۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
[[کاشفی، حسین بن علی|کاشفی]] در نثر متفنّن است، گاه بسیار ساده و موجز مینویسد؛ بهویژه هنگامی که از کتب علمی نقل میکند؛ گاه از [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شیخ سعدی]] و [[گلستان]] تقلید میکند مانند [[روضة الشهداء (تصحیح عقیقی بخشایشی)|روضةالشّهدا]] و [[اخلاق محسنی]]، ولی پیشرفت شایانی در نثر صنعتی ندارد. در مجموع میتوان گفت نثر او متفنّن و روی هم رفته ساده و روان است که مختصات عصر خود را دارد. در مقایسهای که بین نثر کاشفی در انوار سهیلی و نثر [[نصرالله منشی، نصرالله بن محمد|نصرالله منشی]] در [[کلیله و دمنه]] استاد شمیسا انجام دادهاند نتیجه بر این است که شاید به لحاظ احتوا بر انواع سجع و اضافات تشبیهی، نثر کاشفی ادبیتر از نثر نصرالله منشی است، اما به هیچ وجه فصاحت و بلاغت و فخامت و استواری نثر [[نصرالله منشی، نصرالله بن محمد|نصرالله منشی]] را ندارد و همین مقایسه اگر بین اخلاق محسنی و گلستان سعدی انجام شود، شاید چنین نتیجهای دور از ذهن و واقعیت نباشد. با همۀ این اوصاف نثر کاشفی در دورۀ خودش از بهترینهاست و بنابر نظر استاد ملکالشهرای بهار: ملاحسین از نویسندگان پرکاری است که در ایران بینظیر و کمیاب است. | [[کاشفی، حسین بن علی|کاشفی]] در نثر متفنّن است، گاه بسیار ساده و موجز مینویسد؛ بهویژه هنگامی که از کتب علمی نقل میکند؛ گاه از [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شیخ سعدی]] و [[گلستان]] تقلید میکند مانند [[روضة الشهداء (تصحیح عقیقی بخشایشی)|روضةالشّهدا]] و [[اخلاق محسنی]]، ولی پیشرفت شایانی در نثر صنعتی ندارد. در مجموع میتوان گفت نثر او متفنّن و روی هم رفته ساده و روان است که مختصات عصر خود را دارد. در مقایسهای که بین نثر کاشفی در انوار سهیلی و نثر [[نصرالله منشی، نصرالله بن محمد|نصرالله منشی]] در [[کلیله و دمنه]] استاد شمیسا انجام دادهاند نتیجه بر این است که شاید به لحاظ احتوا بر انواع سجع و اضافات تشبیهی، نثر کاشفی ادبیتر از نثر نصرالله منشی است، اما به هیچ وجه فصاحت و بلاغت و فخامت و استواری نثر [[نصرالله منشی، نصرالله بن محمد|نصرالله منشی]] را ندارد و همین مقایسه اگر بین اخلاق محسنی و گلستان سعدی انجام شود، شاید چنین نتیجهای دور از ذهن و واقعیت نباشد. با همۀ این اوصاف نثر کاشفی در دورۀ خودش از بهترینهاست و بنابر نظر استاد ملکالشهرای بهار: ملاحسین از نویسندگان پرکاری است که در ایران بینظیر و کمیاب است. | ||
اخلاق محسنی از جمله کتابهای مشهور قرن نهم در اخلاق و حکمت عملی است که ملا واعظ کاشفی آن را به نام ابوالمحسین میرزا در سال 900 به اتمام رساند. این کتاب به دو اسم اخلاق محسنی و اخلاق المحسنین شهرت دارد و امروز به نام نخستین یعنی اخلاق محسنی معروف است. در صفحۀ 121 از نسخه متن، نویسنده به تاریخ تألیف این رساله چنین اشاره کرده است: «چنانچه حاتم طایی که در تاریخ تألیف این رساله که سنۀ 845 از وفات او قریب نهصد و چهل و پنج سال گذشته». | اخلاق محسنی از جمله کتابهای مشهور قرن نهم در اخلاق و حکمت عملی است که [[کاشفی، حسین بن علی|ملا واعظ کاشفی]] آن را به نام ابوالمحسین میرزا در سال 900 به اتمام رساند. این کتاب به دو اسم اخلاق محسنی و اخلاق المحسنین شهرت دارد و امروز به نام نخستین یعنی اخلاق محسنی معروف است. در صفحۀ 121 از نسخه متن، نویسنده به تاریخ تألیف این رساله چنین اشاره کرده است: «چنانچه حاتم طایی که در تاریخ تألیف این رساله که سنۀ 845 از وفات او قریب نهصد و چهل و پنج سال گذشته». | ||
