۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'احمد بن حنبل' به 'احمد بن حنبل') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
وى در درس دوم، سلفىگرى را در چهار حوزه معرفى روششناسى، معرفتشناسى، معنىشناسى و هستىشناسى تبيين كرده است. در حوزهى معنىشناسى، سلفيان قائل به ظاهرگرايى هستند. نگاه ظاهرگرايانه، به تشبيه و تجسيم ختم مىشود و به همين دليل، به آنها مجسمه يا مشبهه گفته مىشود. روششناسى سلفىگرى، نقلگرايى مفرط است؛ ازاينرو، در زمينهى معرفتشناسى نيز انديشهى سلفىگرى، به حديثگرايى افراطى مىانجامد. در نگاه سلفيان، در كشف مسائل و معارف دينى، تنها روش نقلى مشروعيت دارد. نخستين پيامد حسگرايى سلفى، نزديك شدن اين مكتب به مكتب پوزيتيويسم يا اثباتگرايى است. پيامد ديگر حسگرايى سلفى، انكار وجود مجردات است. از ديدگاه آنان، انسانها پس از مرگ، هيچ ارتباطى با اين دنيا ندارند <ref>ر.ك: همان، ص81-80</ref>. | وى در درس دوم، سلفىگرى را در چهار حوزه معرفى روششناسى، معرفتشناسى، معنىشناسى و هستىشناسى تبيين كرده است. در حوزهى معنىشناسى، سلفيان قائل به ظاهرگرايى هستند. نگاه ظاهرگرايانه، به تشبيه و تجسيم ختم مىشود و به همين دليل، به آنها مجسمه يا مشبهه گفته مىشود. روششناسى سلفىگرى، نقلگرايى مفرط است؛ ازاينرو، در زمينهى معرفتشناسى نيز انديشهى سلفىگرى، به حديثگرايى افراطى مىانجامد. در نگاه سلفيان، در كشف مسائل و معارف دينى، تنها روش نقلى مشروعيت دارد. نخستين پيامد حسگرايى سلفى، نزديك شدن اين مكتب به مكتب پوزيتيويسم يا اثباتگرايى است. پيامد ديگر حسگرايى سلفى، انكار وجود مجردات است. از ديدگاه آنان، انسانها پس از مرگ، هيچ ارتباطى با اين دنيا ندارند <ref>ر.ك: همان، ص81-80</ref>. | ||
در درسهاى سوم تا ششم، احمد بن | در درسهاى سوم تا ششم، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب بهعنوان بنيانگذاران سلفىگرى نقلى، اعتقادى و وهابى معرفى شدهاند. آيين وهابيت، نام خود را از بنيانگذار آن، محمد بن عبدالوهاب گرفته است. او وابسته به خاندان آل مشرف بود. وى در همان سالهاى پيش از علنى شدن عقايدش، برخى از عقايد خود را ابراز مىكرد كه مردم و علما را به خشم مىآورد. برخى از طرفدارانش به بهاى حمايت از كارهاى غير اسلامى ابن عبدالوهاب، ناچار شدهاند چهرهى تاريكى از مسلمانان ترسيم كنند و براى تطهير وى و پيروانش، مهر تكفير و ارتداد به عموم مسلمانان بزنند <ref>همان، ص227</ref>. | ||
آنگاه تماميتگرايى وهابيت و ماهيت خشن و تكفيرى آن، موجب شد قدرت و خشونت در دل آن نهادينه شود. در تبارشناسى وهابيت، ناگزير بايد به نقش سياست و قدرت اشاره كرد. سال 1153ق، محمد بن عبدالوهاب دعوت خود را در شهر حريمله آشكار كرد، اما اين دعوت، اجابتى را در پى نداشت؛ مردم و علما، ديدگاههاى وى را مخالف صريح آموزههاى دينى مىديدند... آنچه در دعوت او براى حاكمان جذابيت داشت، نتايج مادى دعوت بود كه خود محمد بهزيبايى آن را وعده مىداد. او درعيه را مركز فعاليتهاى خود قرار داد. هدف حاكم درعيه (محمد بن سعود) از حمايت مكتب وهابيت، تنها استفادهى ابزارى از دين براى رسيدن به قدرت و ثروت بوده است. كاركرد مكتب وهابيت، مشروعيتسازى براى نظام پادشاهى آل سعود است و آل سعود، امنيت و قدرت لازم را براى ترويج اين ايده فراهم مىسازد. در توفيق آل سعود و مكتب وهابيت، هرگز نبايد نقش استعمار و در رأس آن، انگلستان را فراموش كرد <ref>ر.ك: همان، ص262-259</ref>. | آنگاه تماميتگرايى وهابيت و ماهيت خشن و تكفيرى آن، موجب شد قدرت و خشونت در دل آن نهادينه شود. در تبارشناسى وهابيت، ناگزير بايد به نقش سياست و قدرت اشاره كرد. سال 1153ق، محمد بن عبدالوهاب دعوت خود را در شهر حريمله آشكار كرد، اما اين دعوت، اجابتى را در پى نداشت؛ مردم و علما، ديدگاههاى وى را مخالف صريح آموزههاى دينى مىديدند... آنچه در دعوت او براى حاكمان جذابيت داشت، نتايج مادى دعوت بود كه خود محمد بهزيبايى آن را وعده مىداد. او درعيه را مركز فعاليتهاى خود قرار داد. هدف حاكم درعيه (محمد بن سعود) از حمايت مكتب وهابيت، تنها استفادهى ابزارى از دين براى رسيدن به قدرت و ثروت بوده است. كاركرد مكتب وهابيت، مشروعيتسازى براى نظام پادشاهى آل سعود است و آل سعود، امنيت و قدرت لازم را براى ترويج اين ايده فراهم مىسازد. در توفيق آل سعود و مكتب وهابيت، هرگز نبايد نقش استعمار و در رأس آن، انگلستان را فراموش كرد <ref>ر.ك: همان، ص262-259</ref>. |
ویرایش