۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آيتالله جعفر سبحانى' به 'آيتالله جعفر سبحانى ') |
جز (جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در مقدمه اول، به ارتباط پايدارى ملتها با ارزشهاى اخلاقى اشاره شده است. نويسنده، معتقد است كه كيان ملتها در گرو ارزشهاى اخلاقى است كه خود را با آن آراستهاند و تا ارزشهاى اخلاقى بر آنها حاكم است، اين ملتها پايدارند و اگر روزى منقرض و نابود شوند، براى اين است كه ارزشهاى اخلاقى را ناديده گرفته و دچار هرج و مرج شدهاند. | در مقدمه اول، به ارتباط پايدارى ملتها با ارزشهاى اخلاقى اشاره شده است. نويسنده، معتقد است كه كيان ملتها در گرو ارزشهاى اخلاقى است كه خود را با آن آراستهاند و تا ارزشهاى اخلاقى بر آنها حاكم است، اين ملتها پايدارند و اگر روزى منقرض و نابود شوند، براى اين است كه ارزشهاى اخلاقى را ناديده گرفته و دچار هرج و مرج شدهاند. | ||
در مقدمه دوم، پس از بحث از بزرگترين مسئله در زندگى جوانان، عواملى كه مىتوان به كمك آنها غرايز را كنترل كرد، بررسى شده است. اين عوامل، عبارتند از: علم و دانش كه سقراط و ارسطو قائل به آن بودند، تربيت منهاى مذهب كه طرحى است كه «فرويد» و پيروان وى آن را روى صحنه آوردهاند و در نهايت، اخلاق متكى به مذهب؛ بهطورى كه عقايد مذهبى و اعتقاد به پاداش و كارهاى روز بازپسين، مجرى و پشتوانه اصول اخلاقى باشند. | در مقدمه دوم، پس از بحث از بزرگترين مسئله در زندگى جوانان، عواملى كه مىتوان به كمك آنها غرايز را كنترل كرد، بررسى شده است. اين عوامل، عبارتند از: علم و دانش كه سقراط و [[ارسطو]] قائل به آن بودند، تربيت منهاى مذهب كه طرحى است كه «فرويد» و پيروان وى آن را روى صحنه آوردهاند و در نهايت، اخلاق متكى به مذهب؛ بهطورى كه عقايد مذهبى و اعتقاد به پاداش و كارهاى روز بازپسين، مجرى و پشتوانه اصول اخلاقى باشند. | ||
نويسنده، مسئله اساسى در زندگى جوانان را مسئله رهبرى عواطف و احساسات آنها دانسته است. او معتقد است كه تعديل غريزه و بازداشتن عواطف از افراط و تفريط، از مشكلات بزرگ زندگى، خصوصا در دوران جوانى است. | نويسنده، مسئله اساسى در زندگى جوانان را مسئله رهبرى عواطف و احساسات آنها دانسته است. او معتقد است كه تعديل غريزه و بازداشتن عواطف از افراط و تفريط، از مشكلات بزرگ زندگى، خصوصا در دوران جوانى است. |
ویرایش