۱۰۸٬۹۴۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فراسوی مرگ: تعالیم صوفیانۀ عینالقضات همدانی''' تألیف فیروزه پاپن | '''فراسوی مرگ: تعالیم صوفیانۀ عینالقضات همدانی''' تألیف [[پاپن متین، فیروزه|فیروزه پاپن متین]]، ترجمه [[افضل، جلالالدین|جلالالدین افضل]]؛ این کتاب شامل بحثی است دربارۀ موضوع مرگ، آنچنان که یکی از محققان عارف سدههای میانۀ ایران آن را مکاشفه کرده است. این کتاب براساس دستنوشتهها و منابع دستاول پارسی و عربی کلاسیک اهمیت این عارف ایرانی و دریافتهایش از ماهیت واقعیت در پرتو مرگ را مورد بررسی قرار میدهد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
عینالقضات همدانی از یک خانوادۀ سرشناس فقهای شافعی برخاست و مانند پدر و پدربزرگش، برای مریدان خود مجلس وعظ برپا میکرد و پیروان بسیاری در همدان و در میان برخی نجیبزادگان دربار سلجوقی داشت. با وجود این عینالقضات در زمرۀ هیچ کیش بخصوصی معرفی نمیکند و دیدگاههای او دربارۀ ایمان نیز مطابق تفسیرهای راستکیشانه از اسلام و قرآن نیست. او همۀ ادیان را راههای مختلفی میدانست که شخص را به سوی خدا هدایت میکنند. عینالقضات که پشتوانۀ علمی مستحکمی از علوم دینی اسلامی داشت، با ایدۀ تفسیر ایمان از طریق تعالیم شریعت به مخالفت برخاست. | [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات همدانی]] از یک خانوادۀ سرشناس فقهای شافعی برخاست و مانند پدر و پدربزرگش، برای مریدان خود مجلس وعظ برپا میکرد و پیروان بسیاری در همدان و در میان برخی نجیبزادگان دربار سلجوقی داشت. با وجود این [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] در زمرۀ هیچ کیش بخصوصی معرفی نمیکند و دیدگاههای او دربارۀ ایمان نیز مطابق تفسیرهای راستکیشانه از اسلام و قرآن نیست. او همۀ ادیان را راههای مختلفی میدانست که شخص را به سوی خدا هدایت میکنند. [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] که پشتوانۀ علمی مستحکمی از علوم دینی اسلامی داشت، با ایدۀ تفسیر ایمان از طریق تعالیم شریعت به مخالفت برخاست. | ||
این کتاب تحلیلی است بر تعلیمات عارف ایرانی عینالقضات همدانی. او در عمر کوتاه خود کتابها و رسالاتی در موضوعاتی از قبیل عرفان، ریاضیات، علوم طبیعی، صرف و نحو، ادبیات عربی، تفسیر قرآن و سرشت نبوت تصنیف کرد. بیشتر این آثار به زبان عربی، یعنی زبان علمی اسلام نگاشته شدهاند. از میان همۀ این آثار، تنها آثار عرفانی او از حملۀ مغول که در قرن هفتم هجری روی داد، در امان ماندند. این عارف ایرانی مکاشفاتش دربارۀ مرگ را به عنوان یکی از حالات ضمیر که بهروشنی در زمان حیاتش تجربه کرده بود، به رشتۀ تحریر درآورد. مکاشفهاش از روز جزا و جهانهای بیشمار غیرمادی که ورای جهان مادی قرار دارد، او را در برابر واقعیات شبههناکی قرار داد که درک معنایی ایمان را با مشکل روبرو میکرد. این کتاب شامل بحثی است دربارۀ موضوع مرگ، آنچنان که یکی از محققان عارف سدههای میانۀ ایران آن را مکاشفه کرده است. این کتاب براساس دستنوشتهها و منابع دستاول پارسی و عربی کلاسیک اهمیت این عارف ایرانی و دریافتهایش از ماهیت واقعیت در پرتو مرگ را مورد بررسی قرار میدهد. | این کتاب تحلیلی است بر تعلیمات عارف ایرانی [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات همدانی]]. او در عمر کوتاه خود کتابها و رسالاتی در موضوعاتی از قبیل عرفان، ریاضیات، علوم طبیعی، صرف و نحو، ادبیات عربی، تفسیر قرآن و سرشت نبوت تصنیف کرد. بیشتر این آثار به زبان عربی، یعنی زبان علمی اسلام نگاشته شدهاند. از میان