۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ امام سجاد(ع) را به امام سجاد (ع) منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'امام سجاد(ع)' به 'امام سجاد (ع)') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مكان تولد آن حضرت را برخى كوفه (چون آن بزرگوار دو سال پيش از وفات اميرالمؤمنين به دنيا آمده است و در آن زمان امام حسين(ع) و اعضاى خانواده، با امام اميرالمؤمنين(ع) در كوفه بودهاند و هيچيك از ايشان در طول خلافت وى در مدينه اقامت نداشتهاند) و بعضى مدينه مىدانند <ref>ر.ك: قرشى، باقر شريف، ج1، ص52-53</ref>. | مكان تولد آن حضرت را برخى كوفه (چون آن بزرگوار دو سال پيش از وفات اميرالمؤمنين به دنيا آمده است و در آن زمان امام حسين(ع) و اعضاى خانواده، با امام اميرالمؤمنين(ع) در كوفه بودهاند و هيچيك از ايشان در طول خلافت وى در مدينه اقامت نداشتهاند) و بعضى مدينه مىدانند <ref>ر.ك: قرشى، باقر شريف، ج1، ص52-53</ref>. | ||
در اينكه مادر آن بزرگوار چه كسى است، محل اختلاف است؛ فقط مىتوان گفت شخصيت امام سجاد بهخاطر كرامات و فضايل خود آن بزرگوار شايسته تجليل است و مادر وى هم بهطور قطع از زنان پاكدامن، فاضل، عفيف و بزرگوار بوده و شايستگى داشته تا حامل نور امامت و ولايت در رحم پاكيزه خود باشد و اين ملاك فضيلت و برترى در اسلام است <ref>رفيعى، على، ص33</ref>. به نقل تاريخنويسان مادر امام سجاد(ع) بعد از زايمان در دوره نفاس از دنيا رفت <ref>همان، ص35</ref>. | در اينكه مادر آن بزرگوار چه كسى است، محل اختلاف است؛ فقط مىتوان گفت شخصيت امام سجاد بهخاطر كرامات و فضايل خود آن بزرگوار شايسته تجليل است و مادر وى هم بهطور قطع از زنان پاكدامن، فاضل، عفيف و بزرگوار بوده و شايستگى داشته تا حامل نور امامت و ولايت در رحم پاكيزه خود باشد و اين ملاك فضيلت و برترى در اسلام است <ref>رفيعى، على، ص33</ref>. به نقل تاريخنويسان مادر [[امام سجاد (ع)]] بعد از زايمان در دوره نفاس از دنيا رفت <ref>همان، ص35</ref>. | ||
برخى همچون [[شيخ مفيد]]، امام سجاد را بزرگتر از برادر شهيدش على اكبر، دانستهاند و بعضى مانند ابن ادريس حلّى، او را كوچكتر از وى خواندهاند <ref>ر.ك: همان، ص36</ref>. | برخى همچون [[شيخ مفيد]]، امام سجاد را بزرگتر از برادر شهيدش على اكبر، دانستهاند و بعضى مانند ابن ادريس حلّى، او را كوچكتر از وى خواندهاند <ref>ر.ك: همان، ص36</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
نسل امام حسين(ع) تنها از طريق امام سجاد(ع) ادامه يافت. در تعداد فرزندان آن بزرگوار اختلاف است و بين 8 تا 17 فرزند نوشتهاند. فرزندان مشهور آن بزرگوار عبارتند از: | نسل امام حسين(ع) تنها از طريق [[امام سجاد (ع)]] ادامه يافت. در تعداد فرزندان آن بزرگوار اختلاف است و بين 8 تا 17 فرزند نوشتهاند. فرزندان مشهور آن بزرگوار عبارتند از: | ||
# حضرت ابوجعفر محمد بن على(ع) (امام باقر)؛ | # حضرت ابوجعفر محمد بن على(ع) (امام باقر)؛ | ||
# زيد شهيد كه بعد از امام باقر، افضل فرزندان امام سجاد(ع) بود؛ | # زيد شهيد كه بعد از امام باقر، افضل فرزندان [[امام سجاد (ع)]] بود؛ | ||
# عبداللّه باهر؛ | # عبداللّه باهر؛ | ||
# عمر الاشرف؛ | # عمر الاشرف؛ | ||
# حسين <ref>ر.ك: همان، ص37 و 38</ref>. | # حسين <ref>ر.ك: همان، ص37 و 38</ref>. | ||
== فضايل امام سجاد(ع) == | == فضايل [[امام سجاد (ع)]] == | ||
