۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
«تاج الدين ابوطالب على بن انجب بن ساعى بغدادى»، معروف به خازن، مورخ مشهور و اديب شافعىمذهب، در سال 593ق / 1197م، در شهر بغداد ديده به جهان گشود. | «تاج الدين ابوطالب على بن انجب بن ساعى بغدادى»، معروف به خازن، مورخ مشهور و اديب شافعىمذهب، در سال 593ق / 1197م، در شهر بغداد ديده به جهان گشود. | ||
در باره نام نياى او ميان نويسندگان اختلاف است. بعضى، عثمان بن عبدالله بن | در باره نام نياى او ميان نويسندگان اختلاف است. بعضى، عثمان بن عبدالله بن عبدالرحمان بن عبدالرحيم را پدر انجب و نياى ابوطالب على، دانستهاند و برخى، از عبدالله بن عمار بن عُبيد الله، بهعنوان پسر انجب و نياى ابوطالب على، سخن راندهاند. همچنين معلوم نيست كه «ساعى» (پاكار، پادو)، شغل و لقب انجب، پدر ابوطالب على بوده يا يكى از نياكان او. | ||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
از دوران رشد و تحصيلات او آگاهى دقيقى در دست نيست، اما نام بسيارى از مشايخ و استادان او را مىتوان از كتب مختلف و از جمله آثار خود وى دريافت. ابن ساعى، قرائت را نزد ابوالبقاء عبدالله عكبرى فراگرفت و از كسانى چون ابوعبدالله محمد بن سعيد بن يحيى واسطى، معروف به ابن دبيثى، ابوالقاسم على و يوسف پسران | از دوران رشد و تحصيلات او آگاهى دقيقى در دست نيست، اما نام بسيارى از مشايخ و استادان او را مىتوان از كتب مختلف و از جمله آثار خود وى دريافت. ابن ساعى، قرائت را نزد ابوالبقاء عبدالله عكبرى فراگرفت و از كسانى چون ابوعبدالله محمد بن سعيد بن يحيى واسطى، معروف به ابن دبيثى، ابوالقاسم على و يوسف پسران عبدالرحمان بن جوزى، عبدالسلام بن يحيى تكريتى، محمد بن ابى المعالى الفقيه، على بن محمد بن على موصلى و ابوالقاسم سعيد بن معالى النحاس، حديث شنيد و از ابواليمن الكِندى اجازه روايت گرفت و [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] ابن نجار را نزد خود وى خواند. وى همچنين [[صحيح بخارى]] را از حسن بن مبارك بن زبيدى و برادر او حسين و ابوبكر محمد بن احمد بن القطيعى فراگرفت. بااينهمه، گفتهاند كه در ضبط احاديث و تواريخ دقت نداشت و آنها را بهدرستى حفظ نمىكرد. | ||
گذشته از علوم رايج در آن روزگار، او به تصوف نيز گرايش داشت، چندانكه شهاب الدين عمر بن محمد سهروردى، او را خرقه داد. | گذشته از علوم رايج در آن روزگار، او به تصوف نيز گرايش داشت، چندانكه شهاب الدين عمر بن محمد سهروردى، او را خرقه داد. | ||
از شاگردان وى نيز اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از منابع برمىآيد كه حافظ ابومحمد | از شاگردان وى نيز اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از منابع برمىآيد كه حافظ ابومحمد عبدالمؤمن بن خلف دمياطى در نظاميه، امام تقى الدين محمود بن على دقوقى و ابوالفضل بن فوطى از او حديث شنيدند و روايت كردند. همچنين عبدالرحمان سنبط اربلى صاحب «خلاصة الذهب المسبوك» و [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] سابقالذكر صاحب «الحوادث الجامعة و مجمع الآداب» از شاگردان برجسته وى بودهاند. | ||
از اينكه او در كجا تدريس مىكرده نيز اطلاعى در دست نيست، ولى چون سالها کتابدار مستنصريه و نظاميه بغداد بوده و از همينرو برخى از او با لقب «خازن» ياد كردهاند، مىتوان پنداشت كه احتمالاً پس از تسخير بغداد به دست هلاكو در 656ق / 1258م، وى در آن دو مدرسه حديث مىگفته يا تدريس مىكرده است. | از اينكه او در كجا تدريس مىكرده نيز اطلاعى در دست نيست، ولى چون سالها کتابدار مستنصريه و نظاميه بغداد بوده و از همينرو برخى از او با لقب «خازن» ياد كردهاند، مىتوان پنداشت كه احتمالاً پس از تسخير بغداد به دست هلاكو در 656ق / 1258م، وى در آن دو مدرسه حديث مىگفته يا تدريس مىكرده است. |
ویرایش