پرش به محتوا

سیر تحول مفهوم علم در متون حدیثی، ادبی، کلامی و فلسفی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''سیر تحول مفهوم علم در متون حدیثی، ادبی، کلامی و فلسفی''' تألیف رسول جعفریان، این کتاب، موضوع طرحی است که تحت عنوان «تطور مفهوم علم در ادبیات اسلامی» در سال 1395 جهت فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی تصویب شد. هدف از این طرح، آن است تا نگاه‌های مختلف در تحلیل مفهوم علم در میان گرایش‌های مختلف علمی در دنیای اسلام، شامل حدیث، ادبیات عرب، کلام، فلسفه و ادب فارسی براساس متون آنها، مورد بحث قرار گیرد.
'''سیر تحول مفهوم علم در متون حدیثی، ادبی، کلامی و فلسفی''' تألیف [[جعفریان، رسول|رسول جعفریان]]، این کتاب، موضوع طرحی است که تحت عنوان «تطور مفهوم علم در ادبیات اسلامی» در سال 1395 جهت فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی تصویب شد. هدف از این طرح، آن است تا نگاه‌های مختلف در تحلیل مفهوم علم در میان گرایش‌های مختلف علمی در دنیای اسلام، شامل حدیث، ادبیات عرب، کلام، فلسفه و ادب فارسی براساس متون آنها، مورد بحث قرار گیرد.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۵:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
یکی از گره‌گاه‌های فرهنگ و تمدن اسلامی، مسئله جایگاه علم در این تمدن است. در یک دیدگاه، علم به معنی ساینس در سیر تاریخ آن در تمدن اسلامی همواره رو به افول بوده است. دیدگاه دیگر ضمن ردّ این افول، علم را به معنای نالج مراد می‌کند و از پویایی و مانایی آن در گستره تمدن اسلامی دفاع می‌کند. شاید یکی از سنجه‌هایی که در این باب بتوان به میان آورد و با تمسک به آن، وضع علم در تمدن اسلامی را سنجید، ابن خلدون باشد. البته توافق و اجماع در باب جایگاه ابن خلدون در عرصه علوم انسانی و اجتماعی نیز وجود ندارد. گروهی او را پیشگام و یا حتی بنبانگذار جامعه‌شناسی می‌دانند. گروهی دیگر که جامعه‌شناسی را متعلق به عصر جدید می‌دانند، معتقدند که علی رغم وجود انگاره‌های مشترک میان علم عمران و جامعه‌شناسی، ابن خلدون به لحاظ بنیادهای تفکر متعلق به عصر قدیم است. با این حال، ابن خلدون یکی از متفکرانی است که وضعی متفاوت در تمدن اسلامی با دیگر متفکران این تمدن داشته است. او همواره تلاش داشته است تا با یک واقع‌گرایی که جای خالی آن در اندیشه فیلسوفانی نظیر فارابی و ملاصدرا احساس می‌شود، نظامی علمی در کتاب مهم خود با نام مقدمه طراحی کند که به کمک آن تحلیلی خودآگاهانه از علل صعود و نزول امور در تمدن اسلامی ارائه دهد. فضل تقدّم نگاه علمی در تمدن اسلامی بدین معنا با ابن‌ خلدون است و این کار مهم او توسط برخی پیروانش مانند شمس‌الدین ابن ارزق نیز دنبال شد، اما به جریانی قوی و دقیق تبدیل نشد. به بیان دیگر، همان طور که ابن خلدون تک ستاره تمدن اسلامی در زمینه تاسیس علمی به غایت نوبنیاد به‌ شمار می‌رود، نگاه علمی در تمدن اسلامی نیز به تدریج و تحت تاثیر نگاه فلسفی کمرنگ‌تر شده است؛ اما نباید از یاد ببریم که ابن خلدون حاصل یک بلوغ اندیشه در تمدن اسلامی نیز به شمار می‌رود. بلوغی که متاسفانه پیگیری نشد، و این تمدن را از رقابت با تمدن غربی واگذاشت. یکی از نکات مهم در آسیب‌شناسی علل عدم پیگیری راه و مسیر متفکرانی نظیر ابن خلدون در تمدن اسلامی، به تصوری باز می‌گردد که در تمدن اسلامی از علم رایج شده است و در چنبره نگاه متافیزیکی محاصره شده است.