فضايل و كرامات اخلاقى، سيره نيكو و پسنديده، رفتار و منش بزرگوارانه امام سجاد آنچنان ظهور و نمود داشت كه دوست و دشمن بر شايستگى و برترى او اعتراف داشتند و از هر كس سراغ انسان نمونه و شايستهاى را مىگرفتى، امام سجاد(ع) را معرفى مىكرد. | فضايل و كرامات اخلاقى، سيره نيكو و پسنديده، رفتار و منش بزرگوارانه امام سجاد آنچنان ظهور و نمود داشت كه دوست و دشمن بر شايستگى و برترى او اعتراف داشتند و از هر كس سراغ انسان نمونه و شايستهاى را مىگرفتى، [[امام سجاد (ع)]] را معرفى مىكرد. | ||
# [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] از علماى بزرگ اهل سنت مىنويسد: «اما على بن الحسين، درباره او نظر خارجى را چون شيعه، شيعه را چون معتزلى، معتزلى را چون عامى و عامى را چون خاص ديدم (نظر همه درباره او يكسان بود) و كسى را نديدم كه در فضيلت او شك داشته باشد و يا در مقدّم بودن او سخنى بگويد». | # [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] از علماى بزرگ اهل سنت مىنويسد: «اما على بن الحسين، درباره او نظر خارجى را چون شيعه، شيعه را چون معتزلى، معتزلى را چون عامى و عامى را چون خاص ديدم (نظر همه درباره او يكسان بود) و كسى را نديدم كه در فضيلت او شك داشته باشد و يا در مقدّم بودن او سخنى بگويد». | ||
# روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | # روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
امام سجاد(ع) در ميدان عبادت و بندگى گوى سبقت را از تمام همگنان ربود؛ بهطورى كه همه معترفند او آقا و زينت عبادتكنندگان بود. آنقدر به پيشگاه خداوند پيشانى بر خاك ساييد كه همه مواضع سجدهاش پينه بست و هر سال دو بار پينهها را قيچى مىكرد و به همين خاطر آن بزرگوار را «ذوالثفنات» (پيشانىپينهبسته) ناميدند. | [[امام سجاد (ع)]] در ميدان عبادت و بندگى گوى سبقت را از تمام همگنان ربود؛ بهطورى كه همه معترفند او آقا و زينت عبادتكنندگان بود. آنقدر به پيشگاه خداوند پيشانى بر خاك ساييد كه همه مواضع سجدهاش پينه بست و هر سال دو بار پينهها را قيچى مىكرد و به همين خاطر آن بزرگوار را «ذوالثفنات» (پيشانىپينهبسته) ناميدند. | ||
از رسول خدا نقل شده: «چون روز قيامت شود، منادى ندا مىدهد، زينت عبادتكنندگان كجاست؟ گويا فرزندم على بن الحسين(ع) را مىبينم (كه در اجابت آن دعوت) بين صفها راه مىرود». | از رسول خدا نقل شده: «چون روز قيامت شود، منادى ندا مىدهد، زينت عبادتكنندگان كجاست؟ گويا فرزندم على بن الحسين(ع) را مىبينم (كه در اجابت آن دعوت) بين صفها راه مىرود». | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
در جاى ديگر نقل شده كه روزى مردى برون خانه، امام را ديد و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذاريد. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آن است كه مىدانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم كه تو فرزند پيغمبرى <ref>ر.ك: شهيدى، جعفر، ص135</ref>. | در جاى ديگر نقل شده كه روزى مردى برون خانه، امام را ديد و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذاريد. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آن است كه مىدانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم كه تو فرزند پيغمبرى <ref>ر.ك: شهيدى، جعفر، ص135</ref>. | ||
== شجاعت امام سجاد(ع) == | == شجاعت [[امام سجاد (ع)]] == | ||
وقتى در مجلس ابن زياد حضور يافت و پاسخ ياوهسرايىهاى او را با قاطعيت داد، ابن زياد خشم آورد و دستور قتل او را داد؛ امام خطاب به پسر مرجانه گفت: «آيا مرا به كشته شدن تهديد مىكنى؟ مگر نمىدانى كه كشته شدن عادت ما و شهادت كرامت ماست»؟ | وقتى در مجلس ابن زياد حضور يافت و پاسخ ياوهسرايىهاى او را با قاطعيت داد، ابن زياد خشم آورد و دستور قتل او را داد؛ امام خطاب به پسر مرجانه گفت: «آيا مرا به كشته شدن تهديد مىكنى؟ مگر نمىدانى كه كشته شدن عادت ما و شهادت كرامت ماست»؟ | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