همۀ این آثار، تنها آثار عرفانی او از حملۀ مغول که در قرن هفتم هجری روی داد، در امان ماندند. این عارف ایرانی مکاشفاتش دربارۀ مرگ را به عنوان یکی از حالات ضمیر که بهروشنی در زمان حیاتش تجربه کرده بود، به رشتۀ تحریر درآورد. مکاشفهاش از روز جزا و جهانهای بیشمار غیرمادی که ورای جهان مادی قرار دارد، او را در برابر واقعیات شبههناکی قرار داد که درک معنایی ایمان را با مشکل روبرو میکرد. این کتاب شامل بحثی است دربارۀ موضوع مرگ، آنچنان که یکی از محققان عارف سدههای میانۀ ایران آن را مکاشفه کرده است. این کتاب براساس دستنوشتهها و منابع دستاول پارسی و عربی کلاسیک اهمیت این عارف ایرانی و دریافتهایش از ماهیت واقعیت در پرتو مرگ را مورد بررسی قرار میدهد. | ||
کتاب در شش فصل سامان یافته است. فصل اول گزارشی از زندگی عینالقضات را ارائه میدهد و دربارۀ آثار او و آثار نوشتهشده دربارل او بحث میکند. همچنین در این فصل به مرگ عینالقضات نیز اشاره و دربارۀ منابع اولیهای که زندانیشدن و اعدام او را گزارش میکنند، اشاره شده است. | کتاب در شش فصل سامان یافته است. فصل اول گزارشی از زندگی [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] را ارائه میدهد و دربارۀ آثار او و آثار نوشتهشده دربارل او بحث میکند. همچنین در این فصل به مرگ [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] نیز اشاره و دربارۀ منابع اولیهای که زندانیشدن و اعدام او را گزارش میکنند، اشاره شده است. | ||
فصل دوم دربارۀ بحثهایی است که در پی آزادی عینالقضات از زندان درگرفت. اعتقادنامۀ او واکنش سختی را میان برخی از شاگردان و همکاران او برانگیخت؛ کسانی که نمیتوانستند درخواست او برای آزادی را موجه بدانند. ایشان بین درخواست اولیۀ عینالقضات برای مرگ و فرجامخواهی بعدی او برای آزادی و بازگشت به زادگاهش همدان تناقض میدیدند. عینالقضات به این ایرادها چنین پاسخ داد: اسارت و تبعیدی که «شکوی الغریب» به آن اشاره دارد، اشارۀ استعاری به حالت سرگردانی روح است. | فصل دوم دربارۀ بحثهایی است که در پی آزادی [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] از زندان درگرفت. اعتقادنامۀ او واکنش سختی را میان برخی از شاگردان و همکاران او برانگیخت؛ کسانی که نمیتوانستند درخواست او برای آزادی را موجه بدانند. ایشان بین درخواست اولیۀ [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] برای مرگ و فرجامخواهی بعدی او برای آزادی و بازگشت به زادگاهش همدان تناقض میدیدند. [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] به این ایرادها چنین پاسخ داد: اسارت و تبعیدی که «شکوی الغریب» به آن اشاره دارد، اشارۀ استعاری به حالت سرگردانی روح است. | ||
فصل سوم تحلیلی دربارۀ مرگ، بهمثابۀ حالتی از هشیاری ارائه میدهد؛ همانگونه که عینالقضات دربارۀ آن بحث کرده است. او در «تمهیدات» توضیح میدهد که او مرگ را در عین زندهبودن تجربه کرده و این وضعیت را «مرگ معنوی» نامیده است. در این زمینه درک عینالقضات از مرگ با تفسیر کلاسیک اسلام از مرگ همخوانی ندارد. «تمهیدات» متن اساسی در پژوهش این کتاب بوده است؛ زیرا این اثر بر طرز تلقی عینالقضات از مرگ معنوی و معرفتشناسی انواری متمرکز است که پس از تجربۀ این نوع مرگ راه سالک را روشن میکند. | فصل سوم تحلیلی دربارۀ مرگ، بهمثابۀ حالتی از هشیاری ارائه میدهد؛ همانگونه که [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] دربارۀ آن بحث کرده است. او در «تمهیدات» توضیح میدهد که او مرگ را در عین زندهبودن تجربه کرده و این وضعیت را «مرگ معنوی» نامیده است. در این زمینه درک [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] از مرگ با تفسیر کلاسیک اسلام از مرگ همخوانی ندارد. «تمهیدات» متن اساسی در پژوهش این کتاب بوده است؛ زیرا این اثر بر طرز تلقی [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] از مرگ معنوی و معرفتشناسی انواری متمرکز است که پس از تجربۀ این نوع مرگ راه سالک را روشن میکند. | ||