یکی از گره‌گاه‌های فرهنگ و تمدن اسلامی، مسئله جایگاه علم در این تمدن است. در یک دیدگاه، علم به معنی ساینس در سیر تاریخ آن در تمدن اسلامی همواره رو به افول بوده است. دیدگاه دیگر ضمن ردّ این افول، علم را به معنای نالج مراد می‌کند و از پویایی و مانایی آن در گستره تمدن اسلامی دفاع می‌کند. شاید یکی از سنجه‌هایی که در این باب بتوان به میان آورد و با تمسک به آن، وضع علم در تمدن اسلامی را سنجید، ابن خلدون باشد. البته توافق و اجماع در باب جایگاه [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] در عرصه علوم انسانی و اجتماعی نیز وجود ندارد. گروهی او را پیشگام و یا حتی بنبانگذار جامعه‌شناسی می‌دانند. گروهی دیگر که جامعه‌شناسی را متعلق به عصر جدید می‌دانند، معتقدند که علی رغم وجود انگاره‌های مشترک میان علم عمران و جامعه‌شناسی، ابن خلدون به لحاظ بنیادهای تفکر متعلق به عصر قدیم است. با این حال، [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] یکی از متفکرانی است که وضعی متفاوت در تمدن اسلامی با دیگر متفکران این تمدن داشته است. او همواره تلاش داشته است تا با یک واقع‌گرایی که جای خالی آن در اندیشه فیلسوفانی نظیر فارابی و ملاصدرا احساس می‌شود، نظامی علمی در کتاب مهم خود با نام مقدمه طراحی کند که به کمک آن تحلیلی خودآگاهانه از علل صعود و نزول امور در تمدن اسلامی ارائه دهد. فضل تقدّم نگاه علمی در تمدن اسلامی بدین معنا با [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن‌ خلدون]] است و این کار مهم او توسط برخی پیروانش مانند [[ابن ازرق، محمد بن علی|شمس‌الدین بن ازرق]]  نیز دنبال شد، اما به جریانی قوی و دقیق تبدیل نشد. به بیان دیگر، همان طور که [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] تک ستاره تمدن اسلامی در زمینه تاسیس علمی به غایت نوبنیاد به‌ شمار می‌رود، نگاه علمی در تمدن اسلامی نیز به تدریج و تحت تاثیر نگاه فلسفی کمرنگ‌تر شده است؛ اما نباید از یاد ببریم که ابن خلدون حاصل یک بلوغ اندیشه در تمدن اسلامی نیز به شمار می‌رود. بلوغی که متاسفانه پیگیری نشد، و این تمدن را از رقابت با تمدن غربی واگذاشت. یکی از نکات مهم در آسیب‌شناسی علل عدم پیگیری راه و مسیر متفکرانی نظیر [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] در تمدن اسلامی، به تصوری باز می‌گردد که در تمدن اسلامی از علم رایج شده است و در چنبره نگاه متافیزیکی محاصره شده است.


این کتاب، موضوع طرحی است که تحت عنوان «تطور مفهوم علم در ادبیات اسلامی» در سال 1395 جهت فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی تصویب شد. هدف از این طرح، آن است تا نگاه‌های مختلف در تحلیل مفهوم علم در میان گرایش‌های مختلف علمی در دنیای اسلام، شامل حدیث، ادبیات عرب، کلام، فلسفه و ادب فارسی براساس متون آنها، مورد بحث قرار گیرد. متن این کتاب در نه فصل تنظیم شده است و غالب مباحث، شامل دو بخش «تحلیل» و «متن» است. به عبارت دیگر، علاوه بر تحلیل‌هایی که براساس متون مربوطه و گزارش دیدگاه‌های برگرفته از آنها صورت گرفته، در برخی از فصول، گزیده‌ای از متون هم ارائه شده است. انتخاب این متون برای آن بود تا فضای بحث از علوم در ادبیات اسلامی برای مخاطب روشن شود.
این کتاب، موضوع طرحی است که تحت عنوان «تطور مفهوم علم در ادبیات اسلامی» در سال 1395 جهت فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی تصویب شد. هدف از این طرح، آن است تا نگاه‌های مختلف در تحلیل مفهوم علم در میان گرایش‌های مختلف علمی در دنیای اسلام، شامل حدیث، ادبیات عرب، کلام، فلسفه و ادب فارسی براساس متون آنها، مورد بحث قرار گیرد. متن این کتاب در نه فصل تنظیم شده است و غالب مباحث، شامل دو بخش «تحلیل» و «متن» است. به عبارت دیگر، علاوه بر تحلیل‌هایی که براساس متون مربوطه و گزارش دیدگاه‌های برگرفته از آنها صورت گرفته، در برخی از فصول، گزیده‌ای از متون هم ارائه شده است. انتخاب این متون برای آن بود تا فضای بحث از علوم در ادبیات اسلامی برای مخاطب روشن شود.


