۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' میک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
این روزها توجه به دانش کاربردی، تردیدهایی دربارۀ کارآیی دانشهای تاریخ، ادبیات، فلسفه و مانند آن روی میز برنامهریزان دانشگاهی و مدیران نهادهای آموزشی عالی نهاده است. باور رایج آن است که در فرایند تجاریسازی علم، این دانشها دستاوردی برای دانشگاه و جامعه به ارمغان نمیآورند. در این میان پرسش از نقش اجتماعی و کارآیی دانش ادبیات، جدیتر از همیشه بر سر زبانهاست. برخی از جامعهشناسان علم که به انطباق دانش با واقعیت عینی و اجتماعی مینگرند و شناخت را منحصر به تجربۀ عینی و حسی میپندارند چنان میانگارند که مطالعات ادبی، کاری است تفننی و ذوقی که آن را در ترازوی علم و فناورسی نوین چندان وزنی نیست. ایشان بخش عمدۀ پژوهشهای ادبی مانند ویراست متون کهن، شرح و تفسیر، مقایسه و تطبیق متون ادبی و پژوهش در تاریخ ادبیات و زندگینامهنویسی و ... را از جنس خدمات پژوهشی میانگارند که شاید به کار پژوهشگران دیگر رشتههای علوم انسانی بیاید. | این روزها توجه به دانش کاربردی، تردیدهایی دربارۀ کارآیی دانشهای تاریخ، ادبیات، فلسفه و مانند آن روی میز برنامهریزان دانشگاهی و مدیران نهادهای آموزشی عالی نهاده است. باور رایج آن است که در فرایند تجاریسازی علم، این دانشها دستاوردی برای دانشگاه و جامعه به ارمغان نمیآورند. در این میان پرسش از نقش اجتماعی و کارآیی دانش ادبیات، جدیتر از همیشه بر سر زبانهاست. برخی از جامعهشناسان علم که به انطباق دانش با واقعیت عینی و اجتماعی مینگرند و شناخت را منحصر به تجربۀ عینی و حسی میپندارند چنان میانگارند که مطالعات ادبی، کاری است تفننی و ذوقی که آن را در ترازوی علم و فناورسی نوین چندان وزنی نیست. ایشان بخش عمدۀ پژوهشهای ادبی مانند ویراست متون کهن، شرح و تفسیر، مقایسه و تطبیق متون ادبی و پژوهش در تاریخ ادبیات و زندگینامهنویسی و... را از جنس خدمات پژوهشی میانگارند که شاید به کار پژوهشگران دیگر رشتههای علوم انسانی بیاید. | ||
این کتاب تلاشی است برای بازاندیشی در ساختار و مبانی رشتۀ زبان و ادبیات فارسی که از منظر تاریخی، معرفتی، اجتماعی و حرفهای به دانش ادبیاتشناسی در دانشگاه نگریسته و کوشیده تا در بازنگری به رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از سه راهکار زیر بهره بجوید؛ «به درونمرزهای خود برگردد و هویت و حدود خود را تقویت نماید، به رشتۀ قویتری نزدیک شود و به آن بپیوندد، قلمرو موضوع خود را نوتر و گستردهتر کند». | این کتاب تلاشی است برای بازاندیشی در ساختار و مبانی رشتۀ زبان و ادبیات فارسی که از منظر تاریخی، معرفتی، اجتماعی و حرفهای به دانش ادبیاتشناسی در دانشگاه نگریسته و کوشیده تا در بازنگری به رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از سه راهکار زیر بهره بجوید؛ «به درونمرزهای خود برگردد و هویت و حدود خود را تقویت نماید، به رشتۀ قویتری نزدیک شود و به آن بپیوندد، قلمرو موضوع خود را نوتر و گستردهتر کند». | ||