۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر | |نام های دیگر | ||
|data-type='authorOtherNames'| | |data-type='authorOtherNames'| ابوالقاسم ثقة الدین علی بن حسن دمشقی | ||
ابن عساکر، ابوالقاسم ثقة الدین علی بن الحسن | ابن عساکر، ابوالقاسم ثقة الدین علی بن الحسن | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
دوران زندگى او با انقراض سلاجقه شام و دوران حكمرانى نور الدين زنگى(569ق) و صلاح الدين ايوبى(589 ق) بر مناطق شام همزمان بود. سياست اين پادشاهان، مبارزه با تبليغات فاطميون شيعىمذهب و حمايت از مذاهب اهل سنت بود، لذا گردآورى احاديث در اين زمان سخت بالا گرفت و ابن عساكر نيز در اين زمينه چهرهاى درخشان شد. | دوران زندگى او با انقراض سلاجقه شام و دوران حكمرانى نور الدين زنگى(569ق) و صلاح الدين ايوبى(589 ق) بر مناطق شام همزمان بود. سياست اين پادشاهان، مبارزه با تبليغات فاطميون شيعىمذهب و حمايت از مذاهب اهل سنت بود، لذا گردآورى احاديث در اين زمان سخت بالا گرفت و ابن عساكر نيز در اين زمينه چهرهاى درخشان شد. | ||
به لحاظ علمى، او از 6 سالگى در دمشق مشغول به تحصيل شد. در ابتدا نزد پدر، برادر بزرگتر و خانواده مادرىاش فقه و حديث آموخت. از ديگر اساتيد او در دمشق مىتوان به | به لحاظ علمى، او از 6 سالگى در دمشق مشغول به تحصيل شد. در ابتدا نزد پدر، برادر بزرگتر و خانواده مادرىاش فقه و حديث آموخت. از ديگر اساتيد او در دمشق مىتوان به ابوطاهر حنايى، ابوالبركات بن عبدحارثى، سبيع بن قيراط و... اشاره كرد. پس از فوت پدر، به بغداد رفت و در مدرسه نظاميه و ديگر حوزههاى بغداد، حديث، فقه و نحو را آموخت. | ||
در سال 521ق، به حج رفت و در مكه و مدينه نيز احاديث زيادى شنيد. پس از چهار سال به بغداد بازگشت و در آنجا در محضر اساتيدى چون | در سال 521ق، به حج رفت و در مكه و مدينه نيز احاديث زيادى شنيد. پس از چهار سال به بغداد بازگشت و در آنجا در محضر اساتيدى چون ابوالقاسم هبة الله بن حصين، ابوالحسن على بن عبدالواحد دينورى و هبة الله شروطى استفاده كرد تا آنجا كه معلومات و محفوظات و بينش علمى او باعث شگفتى بغداديان شد. او، در طول اقامتش در بغداد به ساير شهرهاى عراق نيز سفر كرد و با محدثان و حافظان حديث گفت و شنود كرد، سپس به دمشق بازگشت و در آنجا ازدواج كرد و صاحب فرزند شد. او، در دومين سفر خود عازم ايران شد(سال 529ق) و به شهرهاى مختلفى در ايران سفر كرد و سفر او 4 سال به طول انجاميد. | ||
او، در خراسان با | او، در خراسان با ابوسعد عبدالكريم سمعانى، صاحب کتاب الانساب ديدار كرد و همراه او به نيشابور و هرات رفت. او، در اين سفر، کتاب«الاربعين» البدانية را مشتمل بر روايت 40 حديث از چهل محدث در 40 شهر نوشت. ابن عساكر پس از 13 سال سفرهاى علمى مختلف با كولهبارى از شنيدهها و نوشتهها و تجارب به دمشق بازگشت. شمار افرادى كه در زمينه حديث ملاقات كرده بود به 1300 مرد و 80 زن رسيده. او پس از اين سفرها، در سال 533ق، به تأليف و تصنيف و فعاليتهاى آموزشى پرداخت و اين امر تا روزهاى آخر زندگانى وى ادامه داشت. | ||
ابن عساكر، شاگردان زيادى داشت كه غالبا همه از فقيهان و بزرگان حديث در آن روزگار بودند. اگر چه ابن عساكر به حكومت بىاعتنا بود، اما به لحاظ رتبه علمى و تخصصش، مورد احترام شاهان بود. نور الدين زنگى، علاوه بر حمايت و تشويق ابن عساكر در جمعآورى [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]]، پس از تأسيس دار الحديث نوريه(اولين مركز تخصصى حديث)، سرپرستى آن را به وى واگذار نمود. ابن عساكر، در سال 571ق، در دمشق درگذشت و سلطان صلاح الدين ايوبى در تشييع جنازه وى حاضر شد و به امامت شيخ قطب الدين نيشابورى بر وى نماز خواند. | ابن عساكر، شاگردان زيادى داشت كه غالبا همه از فقيهان و بزرگان حديث در آن روزگار بودند. اگر چه ابن عساكر به حكومت بىاعتنا بود، اما به لحاظ رتبه علمى و تخصصش، مورد احترام شاهان بود. نور الدين زنگى، علاوه بر حمايت و تشويق ابن عساكر در جمعآورى [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]]، پس از تأسيس دار الحديث نوريه(اولين مركز تخصصى حديث)، سرپرستى آن را به وى واگذار نمود. ابن عساكر، در سال 571ق، در دمشق درگذشت و سلطان صلاح الدين ايوبى در تشييع جنازه وى حاضر شد و به امامت شيخ قطب الدين نيشابورى بر وى نماز خواند. |
ویرایش