۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'حسنزاده آملى' به 'حسنزاده آملى ') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در ابتداى اثر، مقاله ارزشمندى به قلم آیتالله حسنزاده آملى در رابطه با اهميت اين كتاب نگارش شده است. در ادامه شرح حال مشايخ شاگردان و تأليفات ميرزاى شعرانى مورد بررسى قرار گرفته است. | در ابتداى اثر، مقاله ارزشمندى به قلم آیتالله [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] در رابطه با اهميت اين كتاب نگارش شده است. در ادامه شرح حال مشايخ شاگردان و تأليفات ميرزاى شعرانى مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
فصول كتاب درباره مبادى علوم است. مبادى در اصطلاح عبارت است از پارهاى دانستنىها كه آگاهى بر موضوع، اجزاء و جزئيات آن و نيز استدلال بر مسائل دانش، به آن وابسته است و اين آگاهى از مسائل و مباحث علم به شمار نمىرود. مراد از مبانى منطقى عبارت است از مسائل منطقى مانند اينكه خبر واحد، اجماع منقول در علم اصول چيست؟ حجيّت چيست؟ و امثال اينها. مبادى كلامى عبارت است از پارهاى مسائل كلامى كه تصديق پارهاى از مسائل اصولى بر آنها توقّف دارد؛ همانند حجيّت كتاب و سنت، وجوب شكر منعم و.... مبادى لغوى عبارت است از مسائل لغوى و ادبى كه درك موضوعات و محمولات و يا نسبتهاى پارهاى از مسائل علم اصول بر آن توقّف دارد. اين مسائل از مسائل اصلى علم اصول نيست و بالاخره مبادى حكمى يا احكاميّه عبارتست از مسائلى كه در آن احوال احكام از آن جهت كه احكام هستند مورد بررسى قرار مىگيرد. همانند مجعول بودن يا انتزاعى بودن احكام وصفى و از جمله مقدّمه واجب، بحث ضد، اجتماع امر و نهى و.... اگرچه پارهاى از دانشمندان اصولى، مبادى بودن اين مسائل را نپذيرفتهاند ولى گروهى ديگر بر اين باورند كه تنها هنگامى مىتوان مبادى بودن اين مسائل را پذيرفت كه نتوان اين مسائل را از مسائل علم اصول بهشمار آورد چه در غير اين صورت بدون شك اين مسائل، از مسائل اصلى علم اصول مى-باشند نه از مبادى آن. | فصول كتاب درباره مبادى علوم است. مبادى در اصطلاح عبارت است از پارهاى دانستنىها كه آگاهى بر موضوع، اجزاء و جزئيات آن و نيز استدلال بر مسائل دانش، به آن وابسته است و اين آگاهى از مسائل و مباحث علم به شمار نمىرود. مراد از مبانى منطقى عبارت است از مسائل منطقى مانند اينكه خبر واحد، اجماع منقول در علم اصول چيست؟ حجيّت چيست؟ و امثال اينها. مبادى كلامى عبارت است از پارهاى مسائل كلامى كه تصديق پارهاى از مسائل اصولى بر آنها توقّف دارد؛ همانند حجيّت كتاب و سنت، وجوب شكر منعم و.... مبادى لغوى عبارت است از مسائل لغوى و ادبى كه درك موضوعات و محمولات و يا نسبتهاى پارهاى از مسائل علم اصول بر آن توقّف دارد. اين مسائل از مسائل اصلى علم اصول نيست و بالاخره مبادى حكمى يا احكاميّه عبارتست از مسائلى كه در آن احوال احكام از آن جهت كه احكام هستند مورد بررسى قرار مىگيرد. همانند مجعول بودن يا انتزاعى بودن احكام وصفى و از جمله مقدّمه واجب، بحث ضد، اجتماع امر و نهى و.... اگرچه پارهاى از دانشمندان اصولى، مبادى بودن اين مسائل را نپذيرفتهاند ولى گروهى ديگر بر اين باورند كه تنها هنگامى مىتوان مبادى بودن اين مسائل را پذيرفت كه نتوان اين مسائل را از مسائل علم اصول بهشمار آورد چه در غير اين صورت بدون شك اين مسائل، از مسائل اصلى علم اصول مى-باشند نه از مبادى آن. |
ویرایش