۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''استدلال زبان خصوصی: ویتگنشتاین و مفسرانش''' تألیف [[حسینپور، غلامرضا|غلامرضا حسینپور]]، ویتگنشتاین با طرح استدلال زبان خصوص در آثارش، به ویژه «پژوهشهای فلسفی»، مهمترین معرفتشناسیهای پیش از خود، بهویژه عقلگرایی و تجربهگرایی را به چالش میطلبد و بنیان آنها را در قالب مثالهایی ساده و انضمامی، مانند درد، رنگ، ساعت، پل، قطار، فشارسنج، فریاد، صدا و .... نقد و جرح میکند. | '''استدلال زبان خصوصی: ویتگنشتاین و مفسرانش''' تألیف [[حسینپور، غلامرضا|غلامرضا حسینپور]]، ویتگنشتاین با طرح استدلال زبان خصوص در آثارش، به ویژه «پژوهشهای فلسفی»، مهمترین معرفتشناسیهای پیش از خود، بهویژه عقلگرایی و تجربهگرایی را به چالش میطلبد و بنیان آنها را در قالب مثالهایی ساده و انضمامی، مانند درد، رنگ، ساعت، پل، قطار، فشارسنج، فریاد، صدا و.... نقد و جرح میکند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
فلسفۀ [[لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین]] (1889 ـ 1951) و استدلال زبان خصوصی او از محورهای اساسی فلسفه موسوم به تحلیلی است. [[ویتگنشتاین]] با طرح استدلال زبان خصوص در آثارش، به ویژه «پژوهشهای فلسفی»، مهمترین معرفتشناسیهای پیش از خود، بهویژه عقلگرایی و تجربهگرایی را به چالش میطلبد و بنیان آنها را در قالب مثالهایی ساده و انضمامی، مانند درد، رنگ، ساعت، پل، قطار، فشارسنج، فریاد، صدا و .... نقد و جرح میکند. | فلسفۀ [[لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین]] (1889 ـ 1951) و استدلال زبان خصوصی او از محورهای اساسی فلسفه موسوم به تحلیلی است. [[ویتگنشتاین]] با طرح استدلال زبان خصوص در آثارش، به ویژه «پژوهشهای فلسفی»، مهمترین معرفتشناسیهای پیش از خود، بهویژه عقلگرایی و تجربهگرایی را به چالش میطلبد و بنیان آنها را در قالب مثالهایی ساده و انضمامی، مانند درد، رنگ، ساعت، پل، قطار، فشارسنج، فریاد، صدا و.... نقد و جرح میکند. | ||
در واقع [[ویتگنشتاین]] در استدلالهایی که علیه وجود زبان خصوصی اقامه میکند و اساساً در پی ابطال آن است، این برداشت را که ما معرفتی از مضامین آگاهی خودمان داریم که نزد ما ظاهراً خصوصی هستند، زیر تیغ نقادی میبرد؛ مسئلهای که نزد پیشینیان او مفروض بود و بدیهی مینمود. | در واقع [[ویتگنشتاین]] در استدلالهایی که علیه وجود زبان خصوصی اقامه میکند و اساساً در پی ابطال آن است، این برداشت را که ما معرفتی از مضامین آگاهی خودمان داریم که نزد ما ظاهراً خصوصی هستند، زیر تیغ نقادی میبرد؛ مسئلهای که نزد پیشینیان او مفروض بود و بدیهی مینمود. | ||