۱۱۲٬۰۹۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
قصههای عتیق نیشابوری از درون او میجوشد و مال خود اوست. روایت او بیش از آنکه متکی به هر روایت و منبع مکتوبی باشد، متکی به خود اوست. قصههایی که از زبان او میخوانیم، از هر سرچشمهای برآمده باشند، بعد از عبور از صافی موجود اوست که به دست ما رسیدهاند و او بیش از آنکه خودش را به نقل روایات معروف و منابع معتبر محدود کند، متکی به حافظه است. | قصههای عتیق نیشابوری از درون او میجوشد و مال خود اوست. روایت او بیش از آنکه متکی به هر روایت و منبع مکتوبی باشد، متکی به خود اوست. قصههایی که از زبان او میخوانیم، از هر سرچشمهای برآمده باشند، بعد از عبور از صافی موجود اوست که به دست ما رسیدهاند و او بیش از آنکه خودش را به نقل روایات معروف و منابع معتبر محدود کند، متکی به حافظه است. | ||
«و آن این بود» تکیۀ کلام عتیق در تفسیرش است. بسیاری از قصهها با این عبارت آغاز شده و با این عبارت گویی عزم خودش را برای آغازکردن قصه از درست همان جایی که باید به خواننده ابلاغ کند و به خواننده قول میدهد که فقط همان چیزی را بگوید که باید و بدون حاشیهپردازی و لفاظی و توضیحات اضافی. او فرزند زمانهاش بود و سبک او بازتابی از سبک مرسوم زمانه است که گرایش عمدهاش به سادگی و پرهیز از بهکاربردن ترکیبات پیچیده و تشبیه و استعاره و صنایع لفظی بود. جملهها کوتاه و در جهت بیان مقصود به کار میرود و هیچ اثری از خودنمایی و زرق و برق تصنعی در کار نیست. زبان عتیق در جزئیات و در به کار بردن واژههای خاص، وجوه مشترک فراوانی با متون قرن چهارم و پنجم هجری دارد که از آن جملهاند به کار بردن فریشته به جای فرشته، سولاخ به جای سوراخ، خنب به جای خم، سنب به جای سم، آواز به معنی صدا و .... . | «و آن این بود» تکیۀ کلام عتیق در تفسیرش است. بسیاری از قصهها با این عبارت آغاز شده و با این عبارت گویی عزم خودش را برای آغازکردن قصه از درست همان جایی که باید به خواننده ابلاغ کند و به خواننده قول میدهد که فقط همان چیزی را بگوید که باید و بدون حاشیهپردازی و لفاظی و توضیحات اضافی. او فرزند زمانهاش بود و سبک او بازتابی از سبک مرسوم زمانه است که گرایش عمدهاش به سادگی و پرهیز از بهکاربردن ترکیبات پیچیده و تشبیه و استعاره و صنایع لفظی بود. جملهها کوتاه و در جهت بیان مقصود به کار میرود و هیچ اثری از خودنمایی و زرق و برق تصنعی در کار نیست. زبان عتیق در جزئیات و در به کار بردن واژههای خاص، وجوه مشترک فراوانی با متون قرن چهارم و پنجم هجری دارد که از آن جملهاند به کار بردن فریشته به جای فرشته، سولاخ به جای سوراخ، خنب به جای خم، سنب به جای سم، آواز به معنی صدا و..... | ||
اما این کتاب، یعنی «مجموعۀ قصههای تفسیر عتیق نیشابوری» کتابی است که سرگذشت عالم را از ابتدای خلقت تا قیامت به زبانی ساده و قابل فهم و بدون هیچ حاشیهپردازی و مکث و توافقی بیان میکند. کهنترین قصههای عالم، اولین ساختۀ ذهن بشر و اولین قصههای برجایمانده از راویان اخبار محمدی، همه در کنار هم و در یک تسلسل درهمتنیدۀ متوالی فراهم آمدهاند.<ref> [https://literaturelib.com/books/4823 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | اما این کتاب، یعنی «مجموعۀ قصههای تفسیر عتیق نیشابوری» کتابی است که سرگذشت عالم را از ابتدای خلقت تا قیامت به زبانی ساده و قابل فهم و بدون هیچ حاشیهپردازی و مکث و توافقی بیان میکند. کهنترین قصههای عالم، اولین ساختۀ ذهن بشر و اولین قصههای برجایمانده از راویان اخبار محمدی، همه در کنار هم و در یک تسلسل درهمتنیدۀ متوالی فراهم آمدهاند.<ref> [https://literaturelib.com/books/4823 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> |