بيان چنين سخنان عتابآميز در برابر حاكمان قلدر در كاخ و محل حكومت آنان، شجاعتى فوق تصور مىخواهد <ref>رفيعى، على، ص46</ref>. | بيان چنين سخنان عتابآميز در برابر حاكمان قلدر در كاخ و محل حكومت آنان، شجاعتى فوق تصور مىخواهد <ref>رفيعى، على، ص46</ref>. | ||
== امام سجاد(ع) و ماجراى كربلا، كوفه و شام == | == [[امام سجاد (ع)]] و ماجراى كربلا، كوفه و شام == | ||
در آخرين ساعات عمر شريف امام حسين(ع)، وقتى امام سجاد(ع) تنهايى پدر را ديد تصميم گرفت با حال مريضى به ميدان برود، ولى امكلثوم به امر امام حسين(ع) مانع شد. | در آخرين ساعات عمر شريف امام حسين(ع)، وقتى [[امام سجاد (ع)]] تنهايى پدر را ديد تصميم گرفت با حال مريضى به ميدان برود، ولى امكلثوم به امر امام حسين(ع) مانع شد. | ||
عصر عاشورا با شهادت امام حسين(ع) مسئوليت امامت و هدايت اهل بيت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقيه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد كشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجيه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز يازدهم امام و اهل بيت را بهسوى كوفه حركت دادند <ref>همان، ص57</ref>. | عصر عاشورا با شهادت امام حسين(ع) مسئوليت امامت و هدايت اهل بيت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقيه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد كشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجيه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز يازدهم امام و اهل بيت را بهسوى كوفه حركت دادند <ref>همان، ص57</ref>. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
وقتى اسراى اهل بيت وارد كوفه شدند، زنان كوفه شيون و زارى مىكردند و امام فرمود: «شما كه براى ما نوحهسرايى مىكنيد! پس چه كسى ما را كشته است» و با مناسب ديدن زمينه براى ابلاغ پيام و روشنگرى، به خطبه ايستاد و كوفيان را سرزنش كرد. | وقتى اسراى اهل بيت وارد كوفه شدند، زنان كوفه شيون و زارى مىكردند و امام فرمود: «شما كه براى ما نوحهسرايى مىكنيد! پس چه كسى ما را كشته است» و با مناسب ديدن زمينه براى ابلاغ پيام و روشنگرى، به خطبه ايستاد و كوفيان را سرزنش كرد. | ||
عبيدالله تصميم گرفت امام سجاد(ع) را بكشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زينب منصرف شد و امام سجاد نيز فرمود: «مرا از كشتن مىترسانى؟! مگر نمىدانى كه كشته شدن خوى ما و شهادت مايه سربلندى و كرامت ما است». | عبيدالله تصميم گرفت [[امام سجاد (ع)]] را بكشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زينب منصرف شد و امام سجاد نيز فرمود: «مرا از كشتن مىترسانى؟! مگر نمىدانى كه كشته شدن خوى ما و شهادت مايه سربلندى و كرامت ما است». | ||
با افشاگرىهاى اهل بيت در كوفه، ابن زياد رسوا شد و خوار گشت و چارهاى جز عجله در فرستادن آنها به شام نديد <ref>ر.ك: همان، ص74</ref>. | با افشاگرىهاى اهل بيت در كوفه، ابن زياد رسوا شد و خوار گشت و چارهاى جز عجله در فرستادن آنها به شام نديد <ref>ر.ك: همان، ص74</ref>. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