در فصل اول، مؤلف مفهوم علم در میان محدثان یا اهل حدیث را مورد بحث قرار داده است. پیداست که علم از نظر ارباب حدیث معنا و مفهوم خاصی دارد. در فصل دوم رساله‌هایی که در باب علم در فرهنگ اسلامی نوشته شده است مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم نویسنده، درباره مفهوم علم در متون ادبی کهن و نیز در آثار بزرگانی چون جاحظ، راغب اصفهانی، ابن قتیبه و زمخشری و به طور کلی علمای ادب، بحث می‌کند. فصل چهارم به تقسیمات علوم و مفهوم علم در رساله‌هایی که فیلسوفان اسلامی از قبیل فارابی و ابن سینا درباره تقسیمات علم در زمان خود نوشته‌اند، اختصاص دارد. فصل پنجم درباره مفهوم علم در متون کلامی است. متکلمان اسلامی اعم از متکلمان اشعری، معتزلی، یا شیعی، مفهوم علم را مورد تدقیق فراوان قرار داده‌اند. در فصل ششم، به بررسی مفهوم علم از دیدگاه غزالی پرداخته شده است. غزالی از نظریه‌پردازان معروف خاصه در نزد برادران اهل سنت است. فصل هفتم، مفهوم علم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی با مراجعه به آثار مختلف او بویژه «رسالۀ العلم» او مورد تدقیق قرار گرفته است. فصل هشتم اختصاص به مفهوم علم در آثار مختلف ملاصدرا دارد. فصل نهم درباره مفهوم خرد، عقل، علم و دانش، در نزد شاعران بزرگ پارسی‌گوی چون فردوسی، سنائی، ناصرخسرو و نظامی گنجوی است. انتخاب این شاعران به گفتۀ مؤلف، به دلیل توجه آنان به حکمت بوده است. فصل پایانی کتاب نیز اختصاص بررسی تغییر مفهوم علم در اندیشه‌های اصولی وحید بهبهانی دارد. در ضمیمه کتاب نیز ابتدا گزارشی از کتاب دانش پیروزمند ارائه شده و در ادامه چاپ عکسی رساله ای درباره ماهیت علم از ابن مسکویه آورده شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3961 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
در فصل اول، مؤلف مفهوم علم در میان محدثان یا اهل حدیث را مورد بحث قرار داده است. پیداست که علم از نظر ارباب حدیث معنا و مفهوم خاصی دارد. در فصل دوم رساله‌هایی که در باب علم در فرهنگ اسلامی نوشته شده است مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم نویسنده، درباره مفهوم علم در متون ادبی کهن و نیز در آثار بزرگانی چون [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانی]]، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] و [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشری]] و به طور کلی علمای ادب، بحث می‌کند. فصل چهارم به تقسیمات علوم و مفهوم علم در رساله‌هایی که فیلسوفان اسلامی از قبیل [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] درباره تقسیمات علم در زمان خود نوشته‌اند، اختصاص دارد. فصل پنجم درباره مفهوم علم در متون کلامی است. متکلمان اسلامی اعم از متکلمان اشعری، معتزلی، یا شیعی، مفهوم علم را مورد تدقیق فراوان قرار داده‌اند. در فصل ششم، به بررسی مفهوم علم از دیدگاه غزالی پرداخته شده است. غزالی از نظریه‌پردازان معروف خاصه در نزد برادران اهل سنت است. فصل هفتم، مفهوم علم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی با مراجعه به آثار مختلف او بویژه «رسالۀ العلم» او مورد تدقیق قرار گرفته است. فصل هشتم اختصاص به مفهوم علم در آثار مختلف ملاصدرا دارد. فصل نهم درباره مفهوم خرد، عقل، علم و دانش، در نزد شاعران بزرگ پارسی‌گوی چون [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، [[سنایی، مجدود بن آدم|سنائی]]، [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] و [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی گنجوی]] است. انتخاب این شاعران به گفتۀ مؤلف، به دلیل توجه آنان به حکمت بوده است. فصل پایانی کتاب نیز اختصاص بررسی تغییر مفهوم علم در اندیشه‌های اصولی وحید بهبهانی دارد. در ضمیمه کتاب نیز ابتدا گزارشی از کتاب دانش پیروزمند ارائه شده و در ادامه چاپ عکسی رساله ای درباره ماهیت علم از ابن مسکویه آورده شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3961 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>