۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
در مقدمه تنبیه الغافلین نیز آقا [[بهبهانی، محمود بن محمدعلی|محمود]] در توضیح کتاب مینویسد: اگرچه فساد طریقه اهل عناد اعنی طائفه ضاله مضله متصوفه اوضح و اظهر از آن است که محتاج به بیان و اعلان باشد... لکن چون اندکی در افهام سخیفه و عقول ضعیفه حسن آن جلوهگر گشته و جملهای از آن عقاید باطله در قلوب جمعی از متشیعه راسخ شده است، نظر به قلت اطلاع از طریقه ائمه و سادات خود که مأمور به اطاعت و متابعت ایشان میباشند، بلکه بعضی را اعتقاد چنان است که این مقوله مزخرفات مأخوذ از آن سادات است بر خود لازم دید که به اشارات و تنبیهاتی چند خار این شبهات را از مزرع صدور بینور ایشان کنده، شاید مستبصر شوند...<ref>ر.ک: همان (تنبیه الغافلین)، ص6</ref> | در مقدمه تنبیه الغافلین نیز آقا [[بهبهانی، محمود بن محمدعلی|محمود]] در توضیح کتاب مینویسد: اگرچه فساد طریقه اهل عناد اعنی طائفه ضاله مضله متصوفه اوضح و اظهر از آن است که محتاج به بیان و اعلان باشد... لکن چون اندکی در افهام سخیفه و عقول ضعیفه حسن آن جلوهگر گشته و جملهای از آن عقاید باطله در قلوب جمعی از متشیعه راسخ شده است، نظر به قلت اطلاع از طریقه ائمه و سادات خود که مأمور به اطاعت و متابعت ایشان میباشند، بلکه بعضی را اعتقاد چنان است که این مقوله مزخرفات مأخوذ از آن سادات است بر خود لازم دید که به اشارات و تنبیهاتی چند خار این شبهات را از مزرع صدور بینور ایشان کنده، شاید مستبصر شوند...<ref>ر.ک: همان (تنبیه الغافلین)، ص6</ref> | ||
وی دربارۀ پیدایش تصوف و استناد این جریان به اهل سنت و مخترع تصوف یعنی ابوهاشم کوفی و نامهای گوناگون صوفیه (متصوّفه، متصلّفه، مبتدعه، زراقیه، غلات، غالیه و حلاجیه) مطالب فراوانی بیان میکند. روایات و احادیث پیامبر اکرم و ائمه اطهار پیرامون تصوف نیز در این مقدمه بیان شده است؛ از جمله روایتی که امام رضا (ع) به سند صحیح از بزنطی فرمود: «کسی که مذکور شود نزد او صوفیان و انکار نکند ایشان را به زبان یا دل، پس نیست از ما، و کسی که انکار کند ایشان را، پس گویا جهاد کرده است با کفار در پیشروی حضرت رسول(ص)». | |||
وی دربارۀ اصول فرقههای تصوف مینویسد: مذاهب صوفیه بسیار است؛ بعضی گفتهاند از آن جمله چهار مذهب یکی مذهب حلولیّه است، دویم: مدهب اتحادیّه، سیم: مذهب واصلیه، چهارم: مذهب عشّاقیّه و بعضی اصول را شش گرفته اند به اضافۀ تلقینیّه و رزّاقیه و بعضی هفت گفتهاند: به اضافۀ وحدتیّه و بعضی گفتهاند که اصل دو بود، پس جمعی ازمتأخرین صوفیه، مذهب دیگر اختراع نمودهاند و آن قایلبودن به وحدت وجوداست. | |||
نویسنده پس از بیان اصل مذهب صوفیه و ذکر بعضی از فروع مذهب آنها، به بیان عقاید بیستویک فرقه و نقد آنها میپردازد. این فرقهها عبارتاند از: وحدتیه، واصلیه، حبیبیه، ولائیه، مشارکیه، شمراخیه، مباحیه، ملامتیه، حالیه، حوریه، واقفیه، تسلیمیه، تلقینیه، کاملیه، الهامیه، نوریه، باطنیه، جوریه، عشاقیه، جمهوریه، زراقیه. مذمت گرایش به عقاید صوفیه، استشهاد به برخی از سخنان صوفیه، اخبار وارده در مذمت حسن بصری، حلاج از دیدگاه حدیث، عشق از دیدگاه صوفیه و فلاسفه، ساختگیبودن حدیث "من عشق...."، گفتار دانشمندان دربارۀ صوفیه، حرمت شرب خمر و زنا و لواط و غنا و موسیقی، عقاید باطلۀ صوفیه، نشانههای شیعیان علی(ع)، مبارزۀ علما با صوفیه، فضیلت دانش و دانشمند، لزوم متابعت علما، ذم مصاحبت اهل بدعت، وظایف علما و فرومانروایان سوء، سپاس از فرمانروایان دادگر، کیستی اولوالامر، نشانههای پایداری نعمت، دلهای فرمانروایان، مسئولیت فرمانروایان از دیگرمباحثی است که نویسنده به آنها پرداخته است. | |||
==پانویس== | ==پانویس== |