۱۱۲٬۳۳۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابی طالب' به 'ابیطالب') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شریفالرضی، محمد بن حسین' به 'شریف رضی، محمد بن حسین') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
وی با نگرش ژرف عقلی و نقلی به سخنان و بیانات [[امام علی علیهالسلام|امیرمؤمنان(ع)]]، دریچهای غنی و ناب از معارف توحیدی را فراروی خداجویان و تشنهکامان ساحت ربوبی مهیا نموده که آدمی را بیشازپیش و به طور عمیق، با خالق و مالک هستی آشنا نموده و از سوی دیگر، شبهات موجود در این حوزه را با تبحر و ظرافت مثالزدنی، پاسخ داده است<ref>ر.ک:همان، ص12</ref>. | وی با نگرش ژرف عقلی و نقلی به سخنان و بیانات [[امام علی علیهالسلام|امیرمؤمنان(ع)]]، دریچهای غنی و ناب از معارف توحیدی را فراروی خداجویان و تشنهکامان ساحت ربوبی مهیا نموده که آدمی را بیشازپیش و به طور عمیق، با خالق و مالک هستی آشنا نموده و از سوی دیگر، شبهات موجود در این حوزه را با تبحر و ظرافت مثالزدنی، پاسخ داده است<ref>ر.ک:همان، ص12</ref>. | ||
نویسنده معتقد است [[ | نویسنده معتقد است [[شریف رضی، محمد بن حسین|سید رضی]]، از نگاه ادیبانه خویش، مجموعه سخنان [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] را «نهجالبلاغه» نامید، چرا که آموزنده آیین و روش سخنوری و بلاغت است. به باور وی، ویژگی کتاب و انسان جامع، چنین است که جامع کمالاتاند و هرکسی از جهتی به آن عشق میورزد، وگرنه نهجالبلاغه را میتوان مجموعهای از نهجالعرفان، نهجالتوحید، نهجالنبوة و الإمامة، نهجالحرب، نهجالتربیة و... هم دانست. وی ضمن بحثوبررسی نهجالبلاغه، معارف توحیدی (بخش اثبات صانع) را مورد بررسی و دقت قرار داده و ده راه را برای وصول به خداوند متعال، استخراج نموده و به بحث مفصل پیرامون هریک، از آنها، پرداخته است که عبارتاند از: | ||
# حدوث: در نهجالبلاغه، گاه بهصراحت کلمه «حدوث خلقت» بهکاررفته و گاه نامی از آن به میان نیامده، ولی قرائنی فراروی بیننده گذاشته میشود که بر «حدوث جهان خلقت» راهنماست<ref>متن کتاب، ص15</ref>. | # حدوث: در نهجالبلاغه، گاه بهصراحت کلمه «حدوث خلقت» بهکاررفته و گاه نامی از آن به میان نیامده، ولی قرائنی فراروی بیننده گذاشته میشود که بر «حدوث جهان خلقت» راهنماست<ref>متن کتاب، ص15</ref>. | ||
# نظم: نهجالبلاغه، بر نظم هستی چشم دوخته تا دیدگان آدمی، خدای هستی را دریابد<ref>همان، ص43</ref>. | # نظم: نهجالبلاغه، بر نظم هستی چشم دوخته تا دیدگان آدمی، خدای هستی را دریابد<ref>همان، ص43</ref>. |