۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''عارفنامه'''، نوشته خواجه محمد عارف ریوگری (درگذشته 634ق)، از بزرگان طریقت نقشبندی و شاگرد خواجه عبدالخالق غجدوانی (575-496ق) است که پندهایی کوتاه و بایسته را برای عارفان در بر دارد. این نسخه با کوشش | '''عارفنامه'''، نوشته [[ریوگری، محمد عارف|خواجه محمد عارف ریوگری]] (درگذشته 634ق)، از بزرگان طریقت نقشبندی و شاگرد [[خواجه عبدالخالق غجدوانی]] (575-496ق) است که پندهایی کوتاه و بایسته را برای عارفان در بر دارد. این نسخه با کوشش «[[غلاممصطفی خان]]» و با پژوهش و تصحیح «[[سید محبوبحسن واسطی]]» و به خط محمد اعلی عرضه شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص4</ref>. | ||
واسطی این نسخه را از خانقاه «مرشدبابا» به دست آورده است. [[ریوگری، محمد عارف|ریوگری]] این نسخه را به درخواست خواجه نعیم و بهاختصار نوشته تا مونس حُضّار و باعث اعتبار ابرار و اخیار گردد<ref>ر.ک: همان، ص3</ref>. | |||
اندرزهای [[ریوگری، محمد عارف|ریوگری]] بریده و کوتاه است. او راه سلوک را به عارف چنین میشناساند: «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا»، صفت خاصان حق است؛ پاک باش و پاکاعتقاد باش؛ سالک از مسیر وجد، کشف و معرفت به مشاهده عین میرسد؛ «سبُکبالی» نیاز عارف برای طیران است؛ عارف از حق به حق بنگرد و عالم از راه دلیل بدان دست یابد، اما صاحب وجد از این دو راه بینیاز است و...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9-6</ref>. | |||
[[ریوگری، محمد عارف|ریوگری]] سلوک عارف را در استعانت از قرآن و حدیث نبوی و سپس با تمسک به کلام مشایخ میداند. | |||
ریوگری سلوک عارف را در استعانت از قرآن و حدیث نبوی و سپس با تمسک به کلام مشایخ میداند. | |||
ایشان پندی از پیامبر(ص) به بنده را درباره کار دنیوی و اُخروی ارائه میدهد و به کارهایی که مرشد بایسته است برای پند و راهبری مردم انجام دهد، اشاره میکند. | ایشان پندی از پیامبر(ص) به بنده را درباره کار دنیوی و اُخروی ارائه میدهد و به کارهایی که مرشد بایسته است برای پند و راهبری مردم انجام دهد، اشاره میکند. | ||
نویسنده در پایان رسالهاش برخی سخنان استادش «خواجه عبدالخالق» و حکایت زنی مکشّفه به نام عایشه و ستر سر و تنش در دیدار با عبدالخالق غجدوانی (چراکه فقط او را مرد مییافت) میپردازد. همچنین مرگ و مراسم دفن و کرامت خواجه را حکایت میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-13</ref>. | نویسنده در پایان رسالهاش برخی سخنان استادش «خواجه عبدالخالق» و حکایت زنی مکشّفه به نام عایشه و ستر سر و تنش در دیدار با [[عبدالخالق غجدوانی]] (چراکه فقط او را مرد مییافت) میپردازد. همچنین مرگ و مراسم دفن و کرامت خواجه را حکایت میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-13</ref>. | ||
این اثر از روی نسخهای که به دست «شیرمحمد نقشبندی مجدّدی معصومی» مشهور به خلیفه نوشته شده، نسخهبرداری شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص4</ref>. شیرمحمد کُلاچوی پس از نقل «عارفنامه»، سخنانی از برخی بزرگان عرفان را به نسخه افزوده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص24-23</ref>. | این اثر از روی نسخهای که به دست «شیرمحمد نقشبندی مجدّدی معصومی» مشهور به خلیفه نوشته شده، نسخهبرداری شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص4</ref>. شیرمحمد کُلاچوی پس از نقل «عارفنامه»، سخنانی از برخی بزرگان عرفان را به نسخه افزوده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص24-23</ref>. |