عینالقضات از طریق مبحث معاد و آخرت که در یک دوگانگی ساختاریافته ریشه دارد، دربارۀ مرگ، عالم غیب و هوشیاری بحث میکند. فصل چهارم به این موضوع میپردازد و بحث عینالقضات دربارۀ طیف انواری که در خلال عوالم خاص تجربه، دیده است را مورد بررسی قرار میدهد. این انوار با ورود سالک به عالم مرگ قابل تشخیص میشوند و حامل صفات «لطف» و «قهر» را از طریق انوار محمد (ص) و شیطان حمل میکنند. این انوار و مجاورت آنها با یکدیگر از اسراری هستند که بر سالک آشکار میشوند. | [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] از طریق مبحث معاد و آخرت که در یک دوگانگی ساختاریافته ریشه دارد، دربارۀ مرگ، عالم غیب و هوشیاری بحث میکند. فصل چهارم به این موضوع میپردازد و بحث عینالقضات دربارۀ طیف انواری که در خلال عوالم خاص تجربه، دیده است را مورد بررسی قرار میدهد. این انوار با ورود سالک به عالم مرگ قابل تشخیص میشوند و حامل صفات «لطف» و «قهر» را از طریق انوار محمد (ص) و شیطان حمل میکنند. این انوار و مجاورت آنها با یکدیگر از اسراری هستند که بر سالک آشکار میشوند. | ||
فصل پنجم پذیرفتهشدن عینالقضات در میان معاصرین و اخلاف او را ارزیابی میکند. مباحث او دربارۀ صفات خدا و جایگاه سالک در ارتباط با انوار، درک او از مرگ را بهعنوان نوعی از خودشناسی میرساند. دیدگاههای او دربارۀ آخرت و غیب مورد استناد عرفای پس از خود قرار گرفته است. | فصل پنجم پذیرفتهشدن عینالقضات در میان معاصرین و اخلاف او را ارزیابی میکند. مباحث او دربارۀ صفات خدا و جایگاه سالک در ارتباط با انوار، درک او از مرگ را بهعنوان نوعی از خودشناسی میرساند. دیدگاههای او دربارۀ آخرت و غیب مورد استناد عرفای پس از خود قرار گرفته است. | ||
فصل ششم به سماع اختصاص دارد. عینالقضات و استادش احمد غزالی، هم برای دفاع سرسختانه از سماع و هم برای ادبیاتی که در این موضوع پدید آوردند، مشهور هستند. در فصل نتیجهگیری استدلال عینالقضات دربارۀ دریافت شهودی از غیب مورد بررسی قرار گرفته است. از دید عینالقضات دریافت شهودی از غیب اطمینان مطلقی را به چالش میکشد که در فرایندهای منطقی شناخت، استدلال و تعریف شخصی افراد از «خود» در ارتباط با ایمان جای داده میشود.<ref> [https://literaturelib.com/books/4983 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | فصل ششم به سماع اختصاص دارد. [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] و استادش احمد غزالی، هم برای دفاع سرسختانه از سماع و هم برای ادبیاتی که در این موضوع پدید آوردند، مشهور هستند. در فصل نتیجهگیری استدلال [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] دربارۀ دریافت شهودی از غیب مورد بررسی قرار گرفته است. از دید [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضات]] دریافت شهودی از غیب اطمینان مطلقی را به چالش میکشد که در فرایندهای منطقی شناخت، استدلال و تعریف شخصی افراد از «خود» در ارتباط با ایمان جای داده میشود.<ref> [https://literaturelib.com/books/4983 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||