويه و پسرش، فقهاى اين دوره مىباشند. 3- دوره سوم، عصر آغاز اجتهاد است. اين دوره هم مقارن دوره قبل بوده و از آغاز غيبت كبرى توسط ابن عقيل عمانى و ابن جنيد اسكافى شروع شده و حدود يك قرن و نيم ادامه يافت. غير از اين دو نفر ابن قولويه، [[شيخ مفيد]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] نيز از فقهاى اين دوره هستند. 4- چهارمين دوره فقه شيعه را عصر كمال و اطلاق اجتهاد ناميدهاند. اين دوره نيز به نوعى با دوره قبلى در هم مىباشند. سر سلسله اين دوره، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است كه معاصر [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[شيخ مفيد]] بوده و به همين جهت اين دوره را مىتوان امتداد دوره سابق به شمار آورد. تأثيرات بىنظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه شيعه در همين دوره معنا پيدا كرد كه در موردش مطالب بسيارى گفته شده است. 5- دوره پنجم، عصر تقليد نام دارد و علتش تأثير عظمت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مىباشد. طبرسى، | مؤلف، براى فقه اماميه نه دوره ترسيم نموده كه به ترتيب عبارتند از: 1- دوره تفسير و تبيين كه از رحلت پيامبر(ص) آغاز شده و تا پايان غيبت صغرى ادامه يافته است. در اين دوره اگر چه باب اجتهاد در ميان اهل سنت گشوده شد؛ ولى شيعيان با وجود ائمه معصومين(ع) نيازى به اجتهاد نمىديدند. در اين دوره از امامان(ع) نمىتوان به فقيه تعبير كرد، زيرا آنان در واقع مفسران شريعت مىباشند نه يك مجتهد و فقيه صرف. البته در ميان شاگردان آنها مخصوصا شاگردان صادقين(ع) افراد بودند كه با وجود نقل احاديث، از قدرت استنباط احكام نيز برخوردار بودند كه از آنها به عنوان فقهاى اين دوره ياد مىشود. 2- دور دوم، دوره محدثان نام دارد كه از حدود غيبت كبرى؛ يعنى اواسط نيمه اول قرن چهارم تا نيمه اول قرن پنجم را در بر گرفته است. بزرگان اين دوره غالبا در دو شهر مذهبى قم و رى زندگى مىكردهاند. على بن ابراهيم قمى، [[کلینی، محمد بن یعقوب|محمد بن يعقوب كلينى]]، جعفر بن محمد بن قولويه و على بن حسين بن موسى بن بابويه و پسرش، فقهاى اين دوره مىباشند. 3- دوره سوم، عصر آغاز اجتهاد است. اين دوره هم مقارن دوره قبل بوده و از آغاز غيبت كبرى توسط ابن عقيل عمانى و ابن جنيد اسكافى شروع شده و حدود يك قرن و نيم ادامه يافت. غير از اين دو نفر ابن قولويه، [[شيخ مفيد]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] نيز از فقهاى اين دوره هستند. 4- چهارمين دوره فقه شيعه را عصر كمال و اطلاق اجتهاد ناميدهاند. اين دوره نيز به نوعى با دوره قبلى در هم مىباشند. سر سلسله اين دوره، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است كه معاصر [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[شيخ مفيد]] بوده و به همين جهت اين دوره را مىتوان امتداد دوره سابق به شمار آورد. تأثيرات بىنظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه شيعه در همين دوره معنا پيدا كرد كه در موردش مطالب بسيارى گفته شده است. 5- دوره پنجم، عصر تقليد نام دارد و علتش تأثير عظمت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مىباشد. طبرسى، ابوالفتوح رازى، قطب الدين راوندى، احمد بن على طبرسى، سديد الدين محمود بن على حمصى رازى، عماد طوسى، منتجب الدين، قطبالدين و ابن شهر آشوب نيز از فقهاى اين دوره به شمار مىروند. 6- عصر نهضت مجدد مجتهدان، نامى است كه بر اساس شرايط دوره ششم فقه شيعه بر آن گذاشته شده و محرك و عامل اصلى اين نهضت نيز [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادريس حلى]] مىباشد كه با نوشتن كتاب سرائر و نقد غالب نظريات شيخ، باعث شكست اين ركود گرديد. سيد بن طاووس، محقق حلى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و پسرش، [[شهيد اول]]، محقق كركى، [[شهيد ثانى]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] از فقهاى اين دوره مىباشند. 7- دوره هفتم را عصر پيدايش مذهب اخباريان ناميدهاند. محمد امين استرآبادى از محدثان و محققان شيعه است كه در واقع عامل ترويج مذهب اخبارىگرى در ميان شيعيان مىباشد. مولى صالح مازندرانى، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]] ، [[محقق سبزواری، محمدباقر|محقق سبزوارى]]، [[حر عاملى]] و [[علامه مجلسى]] از ديگر فقهاى دوره مذكور مىباشند. 8- دوره هشتم، عصر جديد استنباط است كه به وسيله [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] بنيان گذارده شد و توسط شاگردانش تكميل گرديد. اينان با ايستادگى در مقابل اخباريان، به فقه شيعه نفسى تازه بخشيدند. 9- دوره نهم كه منتهى به زمان حاضر مىگردد، در واقع دنباله دوره هشتم بوده و توسط [[شيخ انصارى]] شكوفايى خاصى پيدا كرد. مؤلف، در مورد علم اصول نيز به پيدايش علم اصول و مقام آن در ميان علوم ديگر و تحولات اين علم در طول تاريخ اشاره كرده است. | ||
ویرایش