۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس') |
جز (جایگزینی متن - 'جاحظ' به 'جاحظ ') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
4. «كتاب العصا»، تأليف ابو المظفر أسامة بن منقذ(488 - 584ق) است. او، در مقدمه كتاب، سبب نگارش و نامگذارى كتابش را اين قصه مىداند كه پدرش، از ابو يوسف قزوينى نقل كرده كه وى، كتابى با نام«العصا» از مؤلفى نامعلوم را به يكى از ملازمانش داده و در باب ارزشمندى كتاب چنين گفته است: « نياز تو به بيشتر از آنچه در دست توست، نخواهد افتاد». او، سالها در طلب آن كتاب تلاش مىكند و زمانى كه از يافتنش نااميد مىشود، دست به تدوين كتابى با همان نام مىزند. | 4. «كتاب العصا»، تأليف ابو المظفر أسامة بن منقذ(488 - 584ق) است. او، در مقدمه كتاب، سبب نگارش و نامگذارى كتابش را اين قصه مىداند كه پدرش، از ابو يوسف قزوينى نقل كرده كه وى، كتابى با نام«العصا» از مؤلفى نامعلوم را به يكى از ملازمانش داده و در باب ارزشمندى كتاب چنين گفته است: « نياز تو به بيشتر از آنچه در دست توست، نخواهد افتاد». او، سالها در طلب آن كتاب تلاش مىكند و زمانى كه از يافتنش نااميد مىشود، دست به تدوين كتابى با همان نام مىزند. | ||
ظاهراً كتابى كه اسامه به دنبال آن بوده، «كتاب العصا»، نوشته جاحظ بوده و او تصور مىكرده كه كتاب ديگرى است. او، بسيارى از مطالب را از اين كتاب گرفته و مطالب ديگرى از اخبار صالحين و زهاد و همچنين اخبار فرنگ و اخلاق و سياست آنها و اتفاقات زمانش را بر آن افزوده است. | ظاهراً كتابى كه اسامه به دنبال آن بوده، «كتاب العصا»، نوشته [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] بوده و او تصور مىكرده كه كتاب ديگرى است. او، بسيارى از مطالب را از اين كتاب گرفته و مطالب ديگرى از اخبار صالحين و زهاد و همچنين اخبار فرنگ و اخلاق و سياست آنها و اتفاقات زمانش را بر آن افزوده است. | ||
5. «رسالة التلميذ»، نوشته عبد القادر بن عمر بغدادى(1030 - 1093ق) است. اين رساله، در رابطه با كلمه«تلميذ» و معانى و كاربردهاى اشتباه آن و چگونگى جمع بستن و مطالب پيرامون آن مىباشد. نويسنده، در ابتداى رساله، چنين آورده است كه كلمه تلميذ را در كتب لغت متداول نيافته است، البته مقصودش اين نيست كه اصلا در كتب لغت وجود ندارد، بلكه مرادش آن است كه در ماده«تلمذ» نيامده است. | 5. «رسالة التلميذ»، نوشته عبد القادر بن عمر بغدادى(1030 - 1093ق) است. اين رساله، در رابطه با كلمه«تلميذ» و معانى و كاربردهاى اشتباه آن و چگونگى جمع بستن و مطالب پيرامون آن مىباشد. نويسنده، در ابتداى رساله، چنين آورده است كه كلمه تلميذ را در كتب لغت متداول نيافته است، البته مقصودش اين نيست كه اصلا در كتب لغت وجود ندارد، بلكه مرادش آن است كه در ماده«تلمذ» نيامده است. |
ویرایش