۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تفتازانى' به 'تفتازانى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
اين ترديدها از اهل سنت پذيرفته نيست، زيرا اگر حجيت قول و فعل صحابه به حد تفويض تشريع به آنها برسد، اين همان امامت منصوصه و معصومه است كه عهد الهى است، نيازمند دلايل صريح است. در مورد شيخين هيچ نصى در اين مورد نيست، و البته احاديثى كه در فضايل آنان مى آورند همه مخدوشاند، و مورد قبول خود صحابه نيست، چرا كه در جريان سقيفه به آنها استناد نشده است. و اگر حجيت قول و فعل صحابه را چون قول مجتهد يا راوى مىدانند كه امكان خطا و اشتباه است، چرا در مورد شيخين نمىپذيرند. به عبارت ديگر حجيت صحابه يا از باب امامت منصوصه از خدا و رسول است، كه در اين صورت با تباين و اختلاف بين ايشان ممكن نيست، هر دو منصوص به امامت باشند. يا از باب قول مجتهد است كه در اينجا هم با اختلاف و تقابل ايشان بايد به اعلم و افضل رجوع شود، و يا از باب حجيت روايات راوى است، در اين صورت لازم است صفت عدالت و وثاقت بر ايشان ثابت گردد. | اين ترديدها از اهل سنت پذيرفته نيست، زيرا اگر حجيت قول و فعل صحابه به حد تفويض تشريع به آنها برسد، اين همان امامت منصوصه و معصومه است كه عهد الهى است، نيازمند دلايل صريح است. در مورد شيخين هيچ نصى در اين مورد نيست، و البته احاديثى كه در فضايل آنان مى آورند همه مخدوشاند، و مورد قبول خود صحابه نيست، چرا كه در جريان سقيفه به آنها استناد نشده است. و اگر حجيت قول و فعل صحابه را چون قول مجتهد يا راوى مىدانند كه امكان خطا و اشتباه است، چرا در مورد شيخين نمىپذيرند. به عبارت ديگر حجيت صحابه يا از باب امامت منصوصه از خدا و رسول است، كه در اين صورت با تباين و اختلاف بين ايشان ممكن نيست، هر دو منصوص به امامت باشند. يا از باب قول مجتهد است كه در اينجا هم با اختلاف و تقابل ايشان بايد به اعلم و افضل رجوع شود، و يا از باب حجيت روايات راوى است، در اين صورت لازم است صفت عدالت و وثاقت بر ايشان ثابت گردد. | ||
دلايل عدالت صحابه؛ مؤلف در اين جا به دلايل عقلى و نقلى و تاريخى مىپردازد، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] | دلايل عدالت صحابه؛ مؤلف در اين جا به دلايل عقلى و نقلى و تاريخى مىپردازد، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] دليل عقلى عدالت همه صحابه را انتقال دين به واسطه آنان مىداند كه اگر همه آنان عادل نبودند، شريعت منتقل نمىشد و باقى نمىماند!! و اين در حالى است كه خود او حديث ثقلين را روايت كرده كه به فرموده پيامبر(ص) با تمسك به كتاب خدا و عترت پيامبر امت از گمراهى و تباهى نجات مىيابند، نه با عادل شمردن همه صحابه و توجيه فتنهها و كبائر ايشان. در نقل و نقد دلايل نقلى و تاريخى هم به اين نتيجه مىرسيم كه عدالت همه صحابه به هيچ وجه قابل اثبات نيست، بلكه دلايل عقلى و نقلى و تاريخى قطعى انحراف و فسق و كفر برخى از صحابه را اثبات مىكند. | ||
موقف حضرت زهرا و على عليهما السلام؛ در اين جا ديدگاه حضرت زهرا و على عليهما السلام در مورد صحابه بيان مىگردد كه خود از صحابى خاص و از نزديكان رسول خدا(ص) و از اهل بيت هستند. احتجاجات و دلايل و بيان عدم رضايت اين دو صحابى بزرگوار بيانگر عدم عدالت برخى از صحابه است، حتى بيانگر خروج ايشان از دين دارد، كه مستندات تاريخى آن نقل و بررسى مىگردد. | موقف حضرت زهرا و على عليهما السلام؛ در اين جا ديدگاه حضرت زهرا و على عليهما السلام در مورد صحابه بيان مىگردد كه خود از صحابى خاص و از نزديكان رسول خدا(ص) و از اهل بيت هستند. احتجاجات و دلايل و بيان عدم رضايت اين دو صحابى بزرگوار بيانگر عدم عدالت برخى از صحابه است، حتى بيانگر خروج ايشان از دين دارد، كه مستندات تاريخى آن نقل و بررسى مىگردد. |
ویرایش