بایدها و نبایدها: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بهسازیو کامل تر شدن در یک از اطلاعات
جز (بهسازیو کامل تر شدن در یک از اطلاعات)
خط ۴۸: خط ۴۸:
در جلسه سوم، از انسان تربیت شده اسلام، بحث به میان آمده است. [[بهشتی، سید محمد|دكتر بهشتى]] معتقد است كه اسلام و ادیان مى‌خواهند انسان عاشق تربیت كنند؛ انسانى كه هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى كه حساب‌ها را برسد، چشم‌ها و گوش‌هایش را باز كند، زمینه‌ها را مطالعه كند، مقتضیات را نگاه كند، استعدادها، آمادگى‌ها، موانع و مشكلات را حساب كند و راه مناسب را انتخاب نماید. اما این را بداند كه در زندگى، از تلاش باز ایستادن وجود ندارد. این، كار عاشق است، در او شور و گرمایى است كه نمى‌گذارد آرام بگیرد. به باور وى، آرامش انسان‌هاى نومید، انسان‌هایى كه ممكن است محاسبه آن‌ها را به نومیدى بكشاند، در آن‌ها نیست.
در جلسه سوم، از انسان تربیت شده اسلام، بحث به میان آمده است. [[بهشتی، سید محمد|دكتر بهشتى]] معتقد است كه اسلام و ادیان مى‌خواهند انسان عاشق تربیت كنند؛ انسانى كه هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى كه حساب‌ها را برسد، چشم‌ها و گوش‌هایش را باز كند، زمینه‌ها را مطالعه كند، مقتضیات را نگاه كند، استعدادها، آمادگى‌ها، موانع و مشكلات را حساب كند و راه مناسب را انتخاب نماید. اما این را بداند كه در زندگى، از تلاش باز ایستادن وجود ندارد. این، كار عاشق است، در او شور و گرمایى است كه نمى‌گذارد آرام بگیرد. به باور وى، آرامش انسان‌هاى نومید، انسان‌هایى كه ممكن است محاسبه آن‌ها را به نومیدى بكشاند، در آن‌ها نیست.


در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونى‌ها اشاره شده است. دنیاى ما دنیایى است كه دگرگونى‌ها در آن عجیب سرعت گرفته است. در بخش‌هاى مختلف زندگى بشرى مى‌بینیم كه گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جدید مى‌گذاریم. [[بهشتی، سید محمد|دكتر بهشتى]] بر این باور است كه این قدر فاصله‌ها نسبت به گذشته كم شده كه اگر فاصله‌هاى عصر حجر قدیم را با عصر حجر جدید مقایسه كنیم، بعد عصر حجر جدید را با عصر آهن و آتش، مس، مفرغ و... بسنجیم، مى‌بینیم كه در آنجا فاصله‌ها چند هزار سال و چند صد سال است، اما یکباره به قرنى مى‌رسیم كه هر ده، پانزده سالى، تبدیل مى‌شود به یك مقطع جدید از فرهنگ، صنعت و علم. به اعتقاد ایشان، در دگرگونى‌هاى فكرى و اجتماعى بشرى هم، عصر ما، همین خاصیت را دارد، یعنى در چند سالى، دنیا در زیر سیطره یك نوع تفكر زندگى مى‌كرده است ولى دولت، قدرت، حكمرانى و سیطره این فكر، گاهى ده سال هم دوام نیاورده است.
در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونى‌ها اشاره شده است. دنیاى ما دنیایى است كه دگرگونى‌ها در آن عجیب سرعت گرفته است. در بخش‌هاى مختلف زندگى بشرى مى‌بینیم كه گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جدید مى‌گذاریم. [[بهشتی، سید محمد|دكتر بهشتى]] بر این باور است كه این قدر فاصله‌ها نسبت به گذشته كم شده كه اگر فاصله‌هاى عصر حجر قدیم را با عصر حجر جدید مقایسه كنیم، بعد عصر حجر جدید را با عصر آهن و آتش، عنصر مس، مفرغ و... بسنجیم، مى‌بینیم كه در آنجا فاصله‌ها چند هزار سال و چند صد سال است، اما یکباره به قرنى مى‌رسیم كه هر ده، پانزده سالى، تبدیل مى‌شود به یك مقطع جدید از فرهنگ، صنعت و علم. به اعتقاد ایشان، در دگرگونى‌هاى فكرى و اجتماعى بشرى هم، عصر ما، همین خاصیت را دارد، یعنى در چند سالى، دنیا در زیر سیطره یك نوع تفكر زندگى مى‌كرده است ولى دولت، قدرت، حكمرانى و سیطره این فكر، گاهى ده سال هم دوام نیاورده است.


در این جلسه، به بررسى و بحث پیرامون معناى معروف، منكر، نسبى یا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حیله‌هاى شرعى، پرداخته شده است.
در این جلسه، به بررسى و بحث پیرامون معناى معروف، منكر، نسبى یا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حیله‌هاى شرعى، پرداخته شده است.


در جلسه پنجم، به موارد ثابت معروف و منكر اشاره شده است. در ابتدا، این سؤال مطرح گردیده است كه آیا بخل، خودپایى و خودنگرى و جود، گذشت، ایثار، دگرنگرى و دگرنوازى، دو خوى و خصلت هست یا نیست؟ [[بهشتی، سید محمد|دكتر بهشتى]] معتقد است كه تردیدى نیست كه این‌ها از خصلت‌هاى آدم است و آدم‌ها را از این نظر مى‌شود به دو گروه تقسیم كنیم. آدم بخیل حواسش فقط جمع خودش است و آدم جوادِ بخشنده ایثار كننده، بر عكس اوست.
در جلسه پنجم، به موارد ثابت معروف و منكر اشاره شده است. در ابتدا، این سؤال مطرح گردیده است كه آیا بخل، خودپایى و خودنگرى و جود، گذشت، ایثار، دگرنگرى و دگرنوازى، دو خوى و خصلت هست یا نیست؟ [[بهشتی، سید محمد|دكتر بهشتى]] معتقد است كه تردیدى نیست كه این‌ها از خصلت‌هاى آدم است و آدم‌ها را از این نظر مى‌شود به دو گروه تقسیم كنیم.همچنین عنصر مس فلز مس رایج ترین عنصر است ( مانند [https://bernazh.ir/ برناژ] )  آدم بخیل حواسش فقط جمع خودش است و آدم جوادِ بخشنده ایثار كننده، بر عكس اوست.


در جلسه ششم، بحث به آنجا رسیده است بشر با همان مقدار شناخت و بینش فطرى خداداد همگانى، یك سلسله خصلت‌ها و كارها را پسندیده مى‌شناسد و یك سلسله كارها، خصلت‌ها و خلق‌ها را ناپسند و مردود مى‌داند؛ بنابراین ما یك مقدار خوب، شایسته و پسندیده همه كس‌شناس داریم به نام معروف و یك مقدار زشت، بد و ناپسند همه كس‌شناس داریم به نام منكر.
در جلسه ششم، بحث به آنجا رسیده است بشر با همان مقدار شناخت و بینش فطرى خداداد همگانى، یك سلسله خصلت‌ها و كارها را پسندیده مى‌شناسد و یك سلسله كارها، خصلت‌ها و خلق‌ها را ناپسند و مردود مى‌داند؛ بنابراین ما یك مقدار خوب، شایسته و پسندیده همه كس‌شناس داریم به نام معروف و یك مقدار زشت، بد و ناپسند همه كس‌شناس داریم به نام منكر.
۳

ویرایش