۱۴۶٬۶۳۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') |
||
| (۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[بهشتی، | [[بهشتی، سید محمد]] (نویسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره =PIR ۸۳۳۵/ | | کد کنگره =PIR ۸۳۳۵/ه۵۱۷ش۹ ۱۴۰۰ | ||
| موضوع =بهشتی، سید محمد، ۱۳۳۰ - -- یادداشتها، طرحها و غیره,شیراز )zarihS )narI | | موضوع =بهشتی، سید محمد، ۱۳۳۰ - -- یادداشتها، طرحها و غیره,شیراز)zarihS)narI | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =روزنه | | ناشر =روزنه | ||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''شیراز شعرِ شهر''' تألیف [[بهشتی، | '''شیراز شعرِ شهر''' تألیف [[بهشتی، سید محمد|سید محمد بهشتی]]؛ این کتاب مشتمل بر تعدادی یادداشت، مصاحبه یا مقدمه است که به مناسبتهای مختلف دربارۀ معنای شهر، حیات شهری، حفاظت از شهر و اهلیت نسبت به شهر نوشته شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
بسیار پیش آمده که شیراز را «شهر شعر» بخوانند؛ ازآنرو که موطن حافظ و سعدی و مسکن خواجوی کرمانی بوده است. اما این تعبیر کملطفی است و حاصل تقلیل شعر به کلام آهنگین و مزین. حال آنکه شاعری دریافتن آن لطیفۀ خیالانگیزی است که در هر امر پنهان شده است. به این اعتبار استنباط عصارهای که در بهارنارنج پردهنشین بوده. از قبیل شاعری است. رهاورد شاعری فقط گلستان و بوستان سعدی نیست که «باغ ایرانی» است که پردهنشین طبیعت ایران بوده است. اما رهاورد شاعری میتواند یک شهر باشد، جایی که لطف شهر همان مدنیت است و در لطیفترین و مطبوعترین صورت آشکار شده و همین هم آن را بیمثال کرده است. به این اعتبار شیراز «شعر شهر» است. | بسیار پیش آمده که شیراز را «شهر شعر» بخوانند؛ ازآنرو که موطن حافظ و سعدی و مسکن خواجوی کرمانی بوده است. اما این تعبیر کملطفی است و حاصل تقلیل شعر به کلام آهنگین و مزین. حال آنکه شاعری دریافتن آن لطیفۀ خیالانگیزی است که در هر امر پنهان شده است. به این اعتبار استنباط عصارهای که در بهارنارنج پردهنشین بوده. از قبیل شاعری است. رهاورد شاعری فقط گلستان و بوستان سعدی نیست که «باغ ایرانی» است که پردهنشین طبیعت ایران بوده است. اما رهاورد شاعری میتواند یک شهر باشد، جایی که لطف شهر همان مدنیت است و در لطیفترین و مطبوعترین صورت آشکار شده و همین هم آن را بیمثال کرده است. به این اعتبار شیراز «شعر شهر» است. | ||
در فصل اول با عنوان «شهر کجاست؟» به مباحثی چون مالکین شهر، حق مردم به شهر، شخصیت شهر چند میارزد و شهر دیده میشود پرداخته شده است. فصل دوم دربرگیرندۀ مباحثی دربارۀ گلگشت در شهر است. حکایت معماری در سرزمین شعر و شهر شعر شیراز در فصل سوم بررسی شده است. در فصل چهارم این مباحث مطرح شده است: چه چیز شهر ارزش حفاظت دارد، پیرامون بقاع متبرکه، هوای شیراز، حفاظت از اندازههای شهر و .... . فصل پایانی کتاب نیز دربرگیرندۀ مباحثی پیرامون این مسئله است که «شیرازی کیست؟».<ref> [https://literaturelib.com/books/5048 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در فصل اول با عنوان «شهر کجاست؟» به مباحثی چون مالکین شهر، حق مردم به شهر، شخصیت شهر چند میارزد و شهر دیده میشود پرداخته شده است. فصل دوم دربرگیرندۀ مباحثی دربارۀ گلگشت در شهر است. حکایت معماری در سرزمین شعر و شهر شعر شیراز در فصل سوم بررسی شده است. در فصل چهارم این مباحث مطرح شده است: چه چیز شهر ارزش حفاظت دارد، پیرامون بقاع متبرکه، هوای شیراز، حفاظت از اندازههای شهر و..... فصل پایانی کتاب نیز دربرگیرندۀ مباحثی پیرامون این مسئله است که «شیرازی کیست؟».<ref> [https://literaturelib.com/books/5048 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||