۱۴۴٬۹۵۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'نه ای ' به 'نهای ') |
||
| خط ۴۰۷: | خط ۴۰۷: | ||
نضر بن شمیل (م 208ق)، ابوعبیده (م 210ق) و اصمعی (م 213ق)، اولین کسانی هستند که رسایلی در خلقت انسان نگاشتند. سیوطی نیز در این موضوع، اثری تألیف کرده و از تألیفات گذشتگان صیانت نموده است. دکتر ابراهیم سامرایی در مقدمه تصحیح کتاب «خلق الإنسان» زجاج (م 310ق) بر همین باور است. او میگوید: سیوطی در تألیف کتاب «غاية الإحسان في خلق الإنسان»، به شیوه تحقیقی و روشمند خود که در سایر تألیفات متعدد ادبی، تاریخی و علمی بهکار رفته، عمل نموده است. این شیوه مبتنی است بر جمعآوری، تصنیف و تنقیح مباحث مختلف در تألیفات گذشتگان او که معمولاً با بیان اسامی آن مراجع و مؤلفان آنها همراه است. سیوطی بدین ترتیب، بسیاری از کتابها و رسایل گمشده را صیانت کرده است. از جمله تألیفاتی که سیوطی در کتابش «خلق الإنسان» بر آن تکیه کرده و در حکم آثار مفقوده است، کتاب خلق الإنسان محمد بن حبیب (م 245ق) و کتاب خلق الإنسان ابوجعفر نحاس (م 338ق) و غیر آن است. | نضر بن شمیل (م 208ق)، ابوعبیده (م 210ق) و اصمعی (م 213ق)، اولین کسانی هستند که رسایلی در خلقت انسان نگاشتند. سیوطی نیز در این موضوع، اثری تألیف کرده و از تألیفات گذشتگان صیانت نموده است. دکتر ابراهیم سامرایی در مقدمه تصحیح کتاب «خلق الإنسان» زجاج (م 310ق) بر همین باور است. او میگوید: سیوطی در تألیف کتاب «غاية الإحسان في خلق الإنسان»، به شیوه تحقیقی و روشمند خود که در سایر تألیفات متعدد ادبی، تاریخی و علمی بهکار رفته، عمل نموده است. این شیوه مبتنی است بر جمعآوری، تصنیف و تنقیح مباحث مختلف در تألیفات گذشتگان او که معمولاً با بیان اسامی آن مراجع و مؤلفان آنها همراه است. سیوطی بدین ترتیب، بسیاری از کتابها و رسایل گمشده را صیانت کرده است. از جمله تألیفاتی که سیوطی در کتابش «خلق الإنسان» بر آن تکیه کرده و در حکم آثار مفقوده است، کتاب خلق الإنسان محمد بن حبیب (م 245ق) و کتاب خلق الإنسان ابوجعفر نحاس (م 338ق) و غیر آن است. | ||
سیوطی در مقدمه کتابش، «غاية الإحسان في خلق الإنسان»، به دلایل پرداختنش به تألیف آن اشاره کرده است. او میگوید: «بر دانشیان مهم است که اسامی اعضای انسان و اندازه و اجزا و عوارض آن را بشناسند و اصطلاحات آن را بدانند». سپس در ادامه میگوید: دانشمندان صدر اول عنایت بسیاری به این موضوع و تألیف درباره آن داشتند، ولی زمان بسیاری از انقراض آن تألیفات میگذرد و در نتیجه مردم امروزه نسبت به آن جهل دارند؛ بهطوریکه مردمان علماندوز، از اسامی اعضای آدمی جز آنچه زنان و اطفال از اسامی مشهور، همچون سر و چشم و دست و پا و مشابه آن میشناسند، نمیدانند و اگر از آنان در مورد تفاوت کوعه (استخوان مچ) و بوعه (استخوان دست) بپرسند، چیزی نمیدانند و یا اگر از ورک و فخذ (ران) سؤال شود که آیا دو نام برای یک چیز بوده و یا هرکدام معنای | سیوطی در مقدمه کتابش، «غاية الإحسان في خلق الإنسان»، به دلایل پرداختنش به تألیف آن اشاره کرده است. او میگوید: «بر دانشیان مهم است که اسامی اعضای انسان و اندازه و اجزا و عوارض آن را بشناسند و اصطلاحات آن را بدانند». سپس در ادامه میگوید: دانشمندان صدر اول عنایت بسیاری به این موضوع و تألیف درباره آن داشتند، ولی زمان بسیاری از انقراض آن تألیفات میگذرد و در نتیجه مردم امروزه نسبت به آن جهل دارند؛ بهطوریکه مردمان علماندوز، از اسامی اعضای آدمی جز آنچه زنان و اطفال از اسامی مشهور، همچون سر و چشم و دست و پا و مشابه آن میشناسند، نمیدانند و اگر از آنان در مورد تفاوت کوعه (استخوان مچ) و بوعه (استخوان دست) بپرسند، چیزی نمیدانند و یا اگر از ورک و فخذ (ران) سؤال شود که آیا دو نام برای یک چیز بوده و یا هرکدام معنای جداگانهای دارد، جوابی ندارند؛ ازاینرو بر آن شدم نسبت به خلقت انسان آگاهی یافته و اهتمام بورزم و در کتابهای لغوی و تألیفات دیگر تتبع نمودم. با وجود کثرت تألیفاتم که بالغ بر چهارصد تألیف میشود، در این زمینه اثری نداشتم و علاقهمند شدم در این مورد کتابی بنگارم. | ||
از جمله عادتهای من این است که در موضوعاتی بنویسم که قبلاً مانند آن وجود نداشته و اینکه در تألیفاتم مطلب بهطور جامع و کامل ارائه شود، اما در فن فرهنگنویسی اعضا این خلل وجود داشت؛ چه بعد از کتاب القاموس کتاب دیگری وجود نداشت و هیچ تألیفی جامعتر و فاخرتر از آن یافت نمیشد. | از جمله عادتهای من این است که در موضوعاتی بنویسم که قبلاً مانند آن وجود نداشته و اینکه در تألیفاتم مطلب بهطور جامع و کامل ارائه شود، اما در فن فرهنگنویسی اعضا این خلل وجود داشت؛ چه بعد از کتاب القاموس کتاب دیگری وجود نداشت و هیچ تألیفی جامعتر و فاخرتر از آن یافت نمیشد. | ||