با بررسی متن این کتاب به نظر میرسد نثر کاشفی در این متن نثری یکدست نیست. هر جا متنی از کتابی دیگر که مربوط به قرون گذشته است نقل شده است، سبک نثر متفاوت میشود. مثلاً در جایی از متن وجود «ب» بر سر فعل ماضی و «ی» استمرار در پایان ماضی استمراری و «مر» بر سر متمم و مفعول و آوردن ضمیر «او» برای غیر ذویالروح یادآور سبک خراسانی و متون نثر قرن چهار و پنج است و آنجا که ترجمهای از آداب ابنالمقفّع و نقل از کتاب اخلاق ناصری است، نثر فنی قرن شش و هفت را تداعی میکند و کمی کلام مقیّد و پیچیده میشود. وجود چنین عبارات متفاوت سبکی قضاوت قاطع در مورد نثر این متن را کمی مشکل میسازد اما با این همه بهجز مقدمه کتاب که کمی فنی و مزین است متن، ساده و نسبتاً روان است و بیشترین پیروی نحوی و زبانی که از سبک دورۀ خود کرده است استفاده از اصطلاحات عربی و آوردن افعال وصفی با حذف شناسههای نقلی و بعید با قرینه و بیقرینه در سطح بالا است. از لغات عربی دشوار کمتر استفاده کرده است. وجود سجع و آرایههای بیانی و بدیعی نتوانسته است انتقال مفاهیم را عامض و دیریاب کند. متن مملو از آیات، احادیث، اشعار فارسی سروده مؤلف و سایر شاعران است که گاهی آنها جزیی از اجزاء جمله هستند و یا در مواردی به صورت مترادف با جملات آورده شده است. نثر آهنگین و موزون کاشفی در این دوره که نثر از سستی برخوردار است ارزشمند و قابل تحسین است و بهترین برای آن همان نثر حد واسط میان نثر ساده و فنی است. | با بررسی متن این کتاب به نظر میرسد نثر کاشفی در این متن نثری یکدست نیست. هر جا متنی از کتابی دیگر که مربوط به قرون گذشته است نقل شده است، سبک نثر متفاوت میشود. مثلاً در جایی از متن وجود «ب» بر سر فعل ماضی و «ی» استمرار در پایان ماضی استمراری و «مر» بر سر متمم و مفعول و آوردن ضمیر «او» برای غیر ذویالروح یادآور سبک خراسانی و متون نثر قرن چهار و پنج است و آنجا که ترجمهای از آداب ابنالمقفّع و نقل از کتاب اخلاق ناصری است، نثر فنی قرن شش و هفت را تداعی میکند و کمی کلام مقیّد و پیچیده میشود. وجود چنین عبارات متفاوت سبکی قضاوت قاطع در مورد نثر این متن را کمی مشکل میسازد اما با این همه بهجز مقدمه کتاب که کمی فنی و مزین است متن، ساده و نسبتاً روان است و بیشترین پیروی نحوی و زبانی که از سبک دورۀ خود کرده است استفاده از اصطلاحات عربی و آوردن افعال وصفی با حذف شناسههای نقلی و بعید با قرینه و بیقرینه در سطح بالا است. از لغات عربی دشوار کمتر استفاده کرده است. وجود سجع و آرایههای بیانی و بدیعی نتوانسته است انتقال مفاهیم را عامض و دیریاب کند. متن مملو از آیات، احادیث، اشعار فارسی سروده مؤلف و سایر شاعران است که گاهی آنها جزیی از اجزاء جمله هستند و یا در مواردی به صورت مترادف با جملات آورده شده است. نثر آهنگین و موزون کاشفی در این دوره که نثر از سستی برخوردار است ارزشمند و قابل تحسین است و بهترین برای آن همان نثر حد واسط میان نثر ساده و فنی است. | ||