پرش به محتوا

حدائق الحقائق في شرح نهج‌البلاغة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علم‌الهدی، علی بن حسین' به 'سید مرتضی، علی بن حسین'
جز (جایگزینی متن - 'رده:علی بن ابی‌طالب(ع)' به 'رده:امام علی(ع)')
برچسب‌ها: واگردانی دستی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'علم‌الهدی، علی بن حسین' به 'سید مرتضی، علی بن حسین')
 
خط ۴۰: خط ۴۰:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
پيش از شرح خبرى از زين‌الفتى عاصمى آمده و ياد شده از سلوه الشيعه امام سعيد معين‌الدين مسعود بن على صوابى بيهقى كه ايمان ابوطالب را در آن ثابت نموده است. و نيز در آن از علامه [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[شيخ مفيد]] در [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضى]]، از نجوم و ستاره شناسى هم در آن خرده‌گيرى شده است.
پيش از شرح خبرى از زين‌الفتى عاصمى آمده و ياد شده از سلوه الشيعه امام سعيد معين‌الدين مسعود بن على صوابى بيهقى كه ايمان ابوطالب را در آن ثابت نموده است. و نيز در آن از علامه [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[شيخ مفيد]] در [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]] و [[سید مرتضی، علی بن حسین|سید مرتضى]]، از نجوم و ستاره شناسى هم در آن خرده‌گيرى شده است.


كيدرى گذشته از علوم ادبى و تاريخ و اخبار مذهبى در فلسفه و كلام هم سرآمد بوده و در آن به بسيارى از مسائل دقيق و باريك فلسفى اشارت نموده و مشكلات نهج‌البلاغة را با آن حل كرده است. او در آن سخنان ابوحاتم رازى داعى اسماعيلى در كتاب الزينه و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در المضنون به على غير اهله را گواه آورده و سخنان حكما را نقل كرده است. از اين مطالب آشكار مى‌شود كه دانشمندان شيعى در آن زمان‌ها كه در اقليت بوده‌اند و مورد رنج و شكنجه پيروان سنت، و به دستگاه فرمان‌روايى عصر راهى نداشتند، بهتر از دوران صفوى كه آيين شيعى انديشه رسمى فرمانروايان شده بود، راه درست علمى را پيمودند و گرد جمود و تعصب نمى‌گشتند. سنجيدن آثار آنان اگر چه مذهبى صرف هم باشد؛ مانند شروح نهج‌البلاغة يا تفاسير با آثار دوران صفوى كه عصر آزادى آيين شيعى، بلكه چيرگى و سيطره آن است، خود گواهى درست و راست در اين مورد است. از آن آثار لطافت دقت و ربايندگى مى‌بارد و اين دسته اثر علمى خواننده را به خود نمى‌كشد و انحطاط علمى از آن پيداست.
كيدرى گذشته از علوم ادبى و تاريخ و اخبار مذهبى در فلسفه و كلام هم سرآمد بوده و در آن به بسيارى از مسائل دقيق و باريك فلسفى اشارت نموده و مشكلات نهج‌البلاغة را با آن حل كرده است. او در آن سخنان ابوحاتم رازى داعى اسماعيلى در كتاب الزينه و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در المضنون به على غير اهله را گواه آورده و سخنان حكما را نقل كرده است. از اين مطالب آشكار مى‌شود كه دانشمندان شيعى در آن زمان‌ها كه در اقليت بوده‌اند و مورد رنج و شكنجه پيروان سنت، و به دستگاه فرمان‌روايى عصر راهى نداشتند، بهتر از دوران صفوى كه آيين شيعى انديشه رسمى فرمانروايان شده بود، راه درست علمى را پيمودند و گرد جمود و تعصب نمى‌گشتند. سنجيدن آثار آنان اگر چه مذهبى صرف هم باشد؛ مانند شروح نهج‌البلاغة يا تفاسير با آثار دوران صفوى كه عصر آزادى آيين شيعى، بلكه چيرگى و سيطره آن است، خود گواهى درست و راست در اين مورد است. از آن آثار لطافت دقت و ربايندگى مى‌بارد و اين دسته اثر علمى خواننده را به خود نمى‌كشد و انحطاط علمى از آن پيداست.