۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سیدم' به 'سید م') |
||
| خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
[[سید مرتضی، علی بن حسین|سید مرتضى]] درباره ابن مقفع تمثل او را به دو شعر معروف احوص به هنگام عبور از کنار آتشکده زردشتیان نقل مىکند. | [[سید مرتضی، علی بن حسین|سید مرتضى]] درباره ابن مقفع تمثل او را به دو شعر معروف احوص به هنگام عبور از کنار آتشکده زردشتیان نقل مىکند. | ||
این تمثل ابن مقفع در کنار آتشکده مىتواند دلیل زردشتى بودن او باشد، نه مانویت او. باز | این تمثل ابن مقفع در کنار آتشکده مىتواند دلیل زردشتى بودن او باشد، نه مانویت او. باز سید مرتضى از مهدی خلیفه عباسى سخنى نقل مىکند که گویا گفته بود: کتابى در زندقه نخوانده است، مگر آنکه اصل آن از ابن مقفع بوده است. اگر این سخن درست باشد، «زندقه» به معنى عام آن است، زیرا چگونه مىتوان قبول کرد که ابن مقفع منشأ و منبع آثار مانویت بوده باشد. مانند چنین تألیفاتى از ابن مقفع سراغ نداریم، جز کتابى که قاسم بن ابراهیم به او نسبت داده است و آن هم به احتمال قوی مجعول است. خود سید مرتضى، ابن مقفع را سبک دین خوانده است که مىرساند او را مانوی نمىدانسته است. | ||
بنا به روایتى که بلاذری آورده است، ابن مقفع در آغاز زردشتى بوده و خود داوطلب دخول به دین اسلام شده است. طبق این روایت شبى که فردای آن بنا بود تشریفات گرویدن او به دین اسلام در حضور بزرگان در مجلس عیسى بن على صورت گیرد، به هنگام غذا خوردن مانند زردشتیان «زمزمه» کرد. عیسى بن على به او گفت: اکنون که اسلام در دل تو رخنه کرده است و فردا مسلمان خواهى شد، چرا مانند زردشتیان «زمزمه» مىکنى؟ ابن مقفع پاسخ مىدهد برای آنکه نمىخواهد شبى را بدون تدین به دینى به سر برد. هرچند بعضى از خاورشناسان گفتهاند، در این سخن ابن مقفع نوعى طنز پنهان است، ولى این حقیقت را نمىتوان انکار کرد که او پیش از اسلام زردشتى بوده است، نه مانوی. | بنا به روایتى که بلاذری آورده است، ابن مقفع در آغاز زردشتى بوده و خود داوطلب دخول به دین اسلام شده است. طبق این روایت شبى که فردای آن بنا بود تشریفات گرویدن او به دین اسلام در حضور بزرگان در مجلس عیسى بن على صورت گیرد، به هنگام غذا خوردن مانند زردشتیان «زمزمه» کرد. عیسى بن على به او گفت: اکنون که اسلام در دل تو رخنه کرده است و فردا مسلمان خواهى شد، چرا مانند زردشتیان «زمزمه» مىکنى؟ ابن مقفع پاسخ مىدهد برای آنکه نمىخواهد شبى را بدون تدین به دینى به سر برد. هرچند بعضى از خاورشناسان گفتهاند، در این سخن ابن مقفع نوعى طنز پنهان است، ولى این حقیقت را نمىتوان انکار کرد که او پیش از اسلام زردشتى بوده است، نه مانوی. | ||