۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قادر فاضلى' به 'قادر فاضلى ') |
جز (جایگزینی متن - 'حسنزاده آملى' به 'حسنزاده آملى ') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
#:{{ب|''چونكه در جان رفت جان ديگر شود''|2=''جان كه ديگر شد جهان ديگر شود''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''چونكه در جان رفت جان ديگر شود''|2=''جان كه ديگر شد جهان ديگر شود''}}{{پایان شعر}} | ||
#:فضيل عياض كه تا ديروز رهزنى مىكرد غير از فضيل عياض امروزى است كه آيه قرآن را شنيده است. زيرا قرآن او را منقلب كرده است. قرآن وقتى در قلب جاى گيرد قلب را منقلب مىكند و قلب كه منقلب شد آدم منقلب مىشود؛ زيرا آدميّت آدمى به قلب اوست. ''' إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً '''<ref>انفال/ 2</ref> «همانا مؤمنين كسانى هستند كه وقتى خدا را ياد مىكنند دلشان نرم مىشود و هنگامى كه آيات الهى برايشان خوانده مىشود ايمانشان زياد مىگردد» <ref>متن كتاب، ص36- 37</ref>. | #:فضيل عياض كه تا ديروز رهزنى مىكرد غير از فضيل عياض امروزى است كه آيه قرآن را شنيده است. زيرا قرآن او را منقلب كرده است. قرآن وقتى در قلب جاى گيرد قلب را منقلب مىكند و قلب كه منقلب شد آدم منقلب مىشود؛ زيرا آدميّت آدمى به قلب اوست. ''' إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً '''<ref>انفال/ 2</ref> «همانا مؤمنين كسانى هستند كه وقتى خدا را ياد مىكنند دلشان نرم مىشود و هنگامى كه آيات الهى برايشان خوانده مىشود ايمانشان زياد مىگردد» <ref>متن كتاب، ص36- 37</ref>. | ||
#نويسنده در بخش دوم با يادآورى اينكه غور در قرآن منوط است بر فهم زبان قرآن و آشنا شدن با فرهنگ آن، لذا يادگيرى روخوانى قرآن در درجه اول و فهم معانى الفاظ در درجه دوم از ضروريّات يك مسلمان است، افزوده است به اين جهت ما بخش تجويد قرآن را كه گزيدهاى است از كتاب مرحوم علامه [[شعرانی، ابوالحسن|ابوالحسن شعرانى]]، استادِ استاد ما حضرت آيتالله حسن حسنزاده آملى است براى خوانندگان عزيز انتخاب كردهايم <ref>همان، ص72</ref>. | #نويسنده در بخش دوم با يادآورى اينكه غور در قرآن منوط است بر فهم زبان قرآن و آشنا شدن با فرهنگ آن، لذا يادگيرى روخوانى قرآن در درجه اول و فهم معانى الفاظ در درجه دوم از ضروريّات يك مسلمان است، افزوده است به اين جهت ما بخش تجويد قرآن را كه گزيدهاى است از كتاب مرحوم علامه [[شعرانی، ابوالحسن|ابوالحسن شعرانى]]، استادِ استاد ما حضرت آيتالله حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] است براى خوانندگان عزيز انتخاب كردهايم <ref>همان، ص72</ref>. | ||
#نويسنده، فهرستى از سورههاى قرآن كريم را بر اساس ترتيب نزول آورده است <ref>ر.ك: همان، ص101- 103</ref>؛ در اين فهرست 113 سوره مشخص شده است ولى معلوم نشده كه سوره 114 چه زمانى نازل شده است. | #نويسنده، فهرستى از سورههاى قرآن كريم را بر اساس ترتيب نزول آورده است <ref>ر.ك: همان، ص101- 103</ref>؛ در اين فهرست 113 سوره مشخص شده است ولى معلوم نشده كه سوره 114 چه زمانى نازل شده است. | ||
#نويسنده در بخش سوم، كتاب قرآن در اسلام نوشته [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] را خلاصه و ويراسته كرده و براى تكميل مباحث كتاب آورده است. از جمله در اين بخش چنين آمده است: قرآن مجيد از هر گونه تحريفى محفوظ است. تاريخ قرآن مجيد از روز نزول تا امروز كاملاً روشن است؛ پيوسته سور و آيات قرآنى ورد زبان مسلمانان بوده و دستبهدست مىگشته است. و همه مىدانيم كه قرآنى كه در دست ما است، همان قرآنى است كه چهارده قرن پيش به پيغمبر اكرم(ص) تدريجاً نازل شده است. با اين وصف نبايد قرآن مجيد در اعتبار و ثبوت واقعيت خود نيازمند تاريخ باشد؛ اگرچه تاريخش هم روشن است؛ زيرا كتابى كه مدعى است كه كلام خدا بوده و در اين دعوى، به متن خودش استدلال مىكند و به مقام تحدى برآمده همه انس و جن را از آوردن مثل خود عاجز مىداند، ديگر نمىشود در اثبات اينكه كلام خداست و تحريف و تغييرى به آن عارض نشده نياز به دليلى يا شاهدى غير از خودش پيدا كند؛ يا در ثبوت اعتبار، به تصديق و تاييد شخصى يا مقامى پناهنده شود <ref>همان، ص111- 112</ref>. | #نويسنده در بخش سوم، كتاب قرآن در اسلام نوشته [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] را خلاصه و ويراسته كرده و براى تكميل مباحث كتاب آورده است. از جمله در اين بخش چنين آمده است: قرآن مجيد از هر گونه تحريفى محفوظ است. تاريخ قرآن مجيد از روز نزول تا امروز كاملاً روشن است؛ پيوسته سور و آيات قرآنى ورد زبان مسلمانان بوده و دستبهدست مىگشته است. و همه مىدانيم كه قرآنى كه در دست ما است، همان قرآنى است كه چهارده قرن پيش به پيغمبر اكرم(ص) تدريجاً نازل شده است. با اين وصف نبايد قرآن مجيد در اعتبار و ثبوت واقعيت خود نيازمند تاريخ باشد؛ اگرچه تاريخش هم روشن است؛ زيرا كتابى كه مدعى است كه كلام خدا بوده و در اين دعوى، به متن خودش استدلال مىكند و به مقام تحدى برآمده همه انس و جن را از آوردن مثل خود عاجز مىداند، ديگر نمىشود در اثبات اينكه كلام خداست و تحريف و تغييرى به آن عارض نشده نياز به دليلى يا شاهدى غير از خودش پيدا كند؛ يا در ثبوت اعتبار، به تصديق و تاييد شخصى يا مقامى پناهنده شود <ref>همان، ص111- 112</ref>. |
ویرایش