خطبه امام در شام، ضربه محكمى بر پيكر حكومت اموى بود. آنچه يزيد و پدرش معاويه عليه اهل بيت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زيادى از شاميان، سخن امام را شنيدند و فهميدند كه آنها خويشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترين مسلمانند و هيچ دليل قانعكنندهاى براى كشتن آنها وجود نداشته است. افكار عمومى شهر به سود امام تغيير كرد. مردمى كه در ابتداى ورود اهل بيت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى كرده بودند، براى پيروزى يزيد چراغانى كرده بودند و...، حالا در كنار خرابه اجتماع مىكردند و به اهل بيت تسليت مىگفتند و در عزادارى آنها شركت مىجستند و... <ref>رك: همان، ص85-86</ref>. | خطبه امام در شام، ضربه محكمى بر پيكر حكومت اموى بود. آنچه يزيد و پدرش معاويه عليه اهل بيت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زيادى از شاميان، سخن امام را شنيدند و فهميدند كه آنها خويشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترين مسلمانند و هيچ دليل قانعكنندهاى براى كشتن آنها وجود نداشته است. افكار عمومى شهر به سود امام تغيير كرد. مردمى كه در ابتداى ورود اهل بيت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى كرده بودند، براى پيروزى يزيد چراغانى كرده بودند و...، حالا در كنار خرابه اجتماع مىكردند و به اهل بيت تسليت مىگفتند و در عزادارى آنها شركت مىجستند و... <ref>رك: همان، ص85-86</ref>. | ||
== زمامداران معاصر امام سجاد(ع) == | == زمامداران معاصر [[امام سجاد (ع)]] == | ||
زمامداران معاصر امام سجاد عبارتند از: يزيد بن معاويه، معاوية بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و وليد بن عبدالملك <ref>ر.ك: همان، ص93</ref>. | زمامداران معاصر امام سجاد عبارتند از: يزيد بن معاويه، معاوية بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و وليد بن عبدالملك <ref>ر.ك: همان، ص93</ref>. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
نسبت به شورش خوارج نيز امام هيچگونه موضعى نگرفت؛ زيرا گرچه ناحق بودند، ولى با ظلم اموى درگير بودند و هيچكدام از تخطئه يا تأييد آنان صحيح نبود <ref>ر.ك: همان، ص184</ref>. | نسبت به شورش خوارج نيز امام هيچگونه موضعى نگرفت؛ زيرا گرچه ناحق بودند، ولى با ظلم اموى درگير بودند و هيچكدام از تخطئه يا تأييد آنان صحيح نبود <ref>ر.ك: همان، ص184</ref>. | ||
== فعاليتهاى امام سجاد(ع) در نگهدارى و تبيين مذهب شيعه == | == فعاليتهاى [[امام سجاد (ع)]] در نگهدارى و تبيين مذهب شيعه == | ||
با توجه به ضربه شديد امويان در كربلا، تشكيلات شيعه در شرف ازهمپاشيدن بود كه امام سجاد(ع) سُكان رهبرى شيعه را به دست گرفت. امام سجاد براى سازمان دادن دوباره به تشكيلات و گسترش آن فعاليت خود را در سه محور متمركز كرد: تبيينانديشه اصيل اسلامى، معرفى پيشوايان و مبلغان و مراجع صلاحيتدار براى رهبرى و امامت و ايجاد و گسترش دادن دوباره تشكيلات و ساختن افراد براى به عهده گرفتن وظايف در آينده. | با توجه به ضربه شديد امويان در كربلا، تشكيلات شيعه در شرف ازهمپاشيدن بود كه [[امام سجاد (ع)]] سُكان رهبرى شيعه را به دست گرفت. امام سجاد براى سازمان دادن دوباره به تشكيلات و گسترش آن فعاليت خود را در سه محور متمركز كرد: تبيينانديشه اصيل اسلامى، معرفى پيشوايان و مبلغان و مراجع صلاحيتدار براى رهبرى و امامت و ايجاد و گسترش دادن دوباره تشكيلات و ساختن افراد براى به عهده گرفتن وظايف در آينده. | ||
در محور تبيين اسلام، حضرت با زبان دعا، موعظه، نصيحت و تفسير به بيان معارف پرداختند. امام با بيانات موعظهاى و دعا درعينحال كه مطالب مورد نظر خود را به اذهان القا مىكرد، ولى طورى بود كه به حكومت تعرض آشكار نداشت و حساسيتها را برنمىانگيخت. | در محور تبيين اسلام، حضرت با زبان دعا، موعظه، نصيحت و تفسير به بيان معارف پرداختند. امام با بيانات موعظهاى و دعا درعينحال كه مطالب مورد نظر خود را به اذهان القا مىكرد، ولى طورى بود كه به حكومت تعرض آشكار نداشت و حساسيتها را برنمىانگيخت. | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
امام سجاد در سال 95ق، به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت. در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 گفته شده است، ولى قديمىترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95ق مىباشد. البته جز اين نقلها، برخى مورخان به سالهاى 92، 93، 99 و 100 نيز اشاره كردهاند. بنابراين اگر نقل مشهور را در سال ولادت و رحلت امام سجاد(ع)، ملاك قرار دهيم، عمر شريف وى هنگام وفات، 57 سال بوده است. دو سال از عمر آن حضرت مقارن با روزگار خلافت على بن ابىطالب(ع) و ده سال آن در دوران امامت عموى گرامىاش، حسن بن على(ع)، و ده سال در روزگار زعامت حسين بن على(ع) بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است <ref>گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص22 و 23</ref>. | امام سجاد در سال 95ق، به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت. در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 گفته شده است، ولى قديمىترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95ق مىباشد. البته جز اين نقلها، برخى مورخان به سالهاى 92، 93، 99 و 100 نيز اشاره كردهاند. بنابراين اگر نقل مشهور را در سال ولادت و رحلت [[امام سجاد (ع)]]، ملاك قرار دهيم، عمر شريف وى هنگام وفات، 57 سال بوده است. دو سال از عمر آن حضرت مقارن با روزگار خلافت على بن ابىطالب(ع) و ده سال آن در دوران امامت عموى گرامىاش، حسن بن على(ع)، و ده سال در روزگار زعامت حسين بن على(ع) بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است <ref>گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص22 و 23</ref>. | ||
درباره علت وفات امام سجاد و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان، عمده تاريخنگاران تصريح كردهاند، وليد بن عبدالملك ايشان را مسموم كرده و آن حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است <ref>همان</ref>. | درباره علت وفات امام سجاد و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان، عمده تاريخنگاران تصريح كردهاند، وليد بن عبدالملك ايشان را مسموم كرده و آن حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است <ref>همان</ref>. | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
<references /> | <references /> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
# گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، امام سجاد(ع) جمال نيايشگران، نگارش احمد ترابى، چاپ سوم، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، 1388ش. | # گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، [[امام سجاد (ع)]] جمال نيايشگران، نگارش احمد ترابى، چاپ سوم، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، 1388ش. | ||
# رفيعى، على، زندگى (تاريخ زندگانى) امام سجاد(ع)، پژوهشكده تحقيقات اسلامى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، تهران. | # رفيعى، على، زندگى (تاريخ زندگانى) [[امام سجاد (ع)]]، پژوهشكده تحقيقات اسلامى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، تهران. | ||
# شهيدى، جعفر، زندگانى على بن الحسين، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380. | # شهيدى، جعفر، زندگانى على بن الحسين، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380. | ||
# قرشى، باقر شريف، تحليلى از زندگانى امام سجاد(ع)، ترجمه محمدرضا عطايى، كنگره جهانى حضرت رضا(ع)، مشهد، 1382ش. | # قرشى، باقر شريف، تحليلى از زندگانى [[امام سجاد (ع)]]، ترجمه محمدرضا عطايى، كنگره جهانى حضرت رضا(ع)، مشهد، 1382ش. | ||
{{صحیفه سجادیه}} | {{صحیفه سجادیه}} |
ویرایش