۱۱۱٬۸۳۴
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR98517J1.jpg | عنوان = رسالة صفي الدين بن أبي المنصور | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = ابن ابی منصور، صفی الدین (نويسنده) جریل، دینی (محقق) جریل، دینی ( مترجم) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره =...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''رسالة صفيالدين بن أبيالمنصور'''، رسالهای است به قلم صفیالدین بن ابیالمنصور که آن را در ذکر سخنان، سفرها، کرامات و حکایات استادش ابوالعباس احمد حرار و دیگر علمای صوفیه اندلس نوشته است. | '''رسالة صفيالدين بن أبيالمنصور'''، رسالهای است به قلم [[ابن ابی منصور، صفی الدین|صفیالدین بن ابیالمنصور]] که آن را در ذکر سخنان، سفرها، کرامات و حکایات استادش [[ابوالعباس احمد حرار]] و دیگر علمای صوفیه اندلس نوشته است. | ||
نویسنده در ابتدای کتاب، نگارش آن را پاسخی به درخواست فرزندش ابراهیم در گردآوری اخبار و شرح حال بزرگان صوفیه زمانش که با آنها ملاقات داشته، دانسته است. نویسنده در این زمان 84 سال سن داشته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>. | نویسنده در ابتدای کتاب، نگارش آن را پاسخی به درخواست فرزندش ابراهیم در گردآوری اخبار و شرح حال بزرگان صوفیه زمانش که با آنها ملاقات داشته، دانسته است. نویسنده در این زمان 84 سال سن داشته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>. | ||
نویسنده، اولین معرفی را به استاش ابوالعباس احمد حرّار بن ابیبکر تجیبی اختصاص داده که در اشبیلیه در غرب اندلس متولد شده و ازآنجاکه به بافت پارچه حریر (ابریشم) سقلاطون اشتغال داشت، حرّار نامیده شد. او با شخصیتی به نام ابنالعاص همدم بوده است. حرار از او فقه و احکام شرعی و احادیث نبوی را فراگرفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده، اولین معرفی را به استاش [[ابوالعباس احمد حرّار بن ابیبکر تجیبی]] اختصاص داده که در اشبیلیه در غرب اندلس متولد شده و ازآنجاکه به بافت پارچه حریر (ابریشم) سقلاطون اشتغال داشت، حرّار نامیده شد. او با شخصیتی به نام ابنالعاص همدم بوده است. حرار از او فقه و احکام شرعی و احادیث نبوی را فراگرفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در ادامه، اخبار و سخنان احرار با «قال» ذکر شده است؛ از جمله اینکه از اندلس به مصر سفر کرده و با ابویوسف دهمانی ملاقات میکند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. سخنان نویسنده از سخنان حرار با «قال المؤلف» یا «قال الأستاذ صفيالدين المؤلف» متمایز شده است<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | در ادامه، اخبار و سخنان احرار با «قال» ذکر شده است؛ از جمله اینکه از اندلس به مصر سفر کرده و با ابویوسف دهمانی ملاقات میکند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. سخنان نویسنده از سخنان حرار با «قال المؤلف» یا «قال الأستاذ صفيالدين المؤلف» متمایز شده است<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
کتاب با ذکر احوال و حکایات چند تن دیگر از صوفیه در صفحه 95 به پایان آمده است. سپس از زبان صفیالدین بن منصور، نویسنده رساله، چند حکایت نقل شده است؛ از جمله اینکه وی گفته است: شیخ ابوالحسن بن دقاق از استادش (عجمی) نقل کرده که وی در بغداد بر عمر بزاز وارد شد و در آنجا مردی را کنار در ایستاده میبیند و در ضمن گفتگوی عجمی با عمر متوجه میشود، که آن مرد خضر بوده است<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>. | کتاب با ذکر احوال و حکایات چند تن دیگر از صوفیه در صفحه 95 به پایان آمده است. سپس از زبان صفیالدین بن منصور، نویسنده رساله، چند حکایت نقل شده است؛ از جمله اینکه وی گفته است: شیخ [[ابوالحسن بن دقاق]] از استادش (عجمی) نقل کرده که وی در بغداد بر عمر بزاز وارد شد و در آنجا مردی را کنار در ایستاده میبیند و در ضمن گفتگوی عجمی با عمر متوجه میشود، که آن مرد خضر بوده است<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |